رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

۰

آنچه به ویژه در تاریخنگاری فلسفه اسلامی در ایران محل عنایت پژوهشهای مستقل و اصیل قرار نمی گیرد، بحث درباره سرچشمه های انتقال فلسفه و علوم اوائل یونانی و اسکندرانی به دوران اسلامی است. البته شماری از مطالعات تاریخی در این باره به زبان فارسی نوشته شده که عمدتا هم چیزی جز تکرار مطالب نوشته های غربی نیست؛ اما منظور ما از بحث درباره این سرچشمه ها لزوما مباحث تاریخی و انگیزه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نهضت ترجمه نیست؛ فی المثل آنطور که روزنتال و یا دیمیتری گوتاس از آن مسائل بحث کرده اند، بلکه منظور چگونگی انتقال متون فلسفی و منطقی یونانی و اسکندرانی و ترجمه آنها و ترجمه مفهومی اصطلاحات است.
دهها سال است که در مغرب زمین درباره ترجمه متون یاد شده به عربی و سریانی و تحریرهای موجود آنها به این دو زبان که بر اساس متون یونانی تنظیم و ارائه شده بوده و میزان دقت ترجمه ها و صحت انتساب این رساله ها و متون مختلف به فیلسوفان یونانی و اسکندرانی تحقیقات بسیار متعدد و همه جانبه ای صورت می پذیرد و درباره تک تک ترجمه های سریانی و عربی متون یاد شده که در حوزه فعالیت مترجمانی همانند حنین بن اسحاق و بعدها یحیی بن عدی صورت پذیرفته بوده پژوهش و تحقیق صورت می گیرد و این ترجمه ها با اصل موجود یونانی و یا واسطه های موجود سریانی آنها مقایسه می شود.
در این چارچوب، مسئله اصلی پژوهشهای تاریخی در حوزه فلسفه اسلامی این است که فیلسوفان مسلمان و یا در حوزه تمدن اسلامی چگونه متون اوائل را دریافت می کردند و چگونه آن متون را ترجمه و به زبان مقصد انتقال می دادند. تحول اصطلحات و ما به ازاء هایی که برای واژگان فلسفی از سوی مترجمان و یا فیلسوفانی مانند کندی و یا فارابی پیشنهاد می شد، چگونه بوده و تا چه اندازه زبانهای سریانی و عربی موفق به انتقال این مفاهیم بوده اند. نسبت ذهن و زبان در این میان چه بوده و آیا در تمدن اسلامی همه زوایای اندیشه یونانی منتقل شده و یا قابلیت انتقال را داشته است و یا خیر؟ وانگهی مسئله این است که آیا فیلسوفان و مترجمان دوران نهضت اول و دوم ترجمه علوم اوائل، شناخت درستی از ادبیات فلسفی یونانی و اسکندرانی و مکاتب و تحولات آنها داشته اند و آیا تا چه اندازه شناخت آنان از فلسفه افلاطون و ارسطو اصیل و مبتنی بر آثار صحیح الانتساب به آن دو و تا چه اندازه مبتنی بر متون منحولی بوده که حاصل دوران نوافلاطونی و هلنیستی متأخر و تحت تأثیر اندیشه های گنوسیستی و هرمسی و امثال آنها بوده است. اینها تنها بخشهایی از پرسشها و زمینه های پژوهش در تاریخنگاری فلسفه اسلامی است که از قرن نوزدهم در مغرب زمین محل عنایت بوده و تاکنون نیز دنبال می شود.
بر خلاف ایران، در کشورهای عربی محققانی چون عبدالرحمان بدوی به این دست پژوهشها توجه داشته اند و دست کم مایه انتقال این نوع پژوهشها به درون دنیای اسلام بوده اند. البته بدوی در آثار متعددی که درباره افلاطون، ارسطو، افلاطونی گری، نو افلاطونی گری و امثال آن در تمدن اسلامی نگاشت، علاوه بر بهره ورزی از تحقیقات غربی در این زمینه ها، بخشی از همت خود را برای انتشار ترجمه های کهن و مقایسه نسخه ها و به ویژه به شروح و تفاسیری که بر کتابهای افلاطون، ارسطو و افلوطین و یا نقض و یا تلخیصهایی که مبتنی بر متون فلسفی یونان در دوران اسکندرانی نوشته شده و بخش زیادی از آنها به تمدن اسلامی رسیده و دستمایه اصلی مطالب و تحقیقات فلسفی فارابی و حوزه فلسفی او و دیگران بوده، اختصاص داد و به ویژه درباره آثار منحول و یا متون تحریف شده که حاصل دوران اسکندرانی و مدارس شرقی بعدی بوده به پژوهش پرداخت. بخشی از اهتمام او به ویژه به متون نو افلاطونی مانند آثار منسوب به افلوطین و یا پروکلوس اختصاص یافت و نیز به ادبیات سیاسی منحول همانند آثار، نوشته ها و اقوال منسوب به افلاطون و ارسطو و به ویژه اندرزنامه های سیاسی منسوب به یونانیان که در تمدن اسلامی گسترشی وسیع پیدا کرد، پرداخت که می دانیم برخی از آنها به ویژه با وساطت زبان پهلوی و بر اساس متون منسوب به یونانیان که در اواخر دوران ساسانی تنظیم شده و دستخوش تحولات و تحریفات قرار گرفته بود، به مسلمانان رسیده بود و در ادبیات اندرزنامه نویسی و نصائح الملوک سهمی مهم داشت. 

متأسفانه حتی این دسته آثار بدوی به فارسی ترجمه نشده و دست کم مورد عنایت مورخان فلسفه اسلامی در ایران قرار نمی گیرد. درست است که بدوی عمدتا ناقل تحقیقات غربی بود اما به هر حال در غیاب توجه به پژوهشهای غربی عنایت به نوشته های بدوی کار ساز است. از دیگر سو بر بدوی گاه ایراد گرفته شده است که در تصحیح متون و ترجمه های فلسفی و منطقی کمال دقت را به خرج نداده است؛ این سخن البته سخن درستی است اما به هر حال کثرت و وسعت تحقیقات بدوی گاه شاید مستلزم چنین شتاب ورزیهایی هم بود. در ایران البته مرحوم دانش پژوه به نسخه های ترجمه های عربی از آثار فلسفی یونانی و اسکندرانی توجه داشت و به ویژه به شروح اسکندر افرودیسی و تأثیرات این نوشته ها بر فلسفه اسلامی و نوشته های فارابی و ابن سینا می پرداخت و پاره ای از نتایج تحقیقات غربی در این حوزه ها را که البته انجام آن مستلزم کمال آشنایی با زبانهای یونانی و سریانی است به زبان فارسی منتقل می کرد. به هر حال عبدالرحمان بدوی در انتشار متون و ترجمه های عربی که بر پایه زبان های یونانی و یا سریانی صورت گرفته بود و حتی در مورد برخی از آنها اصل یونانی شان همینک از میان رفته و حتی پژوهشگران فلسفه های یونانی ناچارند که از این ترجمه های واسطه بهره گیرند، تلاش کرد و تحقیقات شایسته ای را عرضه نمود؛ فی المثل کتابی که درباره شروح بر ارسطو که اصل یونانی آنها از میان رفته، گردآورده است (شروح علی ارسطو مفقودة فی الیونانیة). 
در شماره های بعدی بحث را از زاویه دیگری دنبال می کنیم.... 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی