رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۵ مطلب با موضوع «اقتصاد :: اقتصاد غرب» ثبت شده است

آلمان پس از جنگ جهانی دوم به مخروبه­‌ای تبدیل شده بود که از طرفی به دلیل شکست در جنگ، متعهد به پرداخت غرامت و بدهی­‌های سنگینی شده بود. خرابی­‌های جنگ چنان بود که گویا به این زودی­‌ها این کشور روی رفاه را نمی‌توانست ببیند. داستان‌ آن‌روز‌های آلمان، هم وحشتناک است و هم عبرت‌آموز. مادری، پسرش را برای خرید دو عدد نان فرستاده بود و پسر وسط راه متوقف شد و دقایقی فوتبال بازی کرد. او وقتی به نانوایی رسید، قیمت‌ نان بالاتر رفته بود و نتوانست حتی یک نان هم بخرد. اما علی­رغم همه‌ی این مشکلات، آلمانِ جنگ‌زده، هفتاد سال بعد، تبدیل به قدرت چهارم دنیا شد. سؤال این است چه عناصری در بازسازی آلمان جدید نقش کلیدی داشت؟
با مطالعه‌ی تجربیات توسعه‌ی آلمان، به خوبی می‌توان دریافت که تمرکز آلمان بر چند عامل ساختاری زیر، سبب افزایش تولید ملی این کشور شد:

دانلود در ادامه مطلب

اولین نشست اقتصاد مقاومتی در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۹۱ با موضوع “مبانی نظری اقتصاد مقاومتی”به همت پژوهشکده علوم اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) و به دبیری استاد درخشان در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه و با حضور:

آقایان داوود دانش جعفری،مسعود درخشان، سید حسن قوامی و حجج اسلام امیر خادم علی زاده، محمود عیسوی، سید حسین میر معزی برگزار شد.

لینک دانلود: متن اولین نشست در ادامه مطلب

 معمولاً آدام اسمیت (۱۷۹۰-۱۷۲۳ میلادی) را پدر اقتصاد سرمایه‌داری می‌دانند، اما با دقت در نظریات این اقتصاددان اسکاتلندی می‌توان شبهات بسیار جدی در صحت این گزاره مطرح کرد. برای تبیین این نکته نخست به دست آورد اصلی اسمیت در کتاب تحقیقی در باب ماهیت و علل ثروت ملل[۱] که در سال ۱۷۷۶ میلادی (مقارن با حکومت کریم‌خان زند در ایران) منتشر شد اشاره می‌کنیم. اسمیت ادعا می کند که اگر فعالان اقتصادی در پی کسب منافع خود باشند آنگاه منافع عمومی نیز تأمین خواهد شد به شرط آنکه اولاً محیط کسب و کار رقابتی باشد و ثانیاً دخالت دولتها در امور اقتصادی از دایره سرمایه‌گذاریهای عام‌المنفعه، تأمین امنیت، حمایت از حقوق مالکیت، وضع قوانین و مقررات لازم برای رفع موانع رقابت و نظارت دائمی بر حسن اجرای آن تجاوز نکند. از دیدگاه اسمیت، در چنین وضعی، سازوکار عرضه و تقاضا در تعیین قیمت و نقشی که قیمتهای نسبی در تخصیص منابع ایفا می‌کند همچون «دست نامرئی»[۲] می‌تواند بازارها را به صورت خودکار به تعادل برساند.

(دکتر مسعود درخشان، یکی از متفکران اقتصاد اسلامی است که با تخصص اقتصاد مالی و اقتصاد انرژی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه امام صادق (ع) تدریس می‌کند. تحلیل حاضر، بخشی از سخنرانی ایشان در اردوی علمی بسیج دانشجویی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه است که به زبانی ساده و روایی، به ریشه‌یابی تاریخ پانصدساله علم اقتصاد در غرب می‌پردازد. بحثی که به تصریح خود ایشان، در جای دیگری ارائه نکرده است.)

...بعضی می گویند چرا امیرکبیر در دارالفنون رشته اقتصاد تاسیس نکرد؟ (رشته‌های دارالفنون اینها بود: پزشکی، نظامی‌گری، فیزیک، علوم طبیعی، زمین‌شناسی و مانند اینها). من می گویم فرض کن اقتصاد هم درست می‌کرد، یک عده را بورسیه می‌کرد به خارج، چه ربطی به ایران داشت؟ آنها کشورهای صنعتی بودند. اصلاً در ایران صنعتی وجود نداشت! آنها می‌رفتند آنجا چه یاد بگیرند؟! امیرکبیر چرا جامعه‌شناسی درست نکرد؟ چرا علوم سیاسی و یا اقتصاد درست نکرد؟ این رشته‌ها برمی‌گردد به آنها؛ اصلاً به ما ربطی نداشت، ما یک کشور دیگر و از نوع دیگری بودیم. تعالیم آدام اسمیت و دیگران در مقوله آزادی اقتصادی، با بحران‌های کارگری به چالش کشیده شد. البته در ابتدا به قدری اندیشه‌های آزادی و لیبرالیسم شدت داشت که می گفتند...

...پس در سال‌های هزاروپانصد و هزاروششصد، اقتصاددان به معنای خاص نداریم؛ چیزی هم به نام علم اقتصاد نداریم؛ اما سیاستمدارها هستند که توصیه‌های اقتصادی می‌کنند. اقتصاددان‌ها دولتمرد بودند و دولتمردها باید اقتصاددان می‌شدند...

(رصدفکر: دوستان این مقاله واقعا خوندنیه لذا از دستش ندید، در این بحث دکتر درخشان یک سیر فوق العاده عالی از سیر علم اقتصاد در اروپا رو با تحلیل های جالبی که دارن میارن که بیان جذابشون واقعا این مطلب رو خوندنی کرده..)