رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

۰

(ادامه ی بخش اول)

2ـ نقش فقه، سرپرستی و اداره تمام شئون انسان
امام در باب جایگاه فقه مطلوب می فرمایند: »حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است«.(16)
از این منظر، مجتهد واقعی کسی است که کل دین اسلام را می فهمد و فقیه جامع است نه فقط فقیه در احکام که بتواند شئونات انسان را از گهوراه تا گور اداره و سرپرستی نماید.
اگر کسی فقه جامع را نداند اسلام و حکومت اسلامی را نمی شناسد. درضمن کسی که کل معارف اسلام را می شناسد، حکومت را در چارچوب کل اسلام تعریف می کند؛ نه صرفاً در محدوه احکام فقهی موجود؛ چون آن فقهی که ناظر به همه زوایای زندگی است فقط رساله کنونی نیست، اعم از اینهاست که همه زوایای زندگی بشر در همه ابعاد را می پوشاند. بر این اساس می توان گفت که فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور و به تعبیری تئوری سرپرستی انسان است.(17)

ـ تمدن مدرن غرب، مسأله مستحدثه پیش روی حضرت امام (ره)
به نظر می رسد مسأله مستحدثه ای که امام (ره) با آن مواجه بودند و در مقابل آن مسأله مستحدثه، تئوری ولایت مطلقه فقیه و تئوری فقه جامع در اندیشه ایشان ظهور پیدا کرد، صرفاً نظامات اقتصادی و سیاسی نیست، بلکه کل حکومت و تمدن مدرن است، و لذا مأموریت حکومت و ولایت فقیه را هم مواجه با کل تمدن مادی و تغییر موازنه می دانند.


برخی افراد دین را متصدی بیان احکام موضوعات یا مواجه با نظامات ساخته کفار معرفی می کنند. اما در نگاه دیگر، ما با حکومت جهانی کفر مواجه ایم که خود را متصدی اداره و سرپرستی همه جانبه جامعه بشری می داند ومعتقد است کهباید جامعه جهانی واحد، مبتنی بر ایدئولوژی و فرهنگ واحد و روابط اجتماعی و ساختارهای متناسب و هماهنگ و دارای یک سبک زندگی مشترک به وجود آید. دراین صورت، مسأله مستحدثه ما این تمدن غرب است و در مقابل، باید حکومت و تمدن دینی داشته باشیم که در مقابل آن قرار گیرد و در آن مقیاس در جامعه بشری متصرف باشد. مأموریت این حکومت، فقط پاسخ گویی به مسائلی که حکومت کفر ایجاد می کند نیست، بلکه مأموریت او در دست داشتن نبض جامعه بشری است و مقدم بر زمان حرکت کردن است.


امام (ره) در منشور روحانیت فرموده اند: »براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسى اظهار نظر نمى کنم. آشنایى به روش برخورد با حیله ها و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادى، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتى سیاسیون و فرمولهاى دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه دارى و کمونیزم که در حقیقت استراتژى حکومت بر جهان را ترسیم مى کنند، از ویژگیهاى یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکى و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامى و حتى غیر اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.هدف اساسى این است که ما چگونه مى خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. راستى به چه علت است که در پى اعلام حکم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این قدر جهانخواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده اند؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد عملى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه هاى شوم آنان به هراس افتاده اند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پر حماسه مى دانند و از اینکه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمى توانند علیه مقدسات قلمفرسایى کنند مضطرب شده اند. من قبلًا نیز گفته ام همه توطئه هاى جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلى گرفته تا حصر اقتصادى و غیره براى این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوى جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ما نباید غفلت بکنیم، واقعاً باید به سمتى حرکت نماییم که ان شاء اللَّه تمام رگه هاى وابستگى کشورمان از چنین دنیاى متوحشى قطع شود«.(18)


امام (ره) نمی خواهند بگویند مجتهد باید هم فقیه باشد و هم موضوع شناس. ایشان این دو کار را در هم می تنند و می گویند اصلاً مسئله مستحدثه ای که فقیه حاکم باید جواب دهد کل مدیریت مادی با تمام تدبیرهای سیاسی فرهنگی و اقتصادی آنهاست که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کند. این است که امام (ره) را به این اندیشه وسیع در حکومت و فقه می رساند و مأموریت گسترده ای برای حکومت بیان می کنند. لذا تفاوت امام (ره) با دیگرانی که در طول تاریخ قائل به ولایت مطلقه بودند در درک از مأموریت این ولایت، در مقیاس سرپرستی است. ایشان معتقد بودند که در مقابل حکومت مدرن، باید حکومتی باشد که دائماً با آن درگیر باشد و در موازنه به برتری اسلام فکر کند و مصلحت اسلام و افزایش قدرت اسلام را در نظر بگیرد و لذا مأموریت این حکومت را نمی توان در چارچوب احکام فقهی کنونی خلاصه کرد.
در یک برهه از تاریخ مسأله مستحدثه فقها محصولات تکنولوژی غربی بود. سپس در عصر مشروطه مسأله مبتلابه فقها - مانند مرحوم نائینی و شیخ فضل الله نوری و...- نظام سیاسی غربی (مشروطیت) است؛ یعنی مسأله این بود که آیا نظام سیاسی و تغییرات ساختاری غربی را بپذیریم یا خیر؟ در دوره مرحوم شهید صدر (ره)، نظام های کمونیستی، مسأله مستحدثه ایشان بود. اما مسأله مستحدثه حضرت امام (ره) نه برق یا ماشین بخار و اتوبوس و اتومبیل و یا حتی نظامات علمی، بلکه انقلاب صنعتی و انقلاب علمی است که یک فرآیند اجتماعی بوده که بعد از رنسانس پدید آمده است و فلسفه های مادی و دانش و عقلانیت و ساختارهای مدرن را شکل داد. بنابراین مسأله مستحدثه دوره ما فقط مسأله مکتب نیست که مرحوم شهید صدر (ره) به آن می پرداختند و یا در حوزه سیاست، بحث مشروطه و مجلس و آراء مردم نیست، بلکه نظام مادی لیبرالیستی مبتنی بر اومانیسم است؛ یعنی تفکر مدرنی است که می خواهد به یک نظام جهانی تبدیل شود. به عبارت دیگر امام (ره) در پشت این نظامات به هم پیوسته و منسجم در مقیاس جامعه جهانی، دستگاهی را می دیدند که استراتژی حکومت بر جهان را در حوزه سیاست و فرهنگ و اقتصاد به عهده دارد. به نظر می آید که امام (ره) این مسأله را می دیدند که می فرمودند باید تزویر های سیاسی و فرهنگی [دشمنان] را بشناسیم؛ یعنی نه صرفاً محصولات تکنولوژیک یا مکاتب و تغییرات سیاسی جزئی و...، بلکه باید جریانی را بشناسیم که استراتژی حاکم بر جهان را طراحی می کند و ما هم در مقابل آن ناچار باید طراحی دیگری داشته باشیم.


براین اساس حضرت امام (ره) در مقیاس بالاتری از نظام فکر می کنند؛ »ولایت« در مقابل «ولایت» می بینند. ولایت باطل، در جهان انقلاب علمی، صنعتی و سیاسی ایجاد کرده است و در صدد نابودی اسلام است. اینکه ایشان می فرمایند »الاسلام هو الحکومه«، کفر هم حکومت است. یعنی نزاع بر سر حاکمیت و ولایت ایمان و کفر است و نظامات و ساختارها ذیل ولایت و حکومت تعریف می شود.


پی نوشت ها:
(1) کتاب البیع، ج‏۲، ص: ۶۳۳
(2) امام (ره) در ادامه فرموده اند: «اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید، یک انحرافاتی و کجی هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. یملأ الارض عدلاً بعد ما ملئت جوراً» همچو نیست که این عدالت همان که ما ها از آن می­فهمیم که نهی ک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند. آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. معنی «یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» الان زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود. پر از جور است. تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها است. حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن، انحرافاتی هست ولو خودش نداند. دراخلاق­ها، انحراف هست، درعقاید، انحراف هست، دراعمال، انحراف هست ودرکارهایی هم که بشرمی­کند، انحرافش معلوم است و ایشان مأمورند برای این که تمام این کجی­ ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را بر گردانند به اعتدال که واقعاً صدق بکند: «یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جور». (صحیفه نور،ج ۱۲، صص ۲۰۷ـ۲۰۸ (۷/۴/۱۳۵۹)، سخنان امام خمینی (ره) به مناسبت نیمه شعبان)
(3) از بیانات حضرت امام تلقی می شود که تحقق تربیت اسلامی را از شئون جریان ولایت نبی اکرم (ص) در اختیارات عباد می دانند که این مطلب در مبانی عرفانی ایشان تحلیل می شود و لذا می گویند حکومت اصل است. چراکه تحقق توحید را به این می دانند که آن اراده انسان موحد -که خودش تسلیم محض است - در عرصه حیات بشر جاری شود. در اینصورت این ولایت و تولی اصل در توحید است. یعنی اقامه توحید هدف اصلی حکومت است و حکومت در واقع سرپرستی عباد است؛ جریان اراده نبی اکرم (ص) در اراده هاست و این است که مبدأ رشد است.
(4) «عن أبی جعفر ع قال: بنی الإسلام علی خمس علی الصّلاة و الزّکاة و الصّوم و الحجّ و الولایة و لم یناد بشیئ کما نودی بالولایة» الکافی، ج‏۲، ص ۱۸
(5) صحیفه نور،ج۲۰، صص۲۷ـ۳۱ (۲/۶/۱۳۶۵)، در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید غدیر.
(6) همان.
(7) صحیفه نور، ج‏۲۰، ص: ۱۷۰. (حضرت امام (ره) بعد از این نامه، در پاسخ به نامه رییس جمهور در مورد مبانی ولایت فقیه، معظم له را مورد تکریم قرار دادند. ر.ک: همانجا، ص ۱۷۳)
(8) همان.
(9) صحیفه نور، ج‏۲۰، ص۱۷۴.
(10) البته این ولایت، مقید به قیودی است که آن ها را باید از فرمایشات ایشان جمع کرده و در جای خود بحث کرد.
(11) صحیفه نور، ج‏۲۱، ص: ۳۴.
(12) صحیفه نور، ج‏۲۰، ص: ۱۷۰. یکی از بحثهای مهمی که باید در آینده طرح کنیم این است که نسبت فقه حکومتی و حقوق چیست. و یا احکام حکومتی چه ربطی به فقه حکومتی دارند. آیا احکام حکومتی، احکام ثانویه اند یا احکام اولیه؟
(13) ازنگاه امام (ره) ولایت فقیه فراتر از قانون اساسی است. تقیید ولایت به قانون اساسی، مبنای عده ای است که می گویند خدای متعال امور اجتماعی را به خود مردم واگذار کرده و مردم می توانند با حاکم شرط کنند که در این چارچوب عمل کند. البته می توان گفت که وقتی بر اساس احکام و مصلحت، چارچوب کلانی برای جامعه درست شد، شکستن آن، خلاف مصلحت است مگر اینکه شرایطی پیدا شود که جامعه از این مرز عبور کرده و تحمل اسلامیت بیشتر را داشته باشد و لازم باشد قانون اساسی را با ضوابطی، به نفع اسلام اصلاح کنیم. کما اینکه سکولارها می گفتند که شرایط اجتماعی به سمتی رفته که دیگر تحمل این مقدار اسلامیت را هم ندارد و باید ارکان اسلامی قانون اساسی را بر داریم! درآینده باید در مبانی فقه حکومتی بحث کنیم که احکام تحققی اسلام به ظرفیت اختیارات عباد ارتباط دارد. اگر اختیارات عباد در بندگی رشد کرد می توان ساختار اجتماعی را رشد داد. فرض کنیم در دوره صفوی اصلاً امکان عمل به نظریه ولایت فقیه نبوده است؛ یعنی ظرفیت پذیرش اجتماعی و عقلانیت اجتماعی به این حد نرسیده بود. در عصر مشروطه هم همیطور. توجه به این نکته، یکی از خصوصیات فقه حکومتی است.
(14) کتاب البیع، ج‏۲، ص: ۶۲۲ تا ۶۲۹.
(15) «فقه شیعه مانند همه‌ی دستگاه‌های حقوقی شرعی، در طول زمان تحولاتی را از سر گذرانده است... (و فقها در طول زمان) ناچار بوده‌اند عناصر عقلانی بیش‌تری را در آرای فقهی دخیل دارند و در نهایت، انتقال از ساحت قدسی به ساحت عرفی پدید آید. عوامل تحقق فرایند عرفی شدن در فقه شیعه عبارت‌اند از: تفکیک این احکام به تأسیسی و امضایی، گسترش منطقه‌الفراغ شرعی و حوزه‌ی مباحات، بلا موضوع کردن احکام شرعی، گسترش فضای مالا نص فیه، تنقیح مناط در احکام مستنبط العله، قواعد کلی مثل لاضرر، اجماع امت مسلمان، دین حداقلی، خاتمیت مستلزم رشد عقلانیت بشر. تئوری ولایت مطلقه‌ی فقیه نیز مهم‌ترین کاتالیزوری است که بر فرآیند عرفی شدن دستگاه فقه شیعه شتاب می‌دهد؛ زیرا به عنصر مصلحت تمسک می‌جوید و با توجه به مصالح اسلام می‌تواند هر امر عبادی یا غیر عبادی را تعطیل کند. بنا بر این جنبه‌ی الهی محدودتر گردیده و جنبه‌ی خلقی توسعه پیدا می‌کند؛ زیرا پذیرش مصلحت، ابزاری برای عرفی کردن دستگاه فقه قدسی است و این تئوری و اجرای آن در جامعه‌، یعنی تحقق سکولاریزاسیون و فرآیند عرفی شدن و انتقال از شاهد قدسی به شاهد بازاری است» (سعید حجاریان، از شاهد قدسی تا شاهد بازاری)
(16) صحیفه نور، ج‏۲۱، ص: ۹۸.
(17) انشاء الله در آینده به مبانی کلامی حضرت امام (ره) خواهیم پرداخت، چرا که ایشان مبتنی بر مبانی خاصی، از روایات برداشت می کنند. به تعبیر امروزی، چارچوب فکری حضرت امام (ره) که با آن روایات را تفسیر می کنند می بایست مورد بحث قرار گیرد چرا که ممکن است بدون لحاظ آن مبانی، فقهای دیگر چنین برداشت هایی - از روایاتی که ایشان مستند قرار داده اند- نکنند.
(18) صحیفه نور، ج‏۲۱، ص: ۹۸.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی