رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۲۲ مطلب با موضوع «_________اشخاص_______ :: آیت الله جوادی آملی» ثبت شده است

(رصدفکر: پاسخ به بسیاری از پرسش های علوم انسانی اسلامی در بحث حکمت عملی و حکمت نظری نهفته است. البته پرداختن به حکمت عملی از زاویه نگاه باید و هست نه از زاویه نگاه موجود اختیاری و غیر اختیاری به نظر بعضی نگاه جدیدی است. در اینجا با این نگاه به بحث حکمت عملی و نظری پرداخته شده است. بحث های آیت الله جوادی در این باره، بسیار سلیس و جذاب و عمیق است. این بحث بسیار مهم است و نباید در حد این بحث های مقدماتی متوقف شد بلکه باید این بحثها را دنبال کرد و به علوم  انسانی اسلامی ختم شود.)

حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است. این بایدها و نبایدهای اخلاقی یا سیاسی یا تدبیر منزل و مانند آن از یک مبنای علمی گرفته می‌شود، به جهان‌بینی وابسته است، به معرفت نفس وابسته است، به آشنایی پیوند بین انسان و جهان وابسته است و مانند آن.

اگر کسی بخواهد قانونی را شناسایی کند، باید حوزه آن قانون‌مدار را ارزیابی کند تا انسان را نشناسد و پیوند انسان را با جهان ارزیابی نکند و ارتباط ناگسستنی انسان و جهان با جهان‌آفرین و انسان‌آفرین را بررسی نکند توان ادراک صحیح قانونِ بایدها و نبایدها را ندارد.
البته از حکمت نظری که عهده‌دار بود و نبود است، نمی‌توان مستقیماً مسائل باید و نباید را استنتاج کرد. هیچ کس چنین حرفی را نگفته است که یک قیاس مرکب از دو بود و نبود، یک نتیجه باید را می‌توان گرفت؛ ولی قیاسی که مرکب از دو مقدمه یک مقدمه‌اش بود و نبود است، یک مقدمه‌اش باید و نباید می‌شود، از آن قیاس نتیجه باید و نباید گرفت؛ مثلاً گفت خدای سبحان ولی نعمت است که این به بود و نبود برمی‌گردد و اطاعت از ولی نعمت لازم است که به باید و نباید برمی‌گردد، نتیجه اینکه شکر خدا لازم است، اطاعت خدا لازم است و مانند آن. از این قبیل قیاسهایی که یک مقدمه‌اش حکمت نظری است و مقدمه دیگرش حکمت عملی، نتیجه حکمت عملی گرفته می‌شود. به هر تقدیر همه عناصر محوری حکمت عملی وابسته به جهان‌بینی، انسان‌شناسی و پیوند انسان و جهان است بدون او نمی‌شود حکمت عملی را تدوین کرد.

با حلوا حلوا گفتن، فقه شیرین نمی شود!!

منبع: https://telegram.me/feghahat 

🔹چندی پیش آقای دکتر مرتضی عزتی از مؤسسان و اعضای هیئت مدیره اقتصاد اسلامی، در برنامه ای تلویزیونی ابراز داشت که معلمان دینی باید در عرصه دین نظر بدهند نه در ساحت اقتصاد! او با این بیان خود به یکی از مراجع تقلید جسارت کرد. بی شک این سخن آن هم در رسانه ملی، خبط بزرگی است و در آن شکی نیست.
🔹ضمن تقدیر از همه کسانی که نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند تا از ساحت حوزه و عالمان دین دفاع کرده باشند، جا دارد این سؤال را از خود بپرسیم که چرا این اتفاق افتاد؟

 

"بیان نورانی حسین بن علی (علیه السلام) این است که این غذاهایی کهمیخوریم، بصورت دانش میشود در «نظر»، و بصورت تصمیم میشود در «عمل». وجود مبارک امام صادق (علیه السلام) فرمود: مال حرام در نوه ظهور میکند ... چون هم روح، جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء است، و هم علم و اراده و نیت و تصمیم. به همین دلیل گفته اند که مواظب غذایتان باشید که حلال باشد و موقع میل کردن آن هم بسم الله بگویید. چون همین غذا میخواهد تبدیل به تصمیم بشود. آنوقت ما دلمان میخواهد که هر غذایی را تهیه کنیم و به فرزندانمان بدهیم و آن ها متخلق به اخلاق الهی بشوند. در صورتی که این خُلق امروزی محصول غذای ده سال قبل است. امام حسین علیه السلام در کربلا فرمود که چون بطون شما از مال حرام پر شده، حرف من که امام زمان هستم در شما اثر نمی کند. این حرف ها برای طب افسانه است، برای علوم حسی افیون است، برای آنهایی که معرفت شناسی آنها در قلمرو حس و تجربه است افسون و خرافه است ..."

قسمتی از بیانات آیت الله جوادی آملی

(رصدفکر: بعد از رحلت علامه طباطبایی تفکرات دست اول فلسفه اسلامی به آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعلق داره. یکی از تفکرات علامه طباطبایی که توسط شهید مطهری هم دنبال میشد مبحث خلقت شناسی در مبحث تولید علم هست. ای کاش آیت الله جوادی بیشتر در فروع  و تاثیرات این بحث صحبت میکردند. چیزی که میشه گفت این است که این بحث یک بحث بسیار جذاب و پویا هست که میتونه ابعاد جدیدی رو در نوع کاوشهای متفکرین اسلامی در علوم اسلامی بازه کنه.)

"جهان، مخلوق خداست و تمام علوم به خلقت شناسی بر می گردد؛ یعنی موضوعاتِ مسایل، محمولاتِ آنها و ترتب محمول ها بر موضوع ها، همگی صنع خداست و هر رشته ای از علوم تجربی و ریاضی و تجریدی، پژوهش کار خدا را به عهده دارد. بنابراین، فرض ندارد که علم از آن جهت که علم است، سکولار باشد، هر چند ممکن است عالم از جهت دین باوری یا خلاف آن سکولار باشد.."

منبع: دائرة المعارف طهور

فلاسفه و حکمای مسلمان، عصمت را -گذشته از مقام اثبات- در مقام ثبوت و نفس الامر مطرح میکنند (بر خلاف متکلمان که غالبا آن را در مقام اثبات طرح میکنند)؛ یعنی عصمت از ویژگی‌ های نفس پیامبران است. بنابراین، تفکر و برهان فلسفی سطح برتری از عصمت را نسبت به دلیل متکلمان ثابت میکند، همان گونه که سطح برتری از نبوت را اثبات کرده ، می گوید: نفس وقتی به مرحله‌ عقل مستفاد و بالفعل رسید همه‌ علوم و حقا‌یق غیبی را می یابد و آنها را برابر با وحی گزارش میدهد و در ‌یافتن آن معارف و گزارش دادن آنها معصوم است همان طور که در عمل به احکام معصوم است.
بر این اساس، پیامبر در نیل به حقایق و دریافت آنها از مبدأ واجب متعالی، معصوم است و در حفظ و نگهداری آنها مصون؛ چنان که در عمل به احکام معصوم است؛ زیرا کسی که به مقام «ثم دنی فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی؛ سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد* تا [فاصله ‏اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد» (نجم/ 9-8) رسیده است. در این مرحله، قوه خیال و وهم، از درون چنین انسانی و نیز شیطان و نیروهای ابلیس از برون او ضعیف و ناتوانند و او از خطر اشتباه و سهو و نسیان و لغزشهای علمی و عملی محفوظ است. کلام لط‌یف ابن سینا ‌(ره) در کتاب شر‌یف الهیات شفا ا‌ین است که: «الأنبیاء الذین لا ‌یؤتون من جهة غلطا أو سهوا؛ ساحت مقدس پیامبران، برتر از آن است که سهو و غلط در آن راه یابد».
خلاصه دلیل اهل حکمت ا‌ین است: اگر نفس انسانی به مرحله‌ کمال عقل نظری و عملی که در آن حس، وهم و خیال، مأموم عقل نظری، و غضب و شهوت، مط‌یع عقل عملی است برسد و به مقام شهود و ولا‌یت که پا‌یان سفر اول از اسفار چهارگانه است نایل گردد، شا‌یستگی پیامبر ‌یا امام شدن را دارد و جامع ا‌ین اوصاف همان وصف عصمت است.

منـابـع

تفسیر موضوعی- آیت الله جوادی آملی- ج 3 صفحه 236 و ج 9 صفحه 30

اگر از ورزش به نیکی نام می‌برند برای آن است که انسان بدنش سالم باشد و اگر روح، سالم نباشد آن روح، این بدن سالم را هم تباه می‌کند...

این بهداد عزیز ما وقتی که وزنه بردارد بگوید به نام خدا، به عشق علی‌بن‌ابی­طالب، همین یک جمله کافی است که عده‌ای را هدایت کند، این خیلی فرق می‌کند. کسی یک ساعت باید سخنرانی کند تا عده‌ای را هدایت کند، یک ورزشکار یک لحظه می‌تواند یک عده جوان‌ها را هدایت کند این نعمت است، آدم وقتی سرمایه‌ای دارد نعمتی دارد، عزتی خدا به او داد چرا این را در راه دین صرف نکند، چرا ارزان بفروشد؟

(رصدفکر: چندی پیش داشتم تحقیقی درباره عقل عملی و عقل نظری و به تبع حکمت عملی و حکمت نظری میکردم که به این مطلب آقای جوادی حفظه الله برخورد کردم که بسیار جالب بود؛ گفتم بذارمش توی وبلاگ دیگران هم ببینند. بحث حکمت عملی و حکمت نظری و نیز عقل عملی و عقل نظری که قدما مطرح میکردند یک بحث بسیار کلیدی در نحوه ورود به علوم انسانی هست که متاسفانه به شکل وحشتناکی بهش پرداخته نمیشه-البته علامه طباطبایی و شهید مطهری به این بحث توجه ویژه ای داشته اند-. اگر در این مطلب دقت کنید علامه جوادی بحث خودشون رو برای تحلیل موسیقی از عقل نظری و عقل عملی شروع میکنند. نا گفته نماند که علامه جوادی جز کسانی هستند که دقیقترین تبیین ها را از عقل نظری و عقل عملی دارند.)

همان ‏طور که خندۀ صادق و کاذب وجود دارد، گریۀ صادق و کاذب هم وجود دارد: گاه انسان با یک طنز ادبی ظریف می ‏خندد که خنده ‏ای صادق است. گاهی هم با قلقلک می ‏خندد که کاذب و بی ‏ارزش است. گریه هم این ‏گونه است: گاه انسان برای مظلومیت امام حسین (ع) گریه می ‏کند. گاهی هم با مارش عزا، بی ‏آن‌ که متوفی را بشناسد، اشک می‏ ریزد که اشکی کاذب است.

موسیقی ممکن است چنین خطری داشته باشد؛ یعنی اشکی کاذب به همراه بیاورد و ما خیال کنیم که در عقل عملی ما نرمش ایجاد کرده است. این مشکل موسیقی ‏های به اصطلاح عرفانی است. سایر موسیقی ‏ها هم مسلّماً مخرّب و مخدّرند و موجب نافرمانی عقل عملی از عقل نظری می ‏شوند و انسان را در دام گناه می ‏افکنند.

نتیجه تصویری برای عشق عرفانی

مرحوم الهی قمشه‏ ای می ‏فرمود: من شعری درباره نَیازُردن مور سرودم که برخی آن را از شعر جناب فردوسی ظریف ‏تر می ‏دانند.

فردوسی گفته است:

میازار موری که دانه ‌کش است           که جان دارد و جان شیرین خوش است

و مرحوم الهی قمشه ‏ای می گویند:

هرکس که دلی دارد یک مور نیآزارد             کان مور هم از دلبر، دارد اثری بر دل

سپس گفتند: زمانی به خراسان رفته بودم و در آن‌ جا با انجمن ادبی خراسان ملاقاتی داشتم؛ در آن دیدار دو غزل از خود به آن ‌ها تقدیم کردم تا در این ‌باره که کدام غزل از جوانی و کدام یک در پیری سروده شده، داوری کنند و آن ‌ها کاملاً وارونه داوری کردند. گفتند: پس چرا شور و عشق در سروده ایام پیری شما بیشتر است. گفتم: باید به همین صورت باشد. شاعر هرچه پیرتر شود، عاشق ‏تر می ‏شود. در جوانی شور و عشقی خام دارد و در پیری می ‏فهمد که معشوق حقیقی کیست.

انسان هرچه بالاتر می ‏رود، حرف ‌هایش عاشقانه ‏تر و شورانگیزتر می ‏شود. آنگاه همان‌ طور که در قدم نخست نواختن را رها کرد، در گام بعدی خواندن را هم کنار می‏ نهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین نعمت ‌ها است. اگر می ‏خواهید در بهشت از صوت خوش داود (ع) (قاری بهشت) بهره ‏مند شوید، باید از گوش خود مواظبت کنید تا هر چیزی را نشنود. در این صورت، در گام سوم به جایی می ‏رسید که وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی عرفانی را مطالعه می کنید، اشک از دیدگانتان جاری می ‏شود.

(آیت الله جوادی حفظه الله)

نتیجه تصویری برای جوادی آملی

اسلام در خصوص تعامل مسلمانان با دیگران در سه حوزه دستورات و سفارشاتی دارد، نخست حوزه اسلام و مسلمین هستند که با آنها دارای اشتراکات متعدد دینی و فرهنگی هستیم، حوزه دوم حوزه موحدان عالم است که با آنها در اصل توحید و برخی دیگر از موارد دارای اشتراک هستیم و سوم حوزه انسانیت است که شامل همه افراد غیرمسلمان و غیر موحد است که با آنها در اصل انسانیت مشترکیم. 

شعار نه شرقی و نه غربی که شعار عمومی در نظام جمهوری اسلامی است شعاری مربوط به استقلال کشور است اما شعار علمی خواص در بخش‌های علمی و تحقیقی باید شعار «چه شرقی و چه غربی» باشد یعنی دین می‌گوید حرف علمی و منطقی را باید از هر کجا شنیدید بپذیرید. در بحث استقلال نه شرقی و نه غربی کاملا درست است اما وقتی انسان اهل فهم و استدلال شد می‌گوید چه شرقی و چه غربی و به این منظور باید راه صدور و ورود مسایل علمی کاملا باز باشد. 

غرب یک باغ وحش منظم است و گرنه غربی‌ها با این همه پیشرفت علمی اگر مریخ را هم فتح کنند در آنجا جنگ جهانی به راه خواهند انداخت.

نتیجه تصویری برای آیت الله جوادی آملی

(بخشی از صحبت های آیت الله جوادی در رابطه با فیلم «محمد رسول الله ص» )

هنرمند واقعی را هنرمندی دانستند که توانایی داشته باشد سخن وحی را درک کند و به عالم حس بیاورد: ما هنرمندی نداشتیم که بتواند مفاهیم وحی را از مرحله‌ شهود به عقل دربیاورد، عقل را به مرحله‌ خیال درآورد، خیال را حسی کند تا بشود سینما. قالب سینما از خیال به حس می‌آید. یک هنرمند سینمایی باید وحی را خوب بشناسد، مشهود را از دالانی صحیح به معقول تبدیل کند، بعد معقول را متخیل کند و متخیل را محسوس کند تا قابل عرضه باشد. وگرنه علمی نیست. و این معنا چون نبوده کسی درکش نکرده... پس اگر هنرمندی بخواهد وارد این حوزه شود، باید چهارضلعی باشد؛ یعنی وحی‌شناس، معقول‌شناس، متخیَل‌شناس و محسوس‌شناس باشد تا بتواند دست به کار شود. این کار عظیمی است. این فیلم باید معلم فیلم‌های دیگر باشد، چون درباره‌ کسی است که معلم افراد دیگر است.

نتیجه تصویری برای آیت الله جوادی آملی

(رصدفکر: قبلا گفته شد که بحث های علامه طباطبایی و تاحدودی شهید مطهری بر مبحث فطرت متمرکز هست. یکی دیگر از افرادی که در باب فطرت اثری ارائه کرده است آیت الله جوادی آملی حفظه الله می باشد اما یک تفاوت اساسی در کار آیت الله جوادی و علامه طباطبایی وجود دارد. فطرت در آثار علامه طباطبایی یک مبنا برای ورود فلسفه به علوم انسانی می باشد.)

(منبع: مجله خبری تحلیلی علوم انسانی طلیعه)

برهان فطرت بخشی از واقعیت انسان را که حقیقت ذات اضافه دارای دوطرف اضافه است مورد استفاده قرار می دهد و از تحقق یکی از دو طرف به تحقق طرف دیگر استدلال می کند بین دو امر متضایف ضرورت برقرار است.

 

نظریه فطرت از ابعاد گوناگونش به لحاظ تعلق به حوزه انسان‌شناسی تأثیرات مهمی بر حوزه‌های وسیعی از علوم انسانی می‌گذارد. این نظریه از دید استاد مطهری ام‌المسائل معارف اسلامی است و نقش اساسی در حل بسیاری معضلات معرفتی دارد. نتیجه تعلق این نظریه به حوزه انسان‌شناسی تأثیر مستقیم آن بر بسیاری از دانش‌هایی است که وجهه همت خود را شناخت بعدی از وجود انسانی قرار داده‌اند.

نتیجه تصویری برای آیت الله جوادی آملی

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی خود که این هفته با حضور جمعی از مدیران و کارکنان شرکت مخابرات استان تهران برگزار شد ، با تاکید بر این نکته که نباید تحریم ها مانع توسعه و پیشرفت کشور شود فرمودند: امروز نباید منتظر پایان یافتن تحریم ها از سوی غرب باشیم زیرا ایران با داشتن تمدنی قوی می تواند خود موجب توسعه در تمامی عرصه ها شود. 

آیت‌الله جوادی آملی در دیدار پروفسور مارکو ساسولی استاد برجسته حقوق بین الملل بشر دوستانه دانشگاه ژنو، حقوق بشر را بدون پذیرش وحی فاقد پایه علمی دانستند.

"دَم مسیحائی چون به دَم الهی وصل است حیات‌بخش است. این راه رفتنی و این کار شدنی است چرا که انسان می‌تواند خلیفه خدا در احیاء باشد. حال اگر نمی‌توانیم دیگران را زنده کنیم لا اقل از مرگ خود جلوگیری کنیم و عیسا و موسای خود باشیم."

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی زیدعزه

(رصدفکر: در حال حاضر یکی از بهترین اشخاص برای دستیابی به نظرات علامه طباطبایی ره، آیت الله جوادی آملی هستند. بدون شک این نوشته درباره بررسی تمایزات کار علامه طباطبایی ره بسیار ارزشمند هست. دوستان دقت داشته باشید که یکی از اختلافات علامه طباطبایی و حضرت آیت الله جوادی آملی بصورت کلان در همین مباحث اجتماعی است. به عبارت دیگر اگر مباحث اجتماعی رو در تفکرات علامه طباطبایی ره و آیت الله جوادی دنبال کنید میبینید که دو سبک کاملا متفاوت دارن. بر خلاف شهید مطهری که بسیار متاثر از علامه طباطبایی است. البته این مسئله به هیچ وجه از دقت حضرت استاد جوادی آملی در تقریر مطالب علامه ره نکاسته و باید گفت که انصافا تقریر ایشان جزء بهترین تقریرهاست. شاید در آینده اختلاف روشی عمیق حضرت استادجوادی آملی ره و علامه طباطبایی ره رو در بررسی مباحث اجتماعی بیشتر توضیح دادیم.)

چون فلسفه استدلالی بدون قواعد منطقی قابل تبیین نیست، اگر یک متفکری دیدگاههای خاص منطقی داشت، قهراً آن دیدگاه منطقی در تحریر مسائل فلسفی ظهور خواهد کرد؛ لذا به‏گوشه‌ای از عنایتهای خاص منطقی حضرت علّامه طباطبایی(قدس سرّه) اشاره می‌شود؛ تا همراه با سایر ویژگیهای فلسفی، راز تحول فلسفه در مکتب ایشان روشن گردد...

علاّمه طباطبایی ِ گذشته از تفکر عمیق فلسفی، آشنایی کامل داشت به ژرفای اسلام که در قرآن و سنت معصومین(علیهم‌السلام) متبلور است و چون اسلام به تعریف جامعه، تبیین صلاح و فساد آن، تأسیس جامعه برین، تأمین حیات عقلی و فکری آن، تشکیل مدینه فاضله، تدوین قوانین و مقررات سعادت بخش آن و تعلیم و تکمیل و تتمیم سایر مسائل مربوط به جامعه ره‌آورد فراوانی دارد، از این جهت، علاّمه طباطبایی ِ مباحث وافری را پیرامون جامعه شناسی طرح و ارائه نموده‌اند...

(عناوین: نکات ویژه اندیشه‌های فلسفی علامه طباطبایی / علاّمه طباطبایی و اندیشه‌های اجتماعی)

(این نوشته بخشی از مقاله سیر تکامل فلسفه اسلامی نوشته آیت الله جوادی آملی حفظه الله می باشد)

(رصدفکر: بدون شک بعد از علامه طباطبایی ره و شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی برجسته ترین شخصیت در حوزه تفسیر و فلسفه بوده اند؛ بگونه ای که بعد از علامه و شهید مطهری بیشترین نگاه ها به ایشان متمرکز شده است. ایشان در بررسی مسائل اجتماعی اسلامی و همچنین انتخاب موضوعات مورد بحث اختلاق سلیقه واضحی با علامه طباطبائی و شهید مطهری دارند. این باعث شده است که عملا در مسئله تولید علم اسلامی ایشان سبک خاص خود را داشته باشند.

عمق افکار آیت الله جوادی در مسائل اسلامی مسئله ای نیست که بر کسی پوشیده باشد اما متاسفانه در مساله تولید علم کارهای عمیقی بر روی آثار ایشان از سوی شاگردان ایشان صورت نگرفته و این باعث شده که برخی گمان کنند که ایشان در طرح علوم اسلامی و تولید علم، طرحی ندارند حال آنکه کسی که با گفتارهای ایشان کمی انس داشته باشد متوجه یه نظام و جریان وسیع فکری پشت صحبت ها و آثار ایشان میشود.

برای آشنایی بیشتر با سبک فکری ایشان و ذوق فکری ایشان در آینده مطالب بیشتری در این وب سابت قرار داده خواهد شد.)

شیطان همه زشتی‌ها و سموم را در قالب برخی هنرها زیبا جلوه می‌دهد و با زر ورقی با عنوان خدمت به دین جلوه می‌دهد، همه زباله‌ها را پشت آن زر ورق زیبا به خورد انسان می‌دهد، انسان‌هایی که فریب می‌خورند در این زباله می‌افتند.

این گونه نیست که شیطان به ما بگوید اینجا چاه است و برو داخلش، بلکه می گوید اینجا بوستان زیبایی است و برو داخل شو و جلو که می روی به چاه می افتی، یکی از کارهایی که می تواند اثر گذار باشد علم است و علم می تواند انسان را از خیال نجات دهد..

مسئله تربیت نفوس، کاری زمان‌بر است. مال را مال گفتند برای اینکه »یَمیل إلیه النفس« یک جاذبهٴ نقد دارد اما پایان تلخش محسوس نیست. مسئله زندان، مسئله مبارزه با مفاسد اقتصادی، اینها نظیر درمان موقّت سردرد و مسکّن است اینها معالج نیست، روح را با زندان نمی‌شود تربیت کرد، بدن را با زندان و شلاّق می‌شود ساکت کرد ، اما روح را با زندان و مبارزه و حتی با اعدام نمی‌شود تربیت کرد. 
جامعه ما یا آن فرصت را پیدا نکرد یا ما در صدد آن نبودیم که بدانیم و بگوییم گناه، سم است، رشوه ، سم است، اینگونه سموم نظیر سموم دنیا نیست، سموم دنیا چند لحظه‌ای با ما درگیر است و آدم را می‌کُشد و تمام می‌شود اما مال حرام این‌طور نیست که انسان بمیرد و تمام بشود، تا ابد با آدم هست ، این مطلب تا برای مردم جا نیفتد خیال می‌کنند که رشوه را با دور زدن قانون می‌شود حل کرد. 

خداوند در سوره مبارکه توبه فرمود بالأخره جهنّم و عذابی هست، اما موادّ سوخت و سوز جهنم را به طور پراکنده در قرآن مشخص کرد، در یک‌جا فرمود هیزم جهنم، خود آدم ظالم است، این آدم کجا می‌تواند فرار کند فرمود: ﴿نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ اگر درون آدم سوخت، آدم نمی‌تواند فرار کند. 
ادامه صحبت ها در ادامه مطلب

حرکت جوهری، آثار تربیتی و اخلاقی فراوانی به دنبال می‌آورد؛ زیرا بر اساس این اصل، جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء بودن اخلاق اثبات می‌شود و از این طریق، تأثیر رفتار و اعمال و اثر ابعاد جسمانی در ملکات اخلاقی و ابعاد روحانی به نیکی تبیین می‌شود. با حرکت جوهری، اثر معاش در معاد و تأثیر نحوه‌های مختلف تغذیه و زیست در تربیت و تحولات روحی آشکار می‌گردد؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری، همان غذای حلال یا حرام با تحول جوهری به صورت ملکات و ابعاد روحانی انسان در می‌آید. اندیشه امروز انسان، چیزی جز تغذیه دیروز او نیست.

عناوین: تعریف عرض بر مبنای حکمت متعالیه/ سوق پیدا کردن فلسفه به سوی عرفان بر اساس اصالت وجود/ وجود، محور حرکت جوهری/ ترتب آثار تربیتی و اخلاقی بر اساس حرکت جوهری

در این مقاله به برخی مسائلی پرداخته می‌شود که بر مبنای حکمت متعالیه قابل استنباط است. این مسائل یا در آثار صدرالمتألّهین و حکمای بعد از او مورد تعرض واقع نشده یا آنکه در مرکز توجّهات و مباحثات فلسفی قرار نگرفته‌اند، و لکن مسائل مهمی هستند که می‌توانند مسیر بسیاری از مطالب فلسفی را تغییر دهند.

عناوین: نسبی بودن تقسیم وجود به ربط، ربطی و نفسی براساس امکان فقری/ تقسیمات سه گانه مسائل فلسفی/ تبدیل عنوان علّت فاعلی به مقوم مفعول