پاسخ:
با سلام و تشکر
نکته اول شما اجمالا و یه جورایی درست هست ما یه جورایی مهندسی علم انسانیمون ناخاسته طبق سیستم غربی ها شده یعنی عناوین رو به هر حال یا نگاه به غرب داریم در میآریم و مطابق اونها میچینیم و حتی عناوین علوممان در خود علم را طبق چینش اونها درمیآریم که البته این خیلی بده. در این صورت اگر این علوم انسانی اسلامی هم بشن باز مهندسی و چینش و سیستم تنظیم علوم باز غربی هست.
البته اینکه اسلام و غرب به یک چیز برسند اشکالی نداره نکته اینجاست که وقتی میگن اسلام و غرب یه چیز رسیدن واقعا معلوم نیست که نظر اجتهادی اسلامی این باشه یعنی کار اجتهادی نشده بلکه تنها مثلا تطبیق با روایت شده اینجاست که مشکل به وجود میآد.
اگه بخوام دقیقتر بگم همون طور که در بحث اجتهاد و احکام بحث زمان و مکان هست در علوم انسانی هم دقیقا همون جور هست. یک قضیه در یک زمان و مکان و به عبارت دیگه در یک سیستم میتونه درست باشه و در یک زمان و مکان دیگه و به عبارت دیگه در یک سیستم دیگه میتونه غلط باشه. پس چیز مهمی که باید قبل از همه چیز در بیاریم بحث سیستم فطری انسانی است اینجاست که میتونه نقطه تفاوت اصلی ما با غربی ها باشه و اگر چه در خیلی از مسائل به گزاره های مشترکی برسیم.
الان نقطه قوت غربی ها نسبت به ما این هست که غرب پر است تحقیقات طاقت فرسا و شبانه روزی در علوم انسانی لذا بدون شک اونها در علوم انسانی به پیشرفتهایی رسیده اند لذا این ادعای غرب که میگن شما هر انسانی را به ما بدین هر جوری که بخواید ما میتونیم اونها رو تربیت کنیم گزافه گویی نیست جدای از اینکه ما هم اجمالا این حرف غربی ها رو قبول کرده ایم که مثلا اونها در روانشناسی و تربیت مخصوصا در روش ها پیشرفت های خوبی داشتن اگر چه در غایت تربیت و هستی شناسی با اونها اختلاف های زیادی داریم(و البته شاید بعضی از مکتب های غربی رو هم قبول نداشته باشیم اما اجمالا روش تجربه گرایی بعضی از مکتب ها درست هست)
اما در مورد نکته دوم شما:
نکته دوم شما هم درست هست اما باید دقت داشت که بعضی هم راه وسط رو میگن. بعضی مثل مقام معظم رهبری به نظر میرسه که به عنوان یک راه حداقلی و تاحدودی قابل قبول این روش رو توصیه میکنند. این نکته که بعضی میگن که اگر قضیه ای با روح شریعت مخالف نبود و با احکام ما بصورت صریح مخالف نبود اشکالی نداره اشاره به همین راه وسط هست.
البته دلیل پیش نرفتن اسلامی سازی علوم به نظر این نیست. مطمئن باشید که اگر کسی واقعا اینکاره باشه و دستش توی کار باشه بعد ازمدتی متوجه این نکته شما میشه. بدون شک مشکل از جای دیگه ای هست.. یه جورایی آب از سرچشمه گل آلودست.
نکته سوم شما هم اجمالا درست هست. میگم اجمالا به خاطر این هست که ببینید علامه طباطبایی چند جای المیزان و دیگر آثارش این بحث رو مطرح کرده که تکوین فعل خداست فعل خدا هم کلام خداست حال اگر تکوین یک اقتضایی داشت این عملا به خدا نسبت داده میشه یعنی اراده خداست. حال ما میبینیم که غرب در امور تکوینی ای که در مورد انسان انجام داده اجمالا(روی این قید بعدا میتونیم بحث کنیم) به تحقیقات خوبی رسیده است ما نمیتونیم بگیم که این تحقیقات غلط هستند نقطه اختلاف ما اینجا پیدا شد که ما میخوایم طبق این تحقیقات بصورت ریز برای انسان برنامه زندگی بدیم. بدون شک خیلی جاها مشترک میشیم و خیلی جاها اختلاف پیدا میکنیم. اینجا یه سوال پیش می آد که چه ملاک فرا دینی ای میتونه به ما کمک کنه تا برنامه رو درست بنویسیم ملاکی که عقلا هم درست باشه .. در اینجا علامه یه جواب فوق العاده داده که البته شهید مطهری هم این جواب رو قبول داره.. متاسفانه تنها کسی که این طرح علامه رو دنبال میکرد شهید مطهری بود که متاسفانه شهید شد و دیگه این مبانی علامه رو کسی دنبال نکرد بگذریم.(اینجا بحث های فوق العاده جذابی مطرح هست)
اینکه بحث تنها در نگاه به انسان و چگونگی است نکته درستی هست اما اگر دقت شود این بحث برای خود ماها هم حل نشده یعنی وقتی پای کار به علوم انسانی بصورت ریز میرسه میبینیم اصلا علما و دانشمندان و مراکز و محققین هنوز وارد این فضاها نشده اند که بتونن مشکلی رو بر طرف کنن(شاید تنها کسی که این بحثها رو اجمالا حل کرده به نظر علامه طباطبایی هست).
امــــــا..
به نظر من پاسخ شما با اینکه نکته های مهم و خوبی داشت اما هنوز به بعضی از حیطه های مهم دیگه هم باید توجه کنه ..