رقم خوردن انحطاط با تلفیق فلسفه ملاصدرا و اصول شیخ انصاری/ نقد امام(ره) و علامه به این جریان
فیاض: بعد از این که مشروطه به وجود میآید اصولیهایی که آمدند فلسفه ملاصدرا را با اصول شیخ انصاری تلفیق کردند، باز هم یک نوع انحطاط را رقم زدند و گروه مشروطهایها را پدید آوردند؛ یعنی آقای نائینی و آخوند خراسانی که بعد هم هر دو پشیمان شدند. اینها فلسفه ملاصدرا را با اصول تلفیق کردند و آن پیشرفت فلسفه اعتباری را که شیخ انصاری ایجاد کرده بود نابود کردند.
وی با اشاره به عدول امام(ره) و علامه طباطبایی از این جریان و تلاش آنها برای رسیدن به فلسفه اعتباری، گفت: هم علامه در حاشیه خود بر کفایه و هم امام در رسائل خود اینها را نقد کردند که چرا فلسفه وجودشناختی را وارد اصول فقه کردهاند.
این انحرافی بود که ایجاد شد و هم امام و هم علامه طباطبایی برای این که آن فلسفه اعتباری را به ظهور برسانند این انحراف را نقد کردند.
فیاض با بیان این که نظریه ولایت فقیه از درون فلسفه اعتباری شیخ انصاری بیرون آمده است، اظهار کرد: این فلسفه اعتباری است که مبنای انقلاب اسلامی است.
وی در مورد نامه امام(ره) به گورباچف نیز گفت: فلسفه اسلامی از باب جدل میتواند مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل است که علامه سعی کرده است مخصوصاً در اصول فلسفه و روش رئالیسم از این چارچوب فاصله بگیرد و بحثهای جدیدی را ایجاد کند؛ مخصوصاً در باب فلسفه اعتباری.
وی با تأکید مجدد بر این مطلب که اگر فلسفه ملاصدرا بازگردد انحطاط یقینی است، گفت: ما باید به فلسفه شیخ انصاری برگردیم؛ همان گونه که امام از آخوند خراسانی گذشت و به شیخ انصاری رسید و در مباحث خود مبنا را بر آن گذاشت و علامه طباطبایی نیز. ما هم این گونه میتوانیم آینده را داشته باشیم و گرنه با فلسفه ملاصدرا انحطاط و بازگشت در انقلاب اسلامی رخ میدهد.
نقد رصدفکر:
دوستان توجه داشته باشن که کلام آقای فیاض با توجه به دیگر صحبت هاشون یه اشتباه داره یک نقطه قوت:
اشتباه ایشون این هست که فکر میکنن نظریه اعتباریات علامه نفی نظام فلسفی ملاصدراست که این اشتباه هست. نظریه اعتباریات علامه ادامه فلسفه ملاصدراست و ادامه بحث حرکت جوهری ملاصدراست که به بحث اعتباریات رسیده است.
نقطه قوت صحبت ایشون این هست که بر خلاف بسیاری از علما و متفکران و شاید به خاطر اینکه جامعه شناسی خوندن ارزش نظریه ادراکات اعتباری علامه را متوجه شدن لذا ایشون در برنامه زاویه نیز بسیار روی نظریه اعتباریات علامه تاکید داشتند و حتی این نظریه رو همون نظریه فکری که ما برای تولید علوم انسانی نیاز داریم میدونستند که این حرف تا حد زیادی درست هست و میشه گفت ایشون ارزش این نظریه رو خیلی بهتر از دیگران متوجه شدند.
این بحثی هم که ایشون میگن: خلط بین اعتباریات و حقیقیات شده این هم حرف درستی است که شهید مطهری، علامه و امام خمینی ره نیز به این نکته تصریح دارن اما شاید به خاطر اون اشکالی که گفتیم این بحث رو خوب تطبیق نمیدن..