رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۱۶ مطلب با موضوع «نظام،حکومت اسلامی،تمدن اسلامی :: انقلاب اسلامی» ثبت شده است

🖋 تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:
برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.
صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.
پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.
تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

🖋 سوال این است که کدام یک از ما تاب و توان این تغییرات را می داشتیم و آن را پای خیانت در امانت رهبر جدید نمی گذاشتیم؟
والله قسم هیچ یک؛ مگر اولوالابصاری معدود و انگشت شمار که شهادت می دهم من جزء آنان نمی بودم و نیستم.
حال تصور کنیم 30 سال پیش مقام معظم رهبری علیه هاشمی و موسوی موضع صریح می گرفتند و دست آنان را از امور کوتاه می کردند، کدام یک از ما که اکنون ماهیت آنان بر ما هویدا شده، این اقدامات برایمان قابل هضم می بود؟
شهادت می دهم که برای نگارنده سوء ظن آقا به موسوی در دوره‌ی نخست وزیری گره ذهنی ناگشوده ای بود تا اینکه در انتخابات 88 پرده ها کنار رفت و فهمیدم آنچه من در آینه نمی دیدم آقایمان در خشت خام می دید.

🖋 اکنون از گذشته به آینده می رویم، خدایی نکرده و بازهم خدایی نکرده فرض می کنیم یکی از سران خدوم کشور پایش بلغزد و رهبری عزیز علی رغم میل باطنی و بر اساس وظیفه‌ی اساسی خود یعنی حفظ انقلاب از دست نااهلان و استحاله شدگان، جلوی فرد مذبور بایستند، جلوی مردی بن بست شکن که خدمات بی نظیری در عرصه‌ی عمران و آبادانی کشور انجام داده و همه‌ی ما جان گرفتن ارزش های انقلاب را در مقطعی مدیون او هستیم؛ در این اوضاع، اوضاع ما چگونه خواهد بود؟

خیلی دوست داشتم به برجام و سبک برخورد دولت یازدهم با غرب به عنوان یه استراتژی و تاکتیک نگاه کنم یعنی با این دید نگاه کنم که مثلا ما که فعلا به انرژی هسته ای نیاز آنچنانی نداریم لذا غرب رو مشغول همین مذاکرات کنیم تا از طرفی قطعنامه علیه ما صادر نشه از طرف دیگه یک سری از تحریم ها سر چیزهایی که فعلا نیاز نداریم برداشته بشن.. در کنار اینکه در کنار حواس پرتی غربی ها به چیزهای دیگه بپردازیم و فرصتی باشه تا در مسائل مهم تر مثل اقتصاد و پیشرفت علمی قدرت خودمون رو بیشتر کنیم..

اما متاسفانه وقتی میبینیم دولت عملا اقتصاد رو ورشکسته تر کرده و اختلاس و فساد اقتصادی منتسب به مسئولین بیشتر شده.. رانت خواری ها بیشتر شده.. رشد علمی کاهش یافته.. دروغ و جوسازی ها بیشتر شده.. از سوی دولتمردان خودباوری به تمسخر گرفته میشه.. متوسط سنی وزرای دولت 63 ساله.. به جوان و هوش ایرانی بیشتر از گذشته بها داده نمیشه.. آمریکا مثل یه بت شده.. در روابط خارجی انگار تنها کشوری که وجود داره آمریکاست و توجه نمیشه که هر کشوری به هر صورت به اندازه خودش از لحاظ حقوقی و .. ارزش خاص خودش رو داره.. دهها مورد دیگه عمیقا درک میکنم که هیچ استراتژی وجود نداره بلکه ضعفهای متعدد دولت در جوانب گوناگون نمود فزاینده ای پیدا کرده و داره وضع مردم و آنیده ما رو بیش از پیش نابود میکنه.. 

روز اول که آقای روحانی رئیس‌جمهور شد به مجلس آمد، رفتم به او گفتم چون آخوند هستی من هم آخوند هستم، نکاتی را دلسوزانه می گویم. به آقای روحانی گفتم که احمدی‌نژاد یک ویژگی‌هایی داشت که شما ندارید، و چون بعد از او رئیس جمهور شده ای، اگر اینها را همچنان نداشته باشی، نداشتن آنها به روحانیت ضربه می‌زند. یکی از ویژگی ها مردم داری احمدی نژاد بود که روحانی این خصلت را ندارد. دیده‌اید بعضی‌ها خودکارباز هستند، بعضی‌ها ماشین باز، بعضی‌ها تمبرباز هستند یعنی عشق شان جمع کردن تمبر و خودکار است. به نظر من احمدی‌نژاد مردم باز بود. این رفتارها در برابر مردم، فیلمش نبود. اخلاقش این‌طور بود. یکی نامه داشت می‌ایستاد، دست مردم را می‌بوسید و...  این ویژگی را دارد. نسبت به مردم یک رابطه عاطفی دارد ولی آقای روحانی اینطور نیست. نگاهش به مردم از بالا به پایین است. ما به اینطور طلبه ها می گویم آخوند عصا قورت داده. آقای احمدی‌نژاد وقتی به مجلس می‌آمد حتی نماینده‌هایی که قبولش هم نداشتند دور و برش را می‌گرفتند ولی روحانی به مجلس می‌‌آید اصلاً این‌طور نیست.

به نظرم آقای هاشمی در این خصلت بهتر از روحانی است.

 یک بار در مجلس جلسه سه قوه بود، از تلویزیون هم پخش می‌شد. آقای شاهرودی علمایی حرف زد. اکثر توده نفهمیدند. آقای علی لاریجانی هم خیلی با اصطلاحات و فلسفی حرف زد که او هم که نگاه بالا به پایین دارد) خیلی‌ها نفهمیدند. آقای احمدی‌نژاد آمد مثل مردم کف خیابان حرف زد همه فهمیدند. دکتر فهمید، مهندس فهمید، کشاورز و کارگر هم فهمید.

ویژگی دوم این بود که احمدی‌نژاد شخصاً ساده زیست بود آقای روحانی این‌طور نیست. چه دفتر کارش، چه زندگی شخصی‌‌اش و چه ماشینش و...  اینها همه از همین ویژگی نشأت می‌گیرد. اتفاقا همین روحیه اشرافی گری باعث شد تا فرهنگ حقوقها در این دولت تغییر کند. ایشان همان اول دولت حقوق 5 میلیونی وزرا را چندین برابر کرد و همین موج رفت در همه جا.

ویژگی سوم احمدی‌نژاد هم این بود که خودش و دولتش پرکار بود. یک عده نقد دارند می‌گویند این پرکاری فایده داشت یا نه؟ ولی پرکار بود و واقعاً مردم می‌دیدند که از کله سحر کار می‌کرد و یک جاهایی هم می‌برید. ولی آقای روحانی کاملاً برعکس است. این‌طور نیست که پیگیری و پرکاری داشته باشد، حتی در ماه فقط یک جلسه دولت را می‌رود، بقیه‌‌اش را جهانگیری اداره می‌کند. وزرا اکثراً نالان هستند و می‌گویند ما اصلاً آقای روحانی را نمی‌بینیم و نمی‌توانیم رودررو صحبت کنیم.

نویسنده: حسین نیا

این نوشته در معرفی جریانهای سیاسی ایران نیست بلکه حکایت 2 جریان سیاسی و انقلابی ای است که تبدیل به دو جریان نظریه پردازی برای تمدن آینده ایران انقلابی شدند.

در ایران انقلاب شد؛ آنکه در رو بود به زیر آمد و آنکه در زیر بود به رو آمد و فصل نو و حیات جدیدی در کالبد ایران شکل گرفت. جریان چهارمی که وارد فضای اسلامی سازی علوم و تمدن سازی اسلامی شد جریان سیاسی انقلاب اسلامی بود که البته دنباله رو معمار آن یعنی امام خمینی ره بودند اما خیلی زود دو شاخه اصلی در این جریان شکل گرفت که میرفت خیلی زود تعارفات را کنار گذاشته و رودر روی هم قرار گیرند.

..هر طرز فکری غایتی دارد و لاجرم برای رسیدن به اهداف خود و البته در صورتی که مجریان آن مصمم باشند تعارفات را کنار گذاشته و آرمانهای خود را میطلبد و آرمانهایی که منافی با آن باشد را بالاخره کنار خواهد گذاشت و طرح های خاص خود را دنبال خواهد کرد. این نکته تا جایی اهمیت دارد که ما شاهد این هستیم که جریان تفکر اصلاح طلبی در اوج فعالیتهای خود برای رسیدن به اهدافش، عملیات براندازی در سال 78 و سال 88 را براه انداخت؛ آن هم توسط افرادی که روزی جزء انقلابیون همین کشور بودند وعملا در جریان رسیدن به اهداف خود قدم به قدم روحیه و حیات آنها از هویت اسلامی به سمت اسلام تحت مدیریت و خواست استکبار جهانی یعنی اسلام آمریکایی تغییر هویت داد تا جایی که هر چه بیشتر میخواستند در جهت اهداف خود حرکت کنند لاجرم بیشتر باید از فرهنگ و آرمانهای اسلامی میکاستند تا آنجا که میبینیم بعد از چند دهه خود در دام برنامه های خود افتاده و آشکارا و پنهان خود به نیروها و امیدهای غرب برای ساقط کردن این نظام اسلامی تبدیل شدند.

"ملت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است... اگر یک ملتی به خود نیاید، خود را قوی نکند دیگران به او زور میگویند.. بعضی ملتها هستند که تا قوی شدن، فاصله ی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردن کلفت های عالم، ایجاد کنند؛ اما ملت ما این جور نیست؛ ما اولاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیتها هم زیاد داریم؛ ملت ما به سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است".

سید علی خامنه ای

دیدن پوستر با کیفیت بالاتر در ادامه مطلب 

(رصدفکر: قبلا یه مقاله رو در دو بخش درباره جریان های فکری سیاسی در ایران از حجة الاسلام پارسانیا گذاشته بودم که واقعا فوق العاده بودن. آقای پارسانیا اونقدر این مقاله ها رو جذاب نوشته بودند که انسان خیال میکنن علاقه و سرگرمی اول آقای پارسانیا کار بر روی همین مباحث هست امیدوارم که این مقاله براتون مفید باشه.)

این مقاله، در صدد توضیح‌ هفت‌ خط ‌»اصلاحات« و جریانهای‌ سیاسی‌ وابسته‌ به‌ آنها در ایران‌ و در شرائط‌ کنونی‌ کشور است: نظریه‌ حد‌اقلی‌ و تقیه‌آمیز علماء در قیام‌ مشروطه، نظریه‌ سکولار از نوع‌ آخوندزاده، نظریة‌ چپ، نظریة ‌»وبری«، نظریة‌ پوپری‌ و نظریة‌ فوکوئی‌ و عاقبت‌ نظریة‌ اصلاحات‌ در چارچوب‌ ولایت‌ فقیه.

(موضوعات

لطفا در صورتی که بیماری قلبی دارید این کلیپ را مشاهده نکنید..

دیدن کلیپ + بخش های از متن این کلیپ در ادامه مطلب..

دریافت
حجم: 1.5 مگابایت

"من بارها از اعماق دل، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است.. اینکه ما تکیه میکنیم بر روى نیروهاى انقلابى و نیروهاى متدیّن، به‌خاطر این است که ما راه طولانى در پیش داریم؛ این ملّت راه طولانى در پیش دارد..

مشاهده متن این کلیپ +دیدن پوستر "جوانان مومن انقلابی" در ادامه مطلب

با درگذشت آیت الله منتظری برخی از ارادتمندان ایشان فرصت را غنیمت شمرده تا به بهانه تجلیل از ایشان موضوع اختلاف وی باحضرت امام خمینی را مطرح نموده و در قالب جانبداری از آقای منتظری به تخطئه مواضع حضرت امام بپردازند. در این میان آقای محسن کدیور درصدد برآمد تا از آن اختلاف تصویری فقهی ارائه کرده و با نشان دادن مبانی فقهی آقای منتظری معارضه وی با حضرت امام را موجه جلوه دهد. 

نویسنده اینک در صدد بازخوانی پرونده آن ماجراها که بیش از بیست سال از آن می گذرد نیست ولی به دلیل نسبت هائی که به حضرت امام داده شده و به دلیل آنکه بسیاری از افراد نسل جدید نسبت به این گونه نسبت ها بی اطلاع هستند لازم دانست توضیحاتی ارائه کند و از واکاوائی وقایع آن دوره چشم پوشی نماید..

...امام (ره) نمی خواهند بگویند مجتهد باید هم فقیه باشد و هم موضوع شناس. ایشان این دو کار را در هم می تنند و می گویند اصلاً مسئله مستحدثه ای که فقیه حاکم باید جواب دهد کل مدیریت مادی با تمام تدبیرهای سیاسی فرهنگی و اقتصادی آنهاست که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کند. این است که امام (ره) را به این اندیشه وسیع در حکومت و فقه می رساند و مأموریت گسترده ای برای حکومت بیان می کنند...

موضوعات: نقش فقه، سرپرستی و اداره تمام شئون انسان/ تمدن مدرن غرب، مسأله مستحدثه پیش روی حضرت امام (ره)/ پی نوشت های هر دو بخش

...کأنه امام (ره) آن مطلبی که مرحوم شهید صدر (ره) می گفتند که: ولایت فقیه در چارچوب منطقه الفراغ، حکم الزامی جعل می کند، را نمی پذیرند و می گویند: ولایت مطلقه اساساً در عرض احکام دیگر نیست، بلکه حکم اولی اسلام این است که نبی اکرم (ص) حق تصرفات لازمه برای سرپرستی جامعه و آحاد مسلمین را دارند نه صرفاً در چهارچوب منطقه الفراغ. در واقع، امام (ره) دامنه ولایت معصوم (ع) و ولایت فقیه را در محدوده منطقه الفراغ نمی دانند و نیز آن ولایت را صرفاً مبتنی بر احکام الزامی نمی دانند تا ولایت، به معنای اجرای احکام الزامی باشد. ولایت مورد نظر امام (ره)، تلاش برای تحقق امری فراتر از احکام الزامی است واگردر جایی احیاناً تزاحم با این احکام پیدا کند مقدم بر آن احکام الزامی خواهد بود...

موضوعات: سه رویکرد در تعریف فقه حکومتی/ افق گشایی های حضرت امام (ره) نسبت به جایگاه »حکومت« و »فقه«/ اصل بودن »حکومت« و »عدالت« نسبت به احکام شرعی/ ولایت فقیه، رأس همه احکام اولیه است/  جریان اسلام در شرایط متغیر، در نظر امام (ره)/ حاکمیت قانون الهی بر رفتار حکومت اسلامی/ تفاوت فرمایش امام (ره) با نظریه منطقه الفراغ شهید صدر (ره)/ برداشت های نادرست ازنظریه امام (ره) نسبت به حکومت

(این نوشته ششمین جلسه درس خارج »مبانی فقه حکومتی« استاد میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی میباشد.)

- مقام معظم رهبری: دفاع از جنایات صهیونیست‌ها، در نظام لیبرال‌دمکراسی و در منطقی ریشه دارد که از کمترین ارزش‌های اخلاقی برخوردار است و هیچ احساس انسانیتی در آن وجود ندارد.

- برخلاف ملت، برخی دستان می‌خواهند همان جریان‌های محقر غرب‌زده بار دیگر امور کشور را به دست گیرند که باید در مقابل این حرکت، ایستاد و این ایستادگی، کاملاً صحیح و عقلانی است.

-شعارهای ضد آمریکایی و ضد غربی و ضد استکباری که در کشور شنیده می‌شود ناظر به حقیقت و واقعیت وجودی آمریکاست اما برخی به غلط تصور می‌کنند که این شعارها، کاری تعصب‌آمیز و بدون منطق فکری است. رهبر انقلاب افزودند: نگاه ضد آمریکایی و ضدغربی در ایران، یک نگاه عقلانی و متکی بر تجربه و محاسبه صحیح است.

- حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن برخی تجربه‌های ایرانیان از رفتار غرب در چند دهه اخیر افزودند: روی کار آوردن دیکتاتوری عجیب رضا قلدر، اشغال ایران در دهه‌ی ۲۰، غارت منافع نفتی، کودتای ۲۸مرداد، حمایت همه‌جانبه از دیکتاتوری محمدرضا، کارشکنی در مقابل پیروزی انقلاب، حمایت همه‌جانبه از صدام و ده‌ها توطئه دیگر، تجربه‌های ذی‌قیمتی است که شناخت ملت را از آمریکا، واقعی و عمیق می‌کند اما روشنفکران غرب‌زده چون دستگاه محاسباتی آنها دچار اختلال شده حتی از این تجربه‌های تلخ هم، استنتاج درست ندارند.

نباید این‌گونه تصور شود که همه باید منتظر بمانند تا رهبری، ابتدا موضع خود را درباره یک شخص و یا یک سیاست اتخاذ کند و بقیه بر همان اساس موضع‌گیری کنند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این روش کارها را قفل خواهد کرد.
- رهبری وظایفی دارد که به توفیق الهی آنها را انجام خواهد داد اما دانشجویان هم وظایفی دارند که باید با معیار تقوا و با در نظر گرفتن شرایط صحنه، آنها را انجام دهند.

چند جمله دیگر از این دیدار + تصاویری زیبا از این دیدار در ادامه مطلب

نویسنده: حسین نیا

شاید برای بسیاری تعجب آور باشد اما جریان سومی که در نظریه پردازی در زمینه نظام اجتماعی و تمدن سازی اسلامی بصورت جدی حرفی برای گفتن دارد جریان عرفان اسلامی است.

عرفان اسلامی یک نگاه عمیق تر به انسان و هستی است که در دامن اسلام و تعلیمات ائمه رشد کرده و با تلاش های طاقت فرسای عرفا به درخت تنومند و پرباری تبدیل شده است. عرفان اسلامی بدنبال جامعه ای توحیدی است جامعه ای که از بندهای نامرئی طاغوت های انسی و جنی پیراسته و خود را نه آنکه با فضیلت ها آراسته باشد بلکه تجلی فضیلت ها باشد. عرفان اسلامی بنیانها و پایه های جامعه را با فقه میسازد اما جامعه را در قوانین فقهی و حقوقی نگه نمیدارد بلکه ریشه های جامعه را در لایه های توحیدی دین اسلام رشد داده و با تعلیمات خود جامعه را به سمت فضیلتهای والای الهی به حرکت در میآورد.

عارف تنها انسانی سرشار از معلومات نغز یا نکات بدیع یا دارنده شهودات عمیق نیست بلکه قبل از همه اینها، انسانی است که نهال وجودخود را با عشق به حقیقت هستی تربیت کرده و با واقعیت در آمیخته و در نهایت، روح صیقل یافته اش سرشار از احساسات والای توحیدی و فضیلت های انسانی شده است؛ از این رو چطور این گونه نباشد که حداقل دسته ای از عرفای بزرگ را ببینیم که حقیقت جامعه ساز فقه جعفری را درک کرده اند و قله های سعادت انسان را در زندگی توحیدی دیده و به اقتضای طبیعت نوع دوستی بلکه به اقتضای فقه جعفری و عمق نگاه انسان شناسی متعالی خود تصمیمی بر سوق جامعه به سمت جامعه ای اسلامی با گرایش به معنویتی برتر که آنهم البته طبق تعلیمات ائمه بوده است نداشته باشند.

موضوعات: عرفان و هستی/ عرفان و جامعه/ عرفان و تمدن سازی/ عرفان مدون/ رابطه عرفان و شرع/ عرفان، جامعه، حکومت/ انقلاب اسلامی و عرفان امام خمینی ره

امام خامنه ای:

»این جبهه، فقط با تقوا پیش خواهد رفت. این نظام، جز با رعایت تقوا و طهارت و پاکی و محاسبه‌ی دقیق و صحیح و حسابرسىِ هرکدامِ ما از خودش - »حاسبوا انفسکم« پیش نخواهد رفت. اشتباه است اگر کسی خیال کند همان کارهایی که دیگر حکومتها و دیگر کارگزاران دولتها در دنیا میکنند، ما هم همانها را بکنیم. ما اصولی داریم، ما روشهای مخصوص به خودمان را داریم؛ اینها متعلق به اسلام است. این اصول باید بر دنیا حاکم بشود؛ نه این که اصول غلط دنیای جاهلی و استکباری، خودش را بر ما تحمیل بکند. ۱۳۷۰/۰۵/۲۳«

»تقوا یعنی پرهیز با حرکت نه پرهیز با سکون،...

-

آیا سیاست حضرت امام(ره) برگرفته از فلسفه یا فقط متأثر از فقه ایشان بوده است؟ سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان گفت که نظریه سیاسی امام(ره) مبتنی بر ولایت فقیه تنها برگرفته از فقه است و هیچ ارتباطی با دین‌شناسی امام(ره) ندارد؟!

...بله! شکی نیست که امام(ره) نظریه ولایت فقیه را از فقه گرفته است، نظریه سیاسی حضرت امام(ره) که یکی نظریه ولایت فقیه هست یک نظریه فقهی است، اما نظریه فقهی ایشان با نظریه ولایت سیاسی در عرفان همخوانی دارد، یعنی امام(ره) کاملا اسفار چهارگانه عرفانی یعنی سیر من الخلق إلی الحق، و سیر من‌ الحق إلی الحق، سیر من الحق إلی الخلق که بالحق هست و سیر من‌الخلق إلی الخلق بالحق را طی کرده و از قضا تمام عرفا معتقدند که اگر عارفی سیر من الخلق إلی الحق و سیر من‌ الحق إلی الحق را طی کرد در سیر من الحق إلی الخلق حتما از ولایت سیاسی برخوردار است. بدون شک ولایت سیاسی عرفانی‌ حضرت امام(ره) با ولایت سیاسی فقهی‌ ایشان هماهنگ بوده است و جالب این است که نوع رویکرد و عملکردی که امام داشته از اندیشه‌های عرفانی در اندیشه سیاسی استفاده کرده است. اینکه امام(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در جلسه‌ای که آقای بازرگان و دیگران حضور داشتند در مورد پیروزی انقلاب اسلامی صریحا می‌فرمایند: «من هیچ نقشی نداشتم، شما هم هیچ نقشی نداشتید. فقط خدا نقش داشت.» این نگاهی کاملا عرفانی است و یا وقتی خرمشهر آزاد شد، می‌فرمایند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» این نگاه کاملا عرفانی است که ایشان نسبت به مسائل سیاسی و نظامی داشتند. 
 

موضوعات: هدف عرفان به حق تعالی است/روش شناسی فلسفه امام خمینی/ کاربرد فلسفه در علوم اسلامی/ تدریس حکمت متعالیه با رویکرد عرفانی/ نامه به گورباچف/ فلسفه یونانی یا اسلامی/ 

متن کامل مقاله در ادامه مطلب

دریافت
حجم: 2.98 مگابایت

»هر جا میگوییم فرهنگ، مقصود ما از فرهنگ، یعنى فرهنگ انقلابى، فرهنگ اسلامى، یعنى ایجاد حرکت فرهنگى بر مبناى اسلام و بر مبناى ارزشهاى اسلامى و حرکت دادن جامعه به معناى حرکت فرهنگى به سمت اهداف اسلامى، تقویت فرهنگ اسلامى و باور اسلامى و آداب اسلامى و اخلاق اسلامى و سنتهاى اسلامى؛ فرهنگ این است. این‌جور نیست که به هر شکلى ابزارهاى فرهنگى در کشور به‌وجود آمد، ما خوشحال بشویم که بله، فرهنگ پیشرفت کرده؛ نه، پیشرفت فرهنگ و تکیه‌ى روى فرهنگ به معناى فرهنگ انقلابى است، فرهنگ اسلامى است، فرهنگ دینى است، تقویت ارزشهاى انقلابى و اسلامى است؛ این مراد ما است و این آن چیزى است که مورد انتظار از من و شما - به عنوان سربازان این انقلاب - است که باید سینه‌مان را سپر کنیم و براى انقلاب کار کنیم.«