رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نظریه پدازان علوم انسانی اسلامی» ثبت شده است

بالاخره قسمتی از مشکلات ما حل شد اما هنوز یه مقدار اسباب کشی داریم که انشاء الله تا هفته آینده حل خواهد شد.

بگذریم.. اما:

یه نکته ای که امروز میخواستم به دوستان بگم اینه که الان افرادی که مشغول نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی اسلامی هستند تقریبا افراد معدودی هستند که همه شما اونها رو میشناسید و البته عده ای هم هستند که زیاد رسانه ای نشدند و گمنام هستند.

هر کدام از این افراد نظریه ها و حرفهایی را تا کنون ارائه دادن که البته طرفدارایی هم دارن. مثلا آقای مصباح یه نظام فکری داره شهید مطهری یه نظام فکری متفاوت داره . آقای خسروپناه یه نظام دیگه ای داره. افرادی مثل آقای میرباقری انتقاداتی اساسی ای به نظام فلسفی دارن و برا خودشون یه نظام فکری دارن که سعی کردن اون خلاهایی که در فلسفه اسلامی میدیدن را با اون نظام از بین ببرن. آقای دکتر عباسی و دکتر فیاض اشکالات اساسی ای به فلسفه دارن از سوی دیگه آقای خسروپناه سعی کردن به بسیاری از این اشکالات جواب بدن..

از سوی دیگه جریان فکری علامه طباطبایی ره و امام خمینی ره رو داریم. بسیاری معتقد هستند که بعد از علامه ره و امام خمینی ره اگر چه بزرگان بسیاری آمدند اما هیچ کدام به پای این دونفر نرسیدند. از طرف دیگه تفکرات مقام معظم رهبری زیدعزه را داریم که از جهاتی به علامه و از جهاتی به امام نزدیک هستند و یک جریان فکری خاص دارن که متاسفانه  تحلیل خوبی از سیر تفکرات ایشون من جایی ندیدم..

یه خورده اونطرف تر یه سری از علوم هستند که اصلا در بحث نظریه پردازی اونطورهایی که باید بهشون توجه نمیشه با اینکه کاربا اونها از جهاتی راحتتر هست و یه خورده اینطرف تر رو که نگاه کنید میبنید اصلا خیلی چیزا سیاسی شده یعنی جهت گیریهای سیاسی مثل بختک سایه سنگینی روی موتور حرکت تولید علم و تمدن سازی اسلامی انداخته. یه خورده خیلی اینورتر چیزایی دیگه ای هم هست که الان معلوم شده خیلی خیلی مهمتر هستن که البته باشه بعدا میگم.

خلاصه همه اینها رو گفتم که بگم..

بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است.

کلیدواژه ها: علّامه مصباح، اسلامى سازى، علوم انسانى، باید و نباید، علم دینى، اسلام.

عناوین مقاله: مقدمه/ تعریف علوم انسانى/ تعریف علوم انسانى اسلامى/ ضعف هاى علوم انسانى موجود/ ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى/ آسیب شناسى اسلامى سازى علوم انسانى/ راهکارهاى اسلامى سازى علوم انسانى/ شرایط اسلامى سازى علوم انسانى/ نتیجه گیرى

این‌ها(برخی که سال گذشته برای سابقه‌شان در علوم انسانی توبه‌نامه نوشتند) علوم سیاسی می‌خواندند و برخی‌شان بچه‌های اطلاعات بودند که آمده بودند علمی به انقلاب خدمت کنند، اما سرشار از نظریات وبری بودند؛ یعنی هم ابزارهای مفهومی را از آنجا گرفتند هم شبیه‌سازی تاریخی کردند. این نظریه، ظرفیت عظیم تاریخی، فرهنگی جامعه‌ی ما که با یک «عقلانیت» پشت امام و ولایت فقیه بودند را نادیده می‌گرفت؛ یعنی در واقع اگر در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ و بر اساس یک تئوری صرف و بدون توجه به واقعیت جامعه‌ی ایران، مارکسیست‌ها دست به یک مواجهه‌ی خطرناک سیاسی با انقلاب زدند، حالا در دهه‌ی ۷۰ این تفکرات علوم اجتماعی هم به مواجهه‌ی خطرناک با انقلاب دست زدند. البته نمی‌گوییم ما نباید نگاه‌های اصلاحی به تاریخ داشته باشیم و باید همه‌اش از واقعیتی اجتماعی ایران سخن گفت، بلکه منظور ما این است نباید هم یکسره به مفاهیم و تئوری‌های وارداتی تن داد و حتی بر آن اساس عمل سیاسی کرد.

نویسنده: حسین نیا

..جریان دوم نظریه پردازی که وارد این حیطه شده اند جریان فلاسفه اسلامی است. فیلسوف کسی که تنها به دنبال حقیقت است و انگیزه ای جز رسیدن به واقع و واقعیت ندارد. از سوی دیگر فیلسوفان اسلامی وحی را حکایت گر واقعیت میدانسته اند از این رو لاجرم همیشه مانوس با مفاهیم و گزاره های وحیانی بوده اند لذا به خاطر این همنشینی و انس و به اقتضای تکیه بر عقل و غور در آن، شاهد یک تفکر نظام ساز در فلاسفه بوده ایم و از همین روست که اولین کتابهای اخلاقی نظام مند را کسانی نوشته اند که تفکر فلسفی داشته اند.