رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۷۴ مطلب با موضوع «تولید علم اسلامی» ثبت شده است

مسئله فطرت در تبیین رابطه فلسفه و اسلام می­تواند راه مستقلی باشد؛ زیرا مسئله فطرت، ام المسائل معارف اسلامی است(مطهری، 1382، ج2، ص63). اگرچه علامه این مطلب را به صورت مستقل بیان نکرده است؛ اما می­توان آن را از آثارش استنباط نمود. ما در اینجا با توجه به آثار علامه طباطبایی به تبیین این مطلب می­پردازیم؛

نتیجه تصویری برای علامه طباطبایی

نویسنده: حسین نیا

..این چالش ها بگونه ای بوده است که عملا بعضی در این میان، فلسفه را بی ربط و بیگانه به علوم انسانی اجتماعی دانسته اند و بعضی دیگر گرچه  مرتبط دانسته اند اما بر این اعتقادند که به هر صورت فلسفه علمی بشری است و ما نیاز به فلسفه ای داریم که از دل سنت و روایات بیرون آید؛ کانه روح فلسفه موجود با آنچه که ما در روایات شاهد آن هستیم سازگار نیست و آنچه را که ما در روایات و ادعیه میچشیم سنخش با فلسفه اسلامی زاویه دارد. دسته سومی این فلسفه موجود را اسلامی میدانند اما برای ورود به علوم انسانی آن را نیازمند به بعضی سر فصل ها و نیز تولید علوم جدید دیگری دانسته اند. دسته دیگری سعی داشته اند با همین فلسفه موجود تولیداتی داشته باشند که البته بخاطر کمبود عِدّه و عُدّه و نیز سرگردانی فراگیر ناشی از مستحدثه بودن مسئله چگونگی ورود فلسفه به علوم انسانی باید سالها منتظر بود تا شاهد یک کار وسیع و خوب و پخته از آنها باشیم.

در این میان ما با دسته پنجمی روبرو هستیم که تقریبا شبیه دسته چهارم هستند اما با یک فرق اساسی..

نتیجه تصویری برای علامه طباطبایی

(چکیده ) مفسران در مواجهه با آیاتی از قرآن که با موضوعات علوم تجربی نسبتی دارد، رویکردهای متفاوتی برگزیده‌اند. برخی با قبول قطعیت یافته‌های علوم بشری سعی در تطبیق این یافته‌ها بر آیات علمی قرآن داشته و برخی دیگر، این آیات را غیر مرتبط با یافته‌های بشری دانسته و اساساً زبان قرآن را در این موارد غیر از زبان علم دانسته‌اند. علامه طباطبایی در تفسیر خود هر دو گروه را تخطئه کرده و راه میانه‌ای برگزیده است. ایشان در مواردی یافته‌های علمی جدید را قطعی و مدلول برخی آیات علمی قرآن را نشانه اعجاز و پیشگویی علمی قرآن دانسته است. در مواردی نیز مدلول آیات را غیر از این یافته‌ها و نظریه‌های علمی پنداشته‌اند. در این پژوهش، تلاش شده میزان و شیوه بهره‌گیری علامه از دستاوردهای علمی در تفسیر آیات علمی، مشخص و مبانی، راهکارها و ادله ایشان در رد یا قبول و تطبیق این یافته‌ها بر برخی از آیات علمی قرآن بررسی شود.

 

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشن که در منتقدین به فلسفه چند نظر و جریان وجود داره بعضی میگن باید این فلسفه چون در علوم انسانی ناکارآمد هست باید کلا کنار گذاشته بشه بعضی دیگه میگن درسته که در علوم انسانی ناکارآمد هست اما  اگه بعضی مباحثش پیگیری بشن درعلوم انسانی هم کارآمدخواهد بود بعضی هم که فلسفه ملاصدرا و کلا فلسفه رو قبول ندارن و میگن خانه از پای بست ویران است -البته چند نظر دیگه هم هست که فعلا نیازی به مطرح کردن اونهانیست-

در این جا ما نظر یکی از منتقدین که جناب استاد میرباقری هست رو آوردیم و سعی میکنیم نظر باقی منتقدین رو هم بیاریم؛ البته منتقدینی که عرفا از طرفداران فلسفه هستند)

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشن که در منتقدین به فلسفه چند نظر و جریان وجود داره بعضی میگن باید این فلسفه چون در علوم انسانی ناکارآمد هست باید کلا کنار گذاشته بشه بعضی دیگه میگن درسته که در علوم انسانی ناکارآمد هست اما  اگه بعضی مباحثش پیگیری بشن درعلوم انسانی هم کارآمدخواهد بود بعضی هم که فلسفه ملاصدرا و کلا فلسفه رو قبول ندارن و میگن خانه از پای بست ویران است -البته چند نظر دیگه هم هست که فعلا نیازی به مطرح کردن اونهانیست-

در این جا ما نظر یکی از منتقدین که جناب استاد میرباقری هست رو آوردیم و سعی میکنیم نظر باقی منتقدین رو هم بیاریم؛ البته منتقدینی که عرفا از طرفداران فلسفه هستند)

..فلسفه اسلامی برای حضور در گزاره های علوم فرودستی و پشتیبانی تئوریک از علومی مانند علوم انسانی، نیازمند بهره گیری از لوازمی است که حکمت صدرایی از آن لوازم به دلیل منطق و روش حاکم برآن، برخوردار نیست..

نتیجه تصویری برای حجت الاسلام میرباقری

(رصدفکر: خیلی وقت بود که میخواستیم درباره فلسفه مبتنی بر ولایت که آقای میرباقری چند سالی هست که مطرح میکنند و در بسیاری از سخنرانی هایی که برای طلاب دارن با تصریح و بدون تصریح به اون اشاره میکنند و البته شواهد بسیاری هم از روایات و ادعیه بر اثبات حرفهای خودشون میارن بمطلبی بذاریم که الان در منظر شما قرار میدیم. امیدوارم این مقاله براتون مفید باشه. یه جورایی آقای میرباقری اعتقاد دارن که فلسفه باید با این دیدگاه نوشته بشه و فلسفه موجود که ما با عنوان فلسفه اسلامی میشناسیم با این دید همخوان نیست.)

اصلی ترین محصول فکری اندیشمند گرانمایه مرحوم علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی(ره)، بنیانگذار دفتر فرهنگستان علوم اسلامی، دستیابی به فلسفه مهندسی توسعه اجتماعی یا فلسفه شدن یا همان «فلسفه نظام ولایت» است که بر اساس آن معقولیت مهندسی اسلامی جامعه، جهت «ارتباط روشمند دین» با «مهندسی اجتماعی» بیان می گردد. این امر به وسیله پایه ریزی روش عام و روشهای خاص بر پایه این فلسفه امکان پذیر می شود. «فلسفه شدن» فلسفه ای کاربردی است نه فلسفه ای صرفاً نظری چرا که به دنبال تعلیل و تحلیل موضوع خاصّی است که آن عبارتست از: «مهندسی اسلامی توسعه اجتماعی».

(رصدفکر: در عرصه تولید الگوی پیشرفت اسلامی و تولید علم، سازمانی هایی مشغول به فعالیت هستند که بنا بر گفته ها ظاهرا حدود 10 سازمان روی این مسئله کار میکنند.
حجة الاسلام علی کشوری نماینده یکی از این سازمان هاست که در این زمینه فعال هستند. شاید برای اولین بار که با فکر ایشون درباره تولید علوم انسانی آشنا شدم احساس کردم که اشکالات مبنایی و اساسی ای به طرح ایشون وارد هست که قابلیت وارد شدن در سطح کلان علوم انسانی رو نداشته باشه اما بعد از مدتی که حرف های ایشون رو مرور کردم متوجه شدم که اشتباه کردم و علی رغم اینکه شاید یک سری اشکالاتی بتوان به این طرح وارد کرد اما نقاط قوت بسیار پر رنگی داره که اگر اجرایی بشه و با ایمان این طرح دنبال بشه بدون شک تاثیر مثبت قابل توجهی خواهد داشت. برای آشنایی به طرح و تفکرات ایشون متنی رو از ایشون گذاشتیم که انصافا نکات قابل توجه و بسیار کاربردی ای داره.

البته ناگفته نمونه آقای علی کشوری هم یکی از مخالفان فلسفه اسلامی است و قائل به ناکارآمدی فلسفه در حیطه علوم اجتماعی است. دوستان دقت داشته باشین که بحث هدایت نظامات ذهنی که ایشون مطرح کردن رو در بخشی از تفکرات رهبر معظم انقلاب اسلامی هم به خوبی میتوان پیدا کرد. به نظر ما باید این نظریه ایشون رو مورد اعتنا قرار داد و کاستی های اون رو برطرف کرد.

البته در آینده شاید به بعضی نقاط قوت و همچنین ضعف این نظریه اشاره ای کردیم. در ضمن دوستانی که میخوان نقشه راه تولید الگوی پیشرفتی رو که سازمان مربوط به ایشون تولید کرده اند رو دانلود کنید اینجا کلیک کنند.)


یه لحظه فقط تو ذهنت تصور کن هرچی که میگم

مثلا تصور کن داری لواشک ترش ترش میخوری!

یا داری آبغروت میخوری یا از همه مهم تر،

داری از اون آلوچه سبز ها هست که ترشه

روش رو یکمی نمک میزنی و میخوری :)

.

میبینی حتی فکر کردن به این ها هم دهن آدمو آب میندازه!

از اینا خبری نیس،آب دهنت رو قورت بده

ببین؛ چی میگم!

میدونی تفکر منفی هم مثل این میمونه

حتی فکرکردن به چیزهای منفی روت تاثیر میذاره.

کارهای ما حاصل افکار ماست!

حتی چند دقیقه افکار منفی شاید باعث بشه تو دیگه عادی نباشی.

.

زندگــیتــون پــر پــر از افــکــار خــــــــوبـــ :)

منبع: از وبلاگ مستر طلبه با تصرف

مبادی نظری علامه طباطبایی در اخلاق

منبع:راسخون 

چکیده
علامه طباطبایی از قلیل اندیشمندانی است که توجه ویژه ای به فلسفه‌ی اخلاق داشته و آراء بسیار بدیعی هم از خود داشته است. جهت فهم دقیق اندیشه‌ی اخلاقی علامه طباطبایی، باید از مبانی که علامه نظریه اخلاقی خویش را بر آنها متکی ساخته، اطلاع و درک صحیح داشته باشیم. این مبانی به صورت کلی عبارتند از نظریه اعتباریات و نظریه استخدام. در این پژوهش به بررسی نظریه اعتباریات و به تبع آن حسن و قبح ذاتی اخلاقی می پردازیم. نظریه استخدام که یک نظریه اجتماعی- روانشناختی است نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

کلید واژه ها

علامه طباطبایی، اخلاق، اعتباریات، استخدام

هم ارزیِ مادّه ـ انرژی با معادلة‌ وحشت انگیز 2E = mc آغاز شد که انیشتین با جسارت تمام آن‌ را مطرح کرد و نه تنها فیزیکدانان، بلکه فیلسوفان را نیز در شگفت فرو برد. از آن زمان (1905 م) رویکردهای گوناگونی در این زمینه ارائه شده است. تمام این رویکردها از جانب دانشمندان غربی بوده است؛‌ با این همه، هیچ سیستمِ فیزیکی ـ فلسفی که پایه‌‌های جهان‌شاختیِ معقول و مقبول داشته باشد، از سوی فیلسوفان و فیزیکدانان ارائه نشده است؛ رویکردهایی نظیرِ نگرش کلامی، متافیزیکی باطل، و دیدگاه‌های افراط یا تفریط گرایانه در فلسفة علم (فیزیک و ریاضی)، و... باعث شده است موضوع، بسی پیچیده‌تر و خوف انگیزتر از موقعیت اوّلیه‌اش باشد. نگرش صحیح و منطقی که بتواند سیستمِ فلسفیِ قابل قبولی عرضه بدارد فقط در حیطة جهان‌شناختیِ رئالیستی تصور می‌شود و این حیطه،‌ بسترِ پرتکاپوی فلسفة اسلامی است. از دانشمندان اسلامی در صد سال اخیر فقط علّامه طباطبایی و استاد شهید مطهری به صورت مبنایی به این مسأله پرداخته‌اند. بررسی و رویکردهای این دو بزرگوار، دارای رهاوردهای بسیار عالی در فلسفة اسلامی و فیزیک است. مقالة حاضر، پژوهش دربارة سؤالات، مباحث و نظریات مطرح شده از سوی این دو بزرگوار بوده، رهاوردهای نوی در زمینة‌ حقیقت مادّه و انرژی ارائه می‌دهد، و پرداخت به نتایج عالی این بحث در فلسفة اسلامی را به مجالی دیگر می‌سپارد.

دانلود کامل مقاله:

http://qabasat.iict.ac.ir/article_17271_cfc38e2e4f5ebc9e973ae9805e0cb3d6.pdf

اشاره: تأثیر زمان و مکان در استنباط احکام شرعى، عامل مهمى است که حضرت امام خمینى(قدس سره)بر آن تأکید داشتند. در این مقاله توضیحاتى در کیفیت تأثیر آن دو عامل انجام گرفته است.

 

جاى تردید نیست که شرایط زندگى که از آن به «زمان و مکان» تعبیر مى کنند، در استنباط حکم شرعى از کتاب و سنّت تأثیر بسزایى دارد، ولى آنچه که مهم است، آشنایى با حدود تأثیر این دو عامل است.

 

گاهى تصوّر مى شود مسأله «ارث زن»، و یا «طلاق» و یا «دیه» او، مشکلى در جامعه پدید آورده و باید به کمک همین قاعده که مورد پذیرش فقیهان معاصر و گذشته است برطرف گردد.

 

گاهى از ادبیات نازیبا بهره مى گیرند و مى گویند: فقه براى زندگى بشر است، اگر بنده بخواهم بر اساس فتاوى آن فقه سنتى به زنان دستور دهم هیچ زندگى برایشان معنى پیدا نمى کند، بگویند دیه تو که نصف دیه مرد است، طلاق هم که دست او است، دختر هم اگر بخواهد ازدواج کند، هیچ حقى ندارد و پدر باید تصمیم بگیرد و... سپس  مى خواهند این مشکل (به عقیده خودشان)، با این دو عامل برطرف سازند و مى گویند: فقیهى که الان بخواهد راجع به ازدواج زن، طلاق، و ارث زن اجتهاد کند، و فتوا دهد، زمان امروز، مکان امروز، عرف امروز در اجتهاد او تأثیرگذار است، زنان امروز زنان 1400 سال قبل نیستند.

بحث از هویت فلسفه اسلامی با این عنوان که آیا واژه فلسفه اسلامی عنوانی خود متناقض است یا خیر؟ همواره بحثی درباره رابطه فلسفه با اسلام را نیز به دنبال خود داشته است ؛ زیرا همانگونه که در مقدمه گذشت بعضی روش اسلامی را که متکی بر وحی و تعبد بود منافی با روش فلسفی که مبتنی بر عقل مستقل است دانسته­اند؛ از این رو به خاطر این مناقشات و اهمیت این مسئله، بحث از هویت فلسفه اسلامی همیشه با بحث از رابطه فلسفه و اسلام همراه بوده است؛ گو اینکه تحقیق درباره هویت فلسفه اسلامی بدون بحث از رابطه فلسفه با اسلام کامل نیست.

اینکه فلسفه یونانی توانست وارد دنیای اسلامی شود اما در ملل دیگر و بعضی از کشورهای آن زمان وارد نشد دقیقا به خاطر زمینه و ضرورتی بود که تعلیمات اسلامی آن را فراهم کرده بود و الا فلسفه یونانی ترجمه نمی­شد و به زبان عربی وارد نمی­شد(نصری، 1380، ص140-141). آنچه که از آثار علامه طباطبایی در این رابطه می­توان برداشت نمود این است که با بررسی 3 مطلب می­توان فهمید که رابطه اسلام با فلسفه چگونه است: 1- بررسی آموزه­های اسلامی و سایر علل موثر در روی آوردن مسلمانان به فلسفه و تفکر فلسفی و استمرار آن  2- علل رویگردانی بعضی مسلمانان از فلسفه  3- تحلیل اسلام و فلسفه بر محور فطرت انسانی

فروپاشی نخبگان، خیزش اجتماع

هفته گذشته در سالن همایش‌های دبیرخانه انجمن‌های علمی حوزه علمیه نشستی با عنوان «تحلیل جامعه‌شناختی از آخرین وضعیت کشور با تاکید بر وقایع اخیر» برگزار شد. در این نشست دکتر ابراهیم فیاض، دکتر حمید پارسانیا، دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر عماد افروغ، از اساتید صاحب‌نظر در حوزه جامعه‌شناسی بحثی انتقادی درباره مسائل کشور و انقلاب ارائه دادند.

متفکر با عالَم مواجه می‌شود و می‌کوشد این مواجهۀ خود را ذیل یک نظام فکری سروسامان دهد. این نظام مدعی ا‌ست مسائل بنیادین انسان را بهتر از سایر نظام‌ها درک کرده و موفق‌تر از آن‌ها می‌تواند این مسائل را حل کند. بنابراین، گفت‌و‌گوی دو متفکر زمانی اتفاق می‌افتد که بر سر مسئله‌ای مشخص بحث کنند و هر کدام از نظرگاه خود به آن مسئله بنگرد و دربارۀ آن سخن بگوید و سخن متفکر دیگر را نقد کند. از این رو، گفت‌و‌گوی دو متفکر عبارت است از هم‌آوردی دو نظام فکری بر سر مسئله‌ای مشترک.

یکی از مشهورترین گفت‌و‌گوهای نظری در دورۀ معاصر جلسه‌ای ا‌ست که سال ۱۹۷۱ میلادی در کالج فنی آیندهوون هلند برگزار شد و در آن، میشل فوکو و نوآم چامسکی دربارۀ «ماهیت انسان» به گفت‌‌و‌گو نشستند. در این جلسه، مسئله‌ای واحد روی میز بود اما تفاوت‌های بنیادین میان نظام‌های‌ فکری‌‌شان باعث شده بود که گفت‌و‌گویی آرام ولی سرشار از اختلاف‌نظر میان آن دو دربگیرد.
چامسکی زبان‌شناسی است که معتقد است در پسِ زبان‌های گوناگون، طرح‌وارۀ مشترکی وجود دارد که فرد با خلاقیت خود از آن استفاده می‌کند و زبان را برمی‌سازد. به نظر او، حوزه‌های دیگری غیر از زبان نیز از طرح‌واره‌های مشابهی بهره‌مندند که مجموع همۀ این طرح‌واره‌ها «ماهیت انسان» را تشکیل می‌دهد. در این میان، «خلاقیت» یکی از کلیدواژه‌های اندیشۀ چامسکی است. از نظر او، فرد با کمک خلاقیت خود این طرح‌واره‌ها را به‌کار می‌گیرد و با جهان تعامل برقرار می‌کند و به پیش می‌رود.

چکیده: روش تأویل براساس حکمت متعالیه، ویژگی های خاصی دارد. این روش وقتی برای فهم پدیده های اجتماعی به کار می رود، توصیفی عمیق از آنها عرضه می کند. هدف این نوشتار صورت بندی روش تأویل براساس حکمت متعالیه و با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی است.

در این مقاله پس از اشاره به مبانی و مراحل روش تأویل براساس حکمت متعالیه، به تبیین ""تأویل وجودی"" و ""تأویل مفهومی"" پرداخته و دو مرحلۀ ""خرق حجاب"" و ""بازگشت به اصل"" برای رسیدن به چهره باطنی پدیده ها بیان می شود.

یافته های این پژوهش چنین است:

  • «دانشمند علوم اجتماعی با به کارگیری این روش پس از خرق حجاب های فهم پدیدۀ اجتماعی، به اصل و چهرۀ باطنی آنها که همان نماد و نشانه بودن است می رسد»؛
  • «چهرۀ باطنی پدیده های اجتماعی، نشانه ها و نمادهایی هستند که اسما و صفات الهی را در صحنۀ اجتماعات انسانی و روابط حاکم بر آنها نشان می دهند»؛

نتیجه اینکه، فهم پدیده های اجتماعی، اعم از حقیقی و اعتباری، جز در پرتو فهم اسماء الهیِ حاکم بر آن ها امکان پذیر نیست.

دانلود اصل مقاله:

 http://www.ensani.ir/storage/Files/20170826124612-9978-169.pdf

(نکاتی درباره این گفتار را در کانال تلگرامی رصدفکر -https://telegram.me/rasadfekr- ببینید. )

حجت الاسلام دکتر پارسانیا عضو  شورای عالی انقلاب فرهنگی در هم اندیشی منتخبی از اساتید برجسته علوم انسانی اسلامی گفت: بسیاری از دوگانه‌های علوم اجتماعی امروز بر مبنای حکمت متعالیه پاسخ مربوط به خود را پیدا می‌کند؛ مانند دوگانه عامل ـ ساختار و ذات داشتن یا بر ساخته بودن معنا.

(رصدفکر: پاسخ به بسیاری از پرسش های علوم انسانی اسلامی در بحث حکمت عملی و حکمت نظری نهفته است. البته پرداختن به حکمت عملی از زاویه نگاه باید و هست نه از زاویه نگاه موجود اختیاری و غیر اختیاری به نظر بعضی نگاه جدیدی است. در اینجا با این نگاه به بحث حکمت عملی و نظری پرداخته شده است. بحث های آیت الله جوادی در این باره، بسیار سلیس و جذاب و عمیق است. این بحث بسیار مهم است و نباید در حد این بحث های مقدماتی متوقف شد بلکه باید این بحثها را دنبال کرد و به علوم  انسانی اسلامی ختم شود.)

حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است. این بایدها و نبایدهای اخلاقی یا سیاسی یا تدبیر منزل و مانند آن از یک مبنای علمی گرفته می‌شود، به جهان‌بینی وابسته است، به معرفت نفس وابسته است، به آشنایی پیوند بین انسان و جهان وابسته است و مانند آن.

اگر کسی بخواهد قانونی را شناسایی کند، باید حوزه آن قانون‌مدار را ارزیابی کند تا انسان را نشناسد و پیوند انسان را با جهان ارزیابی نکند و ارتباط ناگسستنی انسان و جهان با جهان‌آفرین و انسان‌آفرین را بررسی نکند توان ادراک صحیح قانونِ بایدها و نبایدها را ندارد.
البته از حکمت نظری که عهده‌دار بود و نبود است، نمی‌توان مستقیماً مسائل باید و نباید را استنتاج کرد. هیچ کس چنین حرفی را نگفته است که یک قیاس مرکب از دو بود و نبود، یک نتیجه باید را می‌توان گرفت؛ ولی قیاسی که مرکب از دو مقدمه یک مقدمه‌اش بود و نبود است، یک مقدمه‌اش باید و نباید می‌شود، از آن قیاس نتیجه باید و نباید گرفت؛ مثلاً گفت خدای سبحان ولی نعمت است که این به بود و نبود برمی‌گردد و اطاعت از ولی نعمت لازم است که به باید و نباید برمی‌گردد، نتیجه اینکه شکر خدا لازم است، اطاعت خدا لازم است و مانند آن. از این قبیل قیاسهایی که یک مقدمه‌اش حکمت نظری است و مقدمه دیگرش حکمت عملی، نتیجه حکمت عملی گرفته می‌شود. به هر تقدیر همه عناصر محوری حکمت عملی وابسته به جهان‌بینی، انسان‌شناسی و پیوند انسان و جهان است بدون او نمی‌شود حکمت عملی را تدوین کرد.
اگر بخواهیم از حکمت اسلامی برای تأسیس علوم انسانی بومی استفاده کنیم، باید متوجه باشیم که مؤلفه های علوم انسانی مدرن چیست تا تحول را با توجه به آنها ایجاد کنیم.

سیدحمید طالب زاده استاد دانشگاه تهران در یادداشتی که در شماره ۱۸ فصلنامه صدرا منتشر شده به به چگونگی شکل گیری علوم انسانی مدرن به غرب اشاره کرده است. متن این یادداشت را در ادامه می خوانید؛