رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۶۵ مطلب با موضوع «فلسفه» ثبت شده است

(رصدفکر: اگر چه دکتر فنایی اشکوری علی رغم تالیفات و تحقیقات بسیار خوبی که در زمینه فلسفه دارن هنوز شناخته شده نیستند اما شاید بسیاری از شما متوجه شده باشید که الان دکتر فنایی اشکوری هم یکی از کسانی است بطور جدی در علوم انسانی حرف برای گفتن دارن، صحبت هایی که حتما باید شنید. لذا ما لازم دیدیم که یک مطلب دیگه هم از ایشون بذاریم تابیشتر با تفکرات ایشون آشنا بشید)

به نظر بنده در مورد اسلامی‌سازی محتوای علوم طبیعی، نمی‌تواند بحث جدی وجود داشته باشد؛ به این دلیل که علوم طبیعی، روش خاص خودشان را دارند و اسلامی و غیراسلامی درباره روش علوم طبیعی معنا ندارد. اگر یک نظریه‌ در علوم طبیعی به شواهد تجربی مستند باشد، به عنوان یک نظریه علمی پذیرفته می‌شود و لازم نیست مستند به دلیل و منبع شرعی باشد. یک فرضیه، نظریه، قانون، و گزاره علمی مادام که مخالف صریح تعلیمی از تعالیم دین نباشد ارزش علمی دارد و اسلامی سازی آن معنا ندارد. البته به ندرت ممکن است تعارضی بین یافته های علمی و تعالیم اسلامی پیش آید. در موردی که تعارضی پیش آید البته باید به رفع تعارض پرداخت یا از طریق بازنگری در اعتبار آن یافته علمی و یا از راه بازنگری در فهم ما از متن دینی.
بنابراین در محتوای علوم طبیعی نمی‌توان اسلامی‌سازی کرد. متدولوژی علوم طبیعی، یک متدولوژی تجربی است، اما درباره مبانی علوم طبیعی و به تعبیری درباره جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی، می‌توان بحث اسلامی‌سازی را طرح کرد.

جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی می‌تواند مختلف باشد:..

(رصدفکردکتر فنائی اشکوری تاکنون بیش از 50 کتاب و مقاله در نشریات داخلی و خارجی منتشر نموده و در کنفرانس های بین المللی مختلفی(از جمله در دانشگاه های آمریکا، کانادا، انگلستان، ایتالیا، اتریش، سوئد، یونان، اسلونی، لبنان، اندونزی و ...) در زمینه های فلسفه، عرفان و دین به ارائه مقاله و سخنرانی پرداخته است.وی همچنین در بسیاری از دانشگاه ها و مراکز علمی ایران سخنرانی کرده است و با رسانه های مختلف داخلی و خارجی (صدا و سیما و نشریات و خبرگزاری ها و سایت های مختلف) در مسائل گوناگون علمی، دینی ، اجتماعی و سیاسی گفت و گو داشته است. برای آشنایی بیشتر با ایشون میتونید به اینجا مراجعه کنید.

بدون شک یکی از کسانی که آثار خاص به خود در زمینه فلسفه مخصوصا تاریخ فلسفه دارند دکتر فنایی اشکوری هست. ایشون در زمینه تولید علوم انسانی و البته موضوعات روز دیگه هم نظرات خوب و مورد اعتنایی دارن. توصیه من اینه که در زمینه تولید علم خوندن مقاله زیر رو از دست ندید که بسیار مفید هست).

سوالاتی که دکتر فنایی در این گفتگو پاسخ میدهند: 

نسبت ما با علوم انسانی غربی چیست؟ چه نکات اشتراک و اختلافی وجود دارد؟/شما از عبارت »بازسازی علوم انسانی« در کوتاه‌مدت، به جای تولید علوم انسانی جدید استفاده می‌کنید. مراد از این عبارت چیست؟/ما می‌توانیم با علوم انسانی موجود چهار نوع برخورد داشته باشیم/ رویکردها و جریان‌های مختلف نسبت به تولید علوم انسانی در کشور کدام‌اند؟/برخی معتقدند تمدن جدید غرب برای ساخت خود از علوم موجود در عالم اسلام بهره گرفته است و این گونه نیست که همه‌ی علوم جدید غرب، محصول تمدنی غرب باشد. این گزاره تا چه اندازه صحیح است؟/ برخی می‌گویند چون فلسفه‌ی اسلامی (به طور خاص حکمت صدرایی)، بیش از آنکه معطوف به فیزیک باشد، به متافیزیک توجه دارد، عملاً نمی‌توان به وسیله‌ی آن، دست به جامعه‌سازی و به تبع آن، نظام‌سازی و تمدن‌سازی زد. این فرض تا چه اندازه صحیح است؟/ برای تولید علوم انسانی مبتنی بر پشتوانه‌های هویتی و تمدنی، حوزه باید پیشرو باشد یا دانشگاه؟/ رویکرد مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) نسبت به تولید علوم انسانی چگونه است؟/ آیا مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به عنوان حد واسطی بین دو نهاد حوزه و دانشگاه عمل می‌کند؟

(رصدفکر: در اینجا صحبت های حجت الاسلام خسروپناه که به بعضی اشکالات دکتر فیاض -و البته بخاطر مشترک بودن بعضی اشکالات، به دکتر عباسی- پاسخ دادند رو آوردم.

میشه گفت مقاله " فلسفه سیاسی امام خمینی ره" نیز بخشی دیگر از پاسخ آقای خسروپناه به دکتر فیاض بود که قبلا توی وبلاگ گذاشتم میتونید ببینید.

در این وب سایت نیز نقدی بر بعضی دیگر از صحبت های دکتر ابراهیم فیاض بصورت موجز نوشته شد که در اینجا میتونید مشاهده کنید.)

صحبت‎هایی که از سوی ابراهیم فیاض زده شد، انتقادات بسیاری را به دنبال خود داشت. اینکه از طرف وی عنوان شد دو جریان فراماسونری و بهائیت از حکمت متعالیه زاده شده است و اتفاقاً حاکمیت فلسفه‎ی صدرایی در حوزه‎های علمیه‎ی کشور باعث عقیم شدن آن‎ها گردیده است و…، ما را واداشت تا پس از انعکاس سخنان ابراهیم فیاض به سراغ یکی از محققین فلسفه‌ی صدرایی رفته و نظرات او را درباره‌ی بنیاد و اساس فلسفه‌ی صدرایی و بحث‎های پیش‎آمده، جویا شویم.

(رصدفکر: به هر دلیلی که بود چند سال پیش صحبت هایی از دکتر حسن عباسی در نقد فلسفه اسلامی و ملاصدرا روی سایت ها قرار گرفت که البته عکس العمل خیلی ها رو برانگیخت؛ از دوستداران فلسفه و مریدان بعضی فلاسفه بگیرید تا بعضی از اساتید فلسفه مثل حجة الاسلام خسروپناه، حجة الاسلام غرویان و سید رضی شیرازی و بعضی افراد دیگه.

اگرچه دکتر عباسی انسانی انقلابی و بسیار عملگراست و بحث های بسیار خوبی همچون فلسفه برای کودکان یا افسران استراتژیست رو نه فقط در تئوری بلکه در وادی عمل براه انداخت و یک قدم علمی فرهنگی دیگری در خدمت به این مملکت و نظام اسلامی برداشت اما در این صحبتها در کنار دغدغه های مثبتی که داشتند نقاط ضعفی هم بود که خودبخود باعث شد اعتبار ایشون حداقل در زمینه فلسفه در چشم حوزوی ها بسیار کم بشه. متن صحبت های 18 دقیقه ای ایشون رو اینجا براتون آوردم که میتونید در ادامه مطالب ببینید.

نکته ی دیگه ای که میخواستم بگم اینه دوستان دقت داشته باشن که بحث های ایشون رو بصورت علمی نگاه کنید و اگه اشکالی دارید تا حد ممکن بصورت علمی پاسخ بدید.. یه نکته دیگه هم هست که در ادامه مطلب نوشتم میتونید ببینید..)

دکتر عباسی: ..اما سوال من اینه که اگر حکمت فلسفه ملاصدرا توانایی داره لطف کنن، مطالبه کردیم، جلوی جریانی که توی دانشگاه علامه طباطبایی داره دیدگاه می‌لتون فریدمن رو توی مقررات زدایی داره سوار می‌کنه بر طرح تحول اقتصادی کشور، لطف کنن دوستان صدرایی ۲صفحه متن از دل اندیشه صدرا برای تحول اقتصادی توی فلسفه اقتصاد بدن..

موضوعات: قرآن میگوید حکمت نه فلسفه/ انقلاب ما صدرایی نیست/ فلاسفه صدرایی حرف جدید ندارند/ فلسفه صدرا توان تولید فلسفه مضاف و نظام های اقتصادی و غیره ندارد/ با فلسفه اسلامی یه بند گزاره نمیتوان اثبات کرد/ امام از صدرایی بودن عبور کرد/ فلسفه مسیر را کند میکند اما حکمت قرآنی نه/..

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشن که دکتر فیاض انسان بسیار دلسوز و انقلابی ای هستند. ما در اینجا تنها یک سری از تفکرات خاص ایشون رو گذاشتیم که البته شاید به مذاق بعضی خوش نیاد اما باید دقت داشته باشید که ایشون انسان دغدغه مند، متفکر و ولایی ای هستند.. لذا لطفا خالی الذهن صحبت های ایشون رو بخونید و بصورت علمی با این صحبت ها برخورد کنید. و همین طور کما اینکه قبلا گفتیم دقت داشته باشید که از چالش های اساسی که الان مطرحه اینه که فلسفه اسلامی آیا قدرت تولید علم در علوم اجتماعی و نظام سازی داره یا نه؟ و اگر داره پس چرا تا الان نشده؟ در اینجا افراد چند دسته شدن.. لذا بعضی اشکالات آقای فیاض در این "حیطه خاص" واقعا برای بسیاری جای تامل داره. ما در آینده به این سوال میپردازیم./ اگر نظری در تایید یا ردّ داشتید، حتما مطرح کنید دیگران هم ببینند)

دکتر ابراهیم فیاض: مشکل فلسفه ی صدرا را امروز اتفاقا در تشخیص آیت الله جوادی آملی می توان دید که یک نگاه کاملا محافظه کارانه نسبت به علم دارند و حتی علم جدید را کاملا قبول کردند به قدری که حتی غربی ها آن را قبول ندارند، و معتقدند این علوم، علوم الهی هستند و نقصان غربی ها در این است که این علوم تقلیلی هستند و به مبدا توجهی نداشته اند. و به نظر من این نوع تفکر هیچ گونه نقادی نسبت به علم ندارند و در نتیجه دچار رکود خواهیم شد. و این وضعی که دچار آن هستیم وضعیت بسیار وحشتناکی است و در نهایت تفکر صدرایی در حوزه ی اجتماعی ما را به دور می رساند که دور نیز مساوی با رکود است.

"آقای جوادی آملی دچار رکود است. رابطه مرید و مرادی در ایران به استبداد ختم می‌شود. اگر ساختار جمهوری اسلامی با همین جریان ها که در حال حاضر همه ی فرهنگستان و همه چیز در اختیارشان(شاگردان فردید و نصر) است جلو برود، همانند دوره ی صفویه با کله بر زمین خواهد خورد"

موضوعات: بزرگترین خطر برای هر انقلابی بازگشت به عقب است/ اخباریگری و ملاصدرا دو بال یک جریان انحطاطی در ایران است که هر دو به عرفان تقلیل می یابد/ صفویه بازتولید تئوریک بعد از مغولان و تیموریان بود/ ولایت فقیه از درون فلسفه ی اعتباری شیخ انصاری شکل گرفته است/ مشکل فلسفه ی صدرا را امروز اتفاقاً در تشخیص آیت الله جوادی آملی می توان دید/ مبنای انقلاب اسلامی، حکمت ابراهیمی بود/ حکمت همان فقه ماست، همان فقهی که امام آن را فقه باز می داند

(رصدفکر: در بخش اول این نوشته صحبت های آقای خسروپناه و انتقادهای دکتر فنایی اشکوری و حجة الاسلام دیرباز به این کتاب رو آوردیم در اینجا پاسخ های آقای خسروپناه رو مشاهده میکنید)

..حجت‌الاسلام خسروپناه خود را مأیوس از حکمت گذشته ندانست و با تصریح بر این‌که اندیشه فلسفه فلسفه اسلامی نوعی تکمیل و ترمیم کار گذشتگان است به بیان دلایل تغییر تعریف فلسفه در این اثر اشاره کرد و گفت: به نظرم تعریف گذشته نقص دارد نه برای این‌که چون از یونان آمده بخواهیم نقد کنیم، بلکه اشکالاتی داشت؛ یکی از آن اشکالات این بود ‌که تعریف، مبتنی بر پیش‌فرض‌هایی بود که اکنون تغییر کرده است..

(رصدفکر: این نوشته مناظره حجة الاسلام خسروپناه با منتقدینش درباره دیدگاه ایشان در کتاب "فلسفه ی فلسفه اسلامی" است. در اینجا آقای خسروپناه در کنار اشاره به کمبودهایی که فلسفه اسلامی دارن یه سری مباحث جدیدی رو مطرح میکنند که به گفته خودشون باید به فلسفه اضافه بشه البته این نکات تنها چند نکته نیستند بلکه به تاسیس چند علم جدید منجر میشن و هم چنین به نقدهایی که به کتابشون و نظریه هاشون میشه هم پاسخ میدن که بسیار خوندنیه/ توصیه ما به دوستان اینه که حتما این مطلب رو بخونید که واقعا قابل استفاده ست

در این بخش تنها صحبتهای آقای خسروپناه و انتقادهایی که به ایشون شده رو میاریم و در بخش دوم پاسخ های ایشون به انتقادها رو..)

..خسروپناه: ..با این نگاه به نوآوری سومی رسیدیم و آن تعریف جدید از حکمت اسلامی است؛ البته یک نگاهی به حکمت در قرآن و سنت داشتم و نیز نگاهی به عقل که به این نتیجه رسیدم بهتر است فلسفه را به دانشی که از احکام و عوارض وجود انضمامی انسان بحث می‌کند، تعریف کنم که البته برای آن هم ملاک‌هایی همچون ملاک تعریف، ملاک بداهت، ذاتیات فلسفه، ملاک تمایز علوم و موضوع علم را مطرح کرده‌ام...

موضوعات: تشریح مباحث مطرح شده در این کتاب/ نقد حجت‌الاسلام دیرباز بر کتاب فلسفه فلسفه اسلامی/ نقد دکتر فنایی بر کتاب فلسفه فلسفه اسلامی

 در مورد اینکه چرا با وجود تأکید قرآن بر تعقل و عقلانیت شاهد گرایشات ضد عقلی در جهان اسلام هستیم، یک عامل برای گریز از عقل افراط و تندروی بعضی از جریانات عقل گرا است. ما در جهان اسلام مانند تاریخ مسیحیت جریانهایی داریم که اینها یک مشرب را پسندیده و توجهشان به آن جلب شده و از بقیه مشربهای معرفت غفلت کردند.

..در جمع بندی نهائی بطور کلی باید گفت در تاریخ اسلام سه نوع رویکرد نسبت به عقل وجود داشته است: عقلگرائی افراطی، عقل گریزی افراطی و عقل گرائی اعتدالی..

باید دید ما کجا هستیم، حدّ ما کجا است. حیوانات و فرشتگان چون در جای مقرر خودشان قرار دارند، آزادی ندارند، ما عجیب‌ترین موجود هستیم، یعنی هیچ‌جایی نداریم، تمام دایره‌ی وجود را سیر می‌کنیم، تفکر، جستن و یافتن جایگاه است. ما موجودی هستیم که حدّ نداریم، اما بی‌حدّبودن ما ناآرامی است، ما در تفکر بی‌آرامی و بی‌قراری را حسّ می‌کنیم، مردم با تفکر خانه پیدا می‌کنند، متفکران خانه‌ی خود را ویران می‌کنند.

ما به فلسفه از دو جهت نیاز داریم..

(رصدفکر: استاد میرباقری یکی از کسانی ست که در باب تولید علم اسلامی و هم چنین تمدن غرب تفکرات خاصی دارن. در اینجا ما مصاحبه ای از ایشون رو آوردیم که هم در مورد تفکرات خاص خودشون و هم در مورد فرهنگستان علوم اسلامی صحبت هایی میکنند. دوستانی که مباحث تولید علم رو دنبال میکنند خوبه که با دغدغه ها و تفکرات ایشون هم آشنا بشن؛ مخصوصا اینکه ایشون در بحث مبانی فقه حکومتی هم مباحث خیلی خوبی رو شروع کردن کما اینکه مقاله های فوق العاده ای رو از ایشون ما توی وبلاگ گذاشتیم.

نکته ای که باید تاکید کنم اینه که در مواجهه علوم اسلامی با مسئله تولید علم و تمدن سازی، بعضی متوجه کاستی هایی شده اند. حال هر کسی به نوعی سعی کرده که این کاستی ها رو جبران کنه یا منشاش رو پیدا کنه یا یه جوری حل کنه. این مسئله به نوعی در آثار علامه و شهید مطهری که با غرب و مسئله جامعه سازی اسلامی مواجه بودند هم کاملا مشهود هست و همین طور بعد از اونها کما بیش مواجهه ی با این مشکل رو در تفکرات و آثار بعضی از متفکرین میبینیم. از جمله این افراد دکتر فیاض و استاد میرباقری هستند که هر کدام به نوعی با اون مواجه شدن..

توصیه ما به دوستان این هست که نقطه قوت ها و اشکالاتی که در زمینه تفکرات  هر کسی که ما تو وبلاگ میذاریم به ذهنشون میرسه رو در نظرات بنویسند تا دیگران هم استفاده کنن یا نقد کنن. )

موضوعات: روند فعالیت و عوامل اصل حاکم بر دفتر فرهنگستان علوم اسلامی/ امکان نقد مدرنیته بر اساس تمامی مبانی/  تعریف فلسفه شدن اسلامی/ امکان ارایه دو نحوه تعریف از موضوعات/ امکان ارایه سه گونه تحلیل از انسان و جهان/ تعریف فلسفه شدن به آثار/ کارکردهای فلسفه شدن اسلامی/ فلسفه شدن پایگاه تولیدی روش»استنباط معارف دینی، روش علوم و مدل برنامه«/ مقایسه روند توسعه معرفت دینی برآمده از فلسفه شدن اسلامی با معرفت برآمده از سایر مکاتب معرفتی/ فلسفه شدن اسلامی پایگاه شکل گیری تفقه جامع متکامل/ فلسفه شدن اسلامی معقولیتی متعبد و هماهنگ با معارف وحیانی/ فلسفه شدن اسلامی ابزار تولید و توسعه فرهنگ انقلاب اسلامی/ موانع و چالشهای تحقق عینی فلسفه شدن       

متن مصاحبه + صوت در ادامه مطلب                            

بعد از این که مشروطه به وجود می‌آید اصولی‌هایی که آمدند فلسفه ملاصدرا را با اصول شیخ انصاری تلفیق کردند، باز هم یک نوع انحطاط را رقم زدند و گروه مشروطه‌ای‌ها را پدید آوردند؛ یعنی آقای نائینی و آخوند خراسانی که بعد هم هر دو پشیمان شدند. این‌ها فلسفه ملاصدرا را با اصول تلفیق کردند و آن پیشرفت فلسفه اعتباری را که شیخ انصاری ایجاد کرده بود نابود کردند.
 هم علامه در حاشیه خود بر کفایه و هم امام در رسائل خود این‌ها را نقد کردند که چرا فلسفه وجودشناختی را وارد اصول فقه کرده‌اند.
این انحرافی بود که ایجاد شد و هم امام و هم علامه طباطبایی برای این که آن فلسفه اعتباری را به ظهور برسانند این انحراف را نقد کردند.

ادامه مطلب + نقد این صحبت دکتر فیاض در ادامه مطلب

سایت (rahimpour.ir) در سی و هشتمین مقاله شفاهی بمناسبت بزرگداشت روز ملاصدرا، بخش دوم از تحلیل آثار ملاصدرا را تقدیم کرد.

استاد رحیم پور در این مقاله بیش از 24 موضوع که در مسائل بنیادین علوم انسانی تاثیر گذارند را مطرح و بررسی میکند.

توصیه من به دوستانی که به تاثیر مباحث فلسفه صدرایی در علوم انسانی علاقه مند هستند اینه که حتما این تراک و ترک بخش اول رو گوش بدن واقعا مفیده و یه جمع بندی خوب از مباحث فلسفه صدرایی و حتی آشنایی کلی با این فلسفه با نگاه کاربردی هست.

دانلود فایل صوتی + متن خلاصه مقاله صوتی در ادامه مطلب

در این مقاله استاد رحیم پور به ظرفیت شناسی فلسفه ملاصدرا در مسائل بنیادین علوم انسانی میپردازند. دوستانی که علاقه به فلسفه ملاصدرا دارند و مباحث ملاصدرا رو در حیطه علوم انسانی میخوان پیگیری کنن حتما فایل صوتی این جلسه رو گوش بدن چرا که استاد یه جمع بندی فوق العاده خوب ارائه میدن.

در این مقاله بیش از 19 موضوع مورد بررسی قرار میگیره. از جمله مباحثی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته:

فلسفه صدرایی، در حوزه «فلسفه‌های مضاف» و «حکمت عملی»، امتداد دارد/مفهوم «علم به حقیقت هستی»، اتحاد «عالم و معلوم»، ضرورت درک «غایت هستی» برای «درک هستی»، «حضوری» بودن علم به هستی، هم‌عرضی سطح وجودی انسان با سطح مبادی غیر مادّی «هستی» و... همه و همه، مجاری ریزش نتایج «مابعدالطبیعه» در حوزه فلسفه‌های مضاف و نیز علوم انسانی‌اند./به بخشی از لوازم مهم فلسفه صدرایی در علوم انسانی، جناب ملاصدرا خود نیز تصریح نکرده و شاید واقف نبوده باشد...

فایل صوتی + متن خلاصه فایل صوتی در ادامه مطلب

حرکت جوهری، آثار تربیتی و اخلاقی فراوانی به دنبال می‌آورد؛ زیرا بر اساس این اصل، جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء بودن اخلاق اثبات می‌شود و از این طریق، تأثیر رفتار و اعمال و اثر ابعاد جسمانی در ملکات اخلاقی و ابعاد روحانی به نیکی تبیین می‌شود. با حرکت جوهری، اثر معاش در معاد و تأثیر نحوه‌های مختلف تغذیه و زیست در تربیت و تحولات روحی آشکار می‌گردد؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری، همان غذای حلال یا حرام با تحول جوهری به صورت ملکات و ابعاد روحانی انسان در می‌آید. اندیشه امروز انسان، چیزی جز تغذیه دیروز او نیست.

عناوین: تعریف عرض بر مبنای حکمت متعالیه/ سوق پیدا کردن فلسفه به سوی عرفان بر اساس اصالت وجود/ وجود، محور حرکت جوهری/ ترتب آثار تربیتی و اخلاقی بر اساس حرکت جوهری

در این مقاله به برخی مسائلی پرداخته می‌شود که بر مبنای حکمت متعالیه قابل استنباط است. این مسائل یا در آثار صدرالمتألّهین و حکمای بعد از او مورد تعرض واقع نشده یا آنکه در مرکز توجّهات و مباحثات فلسفی قرار نگرفته‌اند، و لکن مسائل مهمی هستند که می‌توانند مسیر بسیاری از مطالب فلسفی را تغییر دهند.

عناوین: نسبی بودن تقسیم وجود به ربط، ربطی و نفسی براساس امکان فقری/ تقسیمات سه گانه مسائل فلسفی/ تبدیل عنوان علّت فاعلی به مقوم مفعول

-

آیا سیاست حضرت امام(ره) برگرفته از فلسفه یا فقط متأثر از فقه ایشان بوده است؟ سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان گفت که نظریه سیاسی امام(ره) مبتنی بر ولایت فقیه تنها برگرفته از فقه است و هیچ ارتباطی با دین‌شناسی امام(ره) ندارد؟!

...بله! شکی نیست که امام(ره) نظریه ولایت فقیه را از فقه گرفته است، نظریه سیاسی حضرت امام(ره) که یکی نظریه ولایت فقیه هست یک نظریه فقهی است، اما نظریه فقهی ایشان با نظریه ولایت سیاسی در عرفان همخوانی دارد، یعنی امام(ره) کاملا اسفار چهارگانه عرفانی یعنی سیر من الخلق إلی الحق، و سیر من‌ الحق إلی الحق، سیر من الحق إلی الخلق که بالحق هست و سیر من‌الخلق إلی الخلق بالحق را طی کرده و از قضا تمام عرفا معتقدند که اگر عارفی سیر من الخلق إلی الحق و سیر من‌ الحق إلی الحق را طی کرد در سیر من الحق إلی الخلق حتما از ولایت سیاسی برخوردار است. بدون شک ولایت سیاسی عرفانی‌ حضرت امام(ره) با ولایت سیاسی فقهی‌ ایشان هماهنگ بوده است و جالب این است که نوع رویکرد و عملکردی که امام داشته از اندیشه‌های عرفانی در اندیشه سیاسی استفاده کرده است. اینکه امام(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در جلسه‌ای که آقای بازرگان و دیگران حضور داشتند در مورد پیروزی انقلاب اسلامی صریحا می‌فرمایند: «من هیچ نقشی نداشتم، شما هم هیچ نقشی نداشتید. فقط خدا نقش داشت.» این نگاهی کاملا عرفانی است و یا وقتی خرمشهر آزاد شد، می‌فرمایند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» این نگاه کاملا عرفانی است که ایشان نسبت به مسائل سیاسی و نظامی داشتند. 
 

موضوعات: هدف عرفان به حق تعالی است/روش شناسی فلسفه امام خمینی/ کاربرد فلسفه در علوم اسلامی/ تدریس حکمت متعالیه با رویکرد عرفانی/ نامه به گورباچف/ فلسفه یونانی یا اسلامی/ 

متن کامل مقاله در ادامه مطلب

چکیده: جستار حاضر درصدد است پیوند میان دین و فلسفه را از منظر فارابی ـ با استناد به اصل متن آثار وی ـ مورد پژوهش قرار دهد. در این طریق، نخست به تحلیل علل تاریخی نیاز به فلسفه پرداخته شده و سپس انگیزه‏های فارابی برای ایجاد این پیوند معرفی شده¬اند؛ تا از این ره¬گذر، ضرورت ایجاد چنین پیوندی میان دین و فلسفه روشن گردد. مدّعای مقاله آن است که فارابی، با دو روش متفاوت در پی برقراری این پیوند بوده است. روش نخست بر توجّه به سیر تاریخی تکوین زبان استوار است؛ که از این منظر، فارابی به تقدّم زمانی فلسفه بر دین باور دارد. اما در روش دوم، او با توجّه به تمایزهای روش‏شناختی دین و فلسفه در مقام تعلیم، به تبیین نسبت میان آن دو پرداخته است. حال دربارة این دو روش باید گفت که روش نخست قابل نقد است؛ اما می¬توان از روش دوم دفاع کرد.

کلید واژگان:دین؛ فلسفه؛ برهان؛ تخیّل؛ تعقّل؛ روش اقناعی؛ فارابی

موضوعات: مقدمه/ عوامل تاریخی نیاز به فلسفه/ مفهوم فلسفه و ملّة در اندیشة فارابی/ واکاوی مفهوم فلسفه/واکاوی مفهوم ملّه/ پیوند میان دین و فلسفه نزد فارابی/ طرق پیوند/ ویژگی­های ریاست اولی (نبی)/ فرآیند وحی و نقش قوة خیال/ نتیجه گیری

ادامه مقاله در ادامه مطلب

این مقاله، با مطالعة دقیق، طبقه‌بندی و تحلیل آثار استاد مطهری، تلاش کرده است تأثیر تفکّر توحیدی در عرصه‌های مختلف معرفت را از نظر این متفکّر مسلمان نشان دهد؛ به ویژه نظر ایشان را که الهام گرفته از آیة شریفة «انا لله و انا الیه راجعون» می‌باشد، بسط داده و به دو شاخص «از اویی» و «به سوی اویی» اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که با این دو شاخص، می‌توان مبانی مستحکمی برای گزاره‌های ارزشی تدارک دید. این مقاله، تجلّی اوامر الهی را در دو عرصة نقل و عقل دانسته و برای گزاره‌های ارزشی عقلی، دو قسم گزاره‌های ناظر به الزام اخلاقی و گزاره‌های ناظر به الزام غیر اخلاقی قائل شده است. شاخص مهم دیگر که به منزلة روح اعمال انسان است، انگیزه و قصد الهی است. به این ترتیب و با ترکیب حالات مختلف شاخص‌های مذکور، شانزده حالت گوناگون پدید می‌آید؛ اما در مقاله استدلال شده است که در تفکّر توحیدی، تنها هفت حالت آن می‌تواند یک فعل بایسته باشد.

دریافت فایل متنی در ادامه مطلب

 “ فلسفه‌ی اسلامی فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد."
»مى‏توان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت به وجود مى‏ آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مى‏کند. دنبال این‏ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‏گاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانى ملّا صدرا،- اگر نگوییم از همه‏ى این‏ها، از بسیارى از این‏ها- مى‏شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلًا از آن فلسفه‏ هاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‏ اخلاق، فلسفه‏ اقتصاد و …. این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچ‏کس غیر از شما نمى‏تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.« "
عناوین: فلسفه فقه اکبر است/ فلسفه مبنای نظام سازی و تمدن سازی/ لزوم فراگیری فلسفه در دنیای امروز جهت پاسخ به شبهات/ فلسفه به عنوان پایه علم و تولید علم

..برخلاف تصور برخی دانشجویان، نظریات پوپر را آقای سروش نیاورد. منظورم این است که برخی مذهبی‌ها هم ظرفیتی در پوپر می‌دیدند که با تمسک به آن در برابر مارکسیسم به عنوان یک رقیب نظری بایستند؛ مثلاً با استفاده از این ظرفیت‌ها مارکسیسم را نقد می‌کردند که آیا اصلاً علم هست یا علم نیست؟ آقای بازرگان یک نقدی هم بر اریک فروم نوشت که به مارکسیست‌های با صبغه‌ی فرانسوی، پاسخی داده باشد. در دهه‌ی اول بعد از انقلاب که مارکسیسم داشت فرو می‌پاشید و نظریه‌های لیبرالیسم متأخر هم سر برآورد، کلاً رقیب نظری انقلاب هم متفاوت شد. بالطبع حرکت‌های سیاسی و دانشجویی در حاشیه‌ی چپ هم به کلی ویران شد. به‌هرحال، پوپری که در دهه‌ی ۶۰ فقط برای مقابله با مارکسیسم از آن بهره برده می‌شد، در دهه‌ی ۷۰ به همه‌ی ظرفیت‌های ایجابی لیبرالیستی مورد استفاده واقع می‌شد. این باعث شد که انقلاب اسلامی در دهه‌ی ۷۰ نسبت به اصل مباحث علوم انسانی احساس خطر بیشتری بکند...