رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمدی نژاد» ثبت شده است

🖋 تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:
برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.
صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.
پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.
تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

🖋 سوال این است که کدام یک از ما تاب و توان این تغییرات را می داشتیم و آن را پای خیانت در امانت رهبر جدید نمی گذاشتیم؟
والله قسم هیچ یک؛ مگر اولوالابصاری معدود و انگشت شمار که شهادت می دهم من جزء آنان نمی بودم و نیستم.
حال تصور کنیم 30 سال پیش مقام معظم رهبری علیه هاشمی و موسوی موضع صریح می گرفتند و دست آنان را از امور کوتاه می کردند، کدام یک از ما که اکنون ماهیت آنان بر ما هویدا شده، این اقدامات برایمان قابل هضم می بود؟
شهادت می دهم که برای نگارنده سوء ظن آقا به موسوی در دوره‌ی نخست وزیری گره ذهنی ناگشوده ای بود تا اینکه در انتخابات 88 پرده ها کنار رفت و فهمیدم آنچه من در آینه نمی دیدم آقایمان در خشت خام می دید.

🖋 اکنون از گذشته به آینده می رویم، خدایی نکرده و بازهم خدایی نکرده فرض می کنیم یکی از سران خدوم کشور پایش بلغزد و رهبری عزیز علی رغم میل باطنی و بر اساس وظیفه‌ی اساسی خود یعنی حفظ انقلاب از دست نااهلان و استحاله شدگان، جلوی فرد مذبور بایستند، جلوی مردی بن بست شکن که خدمات بی نظیری در عرصه‌ی عمران و آبادانی کشور انجام داده و همه‌ی ما جان گرفتن ارزش های انقلاب را در مقطعی مدیون او هستیم؛ در این اوضاع، اوضاع ما چگونه خواهد بود؟

روز اول که آقای روحانی رئیس‌جمهور شد به مجلس آمد، رفتم به او گفتم چون آخوند هستی من هم آخوند هستم، نکاتی را دلسوزانه می گویم. به آقای روحانی گفتم که احمدی‌نژاد یک ویژگی‌هایی داشت که شما ندارید، و چون بعد از او رئیس جمهور شده ای، اگر اینها را همچنان نداشته باشی، نداشتن آنها به روحانیت ضربه می‌زند. یکی از ویژگی ها مردم داری احمدی نژاد بود که روحانی این خصلت را ندارد. دیده‌اید بعضی‌ها خودکارباز هستند، بعضی‌ها ماشین باز، بعضی‌ها تمبرباز هستند یعنی عشق شان جمع کردن تمبر و خودکار است. به نظر من احمدی‌نژاد مردم باز بود. این رفتارها در برابر مردم، فیلمش نبود. اخلاقش این‌طور بود. یکی نامه داشت می‌ایستاد، دست مردم را می‌بوسید و...  این ویژگی را دارد. نسبت به مردم یک رابطه عاطفی دارد ولی آقای روحانی اینطور نیست. نگاهش به مردم از بالا به پایین است. ما به اینطور طلبه ها می گویم آخوند عصا قورت داده. آقای احمدی‌نژاد وقتی به مجلس می‌آمد حتی نماینده‌هایی که قبولش هم نداشتند دور و برش را می‌گرفتند ولی روحانی به مجلس می‌‌آید اصلاً این‌طور نیست.

به نظرم آقای هاشمی در این خصلت بهتر از روحانی است.

 یک بار در مجلس جلسه سه قوه بود، از تلویزیون هم پخش می‌شد. آقای شاهرودی علمایی حرف زد. اکثر توده نفهمیدند. آقای علی لاریجانی هم خیلی با اصطلاحات و فلسفی حرف زد که او هم که نگاه بالا به پایین دارد) خیلی‌ها نفهمیدند. آقای احمدی‌نژاد آمد مثل مردم کف خیابان حرف زد همه فهمیدند. دکتر فهمید، مهندس فهمید، کشاورز و کارگر هم فهمید.

ویژگی دوم این بود که احمدی‌نژاد شخصاً ساده زیست بود آقای روحانی این‌طور نیست. چه دفتر کارش، چه زندگی شخصی‌‌اش و چه ماشینش و...  اینها همه از همین ویژگی نشأت می‌گیرد. اتفاقا همین روحیه اشرافی گری باعث شد تا فرهنگ حقوقها در این دولت تغییر کند. ایشان همان اول دولت حقوق 5 میلیونی وزرا را چندین برابر کرد و همین موج رفت در همه جا.

ویژگی سوم احمدی‌نژاد هم این بود که خودش و دولتش پرکار بود. یک عده نقد دارند می‌گویند این پرکاری فایده داشت یا نه؟ ولی پرکار بود و واقعاً مردم می‌دیدند که از کله سحر کار می‌کرد و یک جاهایی هم می‌برید. ولی آقای روحانی کاملاً برعکس است. این‌طور نیست که پیگیری و پرکاری داشته باشد، حتی در ماه فقط یک جلسه دولت را می‌رود، بقیه‌‌اش را جهانگیری اداره می‌کند. وزرا اکثراً نالان هستند و می‌گویند ما اصلاً آقای روحانی را نمی‌بینیم و نمی‌توانیم رودررو صحبت کنیم.