مرحوم الهی قمشه ای می فرمود: من شعری درباره نَیازُردن مور سرودم که برخی آن را از شعر جناب فردوسی ظریف تر می دانند.
فردوسی گفته است:
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
و مرحوم الهی قمشه ای می گویند:
هرکس که دلی دارد یک مور نیآزارد کان مور هم از دلبر، دارد اثری بر دل
سپس گفتند: زمانی به خراسان رفته بودم و در آن جا با انجمن ادبی خراسان ملاقاتی داشتم؛ در آن دیدار دو غزل از خود به آن ها تقدیم کردم تا در این باره که کدام غزل از جوانی و کدام یک در پیری سروده شده، داوری کنند و آن ها کاملاً وارونه داوری کردند. گفتند: پس چرا شور و عشق در سروده ایام پیری شما بیشتر است. گفتم: باید به همین صورت باشد. شاعر هرچه پیرتر شود، عاشق تر می شود. در جوانی شور و عشقی خام دارد و در پیری می فهمد که معشوق حقیقی کیست.
انسان هرچه بالاتر می رود، حرف هایش عاشقانه تر و شورانگیزتر می شود. آنگاه همان طور که در قدم نخست نواختن را رها کرد، در گام بعدی خواندن را هم کنار می نهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین نعمت ها است. اگر می خواهید در بهشت از صوت خوش داود (ع) (قاری بهشت) بهره مند شوید، باید از گوش خود مواظبت کنید تا هر چیزی را نشنود. در این صورت، در گام سوم به جایی می رسید که وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی عرفانی را مطالعه می کنید، اشک از دیدگانتان جاری می شود.
(آیت الله جوادی حفظه الله)