ابن سینا را دو نظام منطقنگارى است: وى در شفا در مقام منطق پژوهى در سنّت منطق نه بخشى ارسطویى گام برمىدارد و در اشارات نظام نوین منطق نگارى دو بخشى را بنا مىنهاد. بهمنیار، لوکرى، غیلانى، خواجه طوسى، غیاث الدین دشتکى و نور الدین انصارى پیرو شفا هستند و در مقابل آنها، غزالى، فخر رازى، شیخ اشراق، ارموى، ابهرى، کاتبى، سمرقندى، علامه حلى، تفتازانى، میرداماد و ملاصدرا به نظام دو بخشى اشارات متعلقاند. فخر رازى در تهذیب و تکمیل منطق دو بخشى ابن سینا و انتقال آن به سده هفتم نقش بسیار مؤثرى داشته است (بنگر: مقدمه نگارنده بر التنقیح ملاصدرا، ص شش تا پانزده).
فخر رازى و شیخ اشراق منطق را نزد مجد الدین جیلى آموختهاند. در روزگار آنها البصائر النصیریه ابن سهلان ساوى، تدوین شده در نظام منطقنگارى تلفیقى، کتاب درسى بوده است. اگر چه ارجاعات فراوان آن را در آثار فخر و شیخ اشراق مىیابیم، اما بر اینکه بصائر را به درس خواندهاند، شاهدى نیافتهایم. آراء منطقى فخر و شیخ اشراق على رغم اختلافهاى فراوان، نشانگر اندیشههاى تحولى و نوین مجد الدین جیلى است و به همین دلیل در مطالعه آراء منطقى فخر، مقایسه آن با شیخ اشراق اهمیت و ضرورت مىیابد.
همچنین، مقایسه فخر رازى و خواجه طوسى روشنگر است. رواج بخش الهیات شرحهاى فخر و خواجه بر اشارات و غفلت از بخش منطق الانارات، موجب شده است که تصور نادرستى از نسبت بین این دو رواج یابد.
فخر شیفته ساختار دو بخشى منطق اشارات و ساختار الهیات پیشینى یا غیرمبتنى بر طبیعیات اشارات و نوآوریهاى بو على در مسایل منطقى است.
وى با بررسى مقایسهاى بین اشارات و شفا نوآوریهاى بو على را مطرح و از آنها دفاع مىکند، در حالى که خواجه طوسى سخنگوى منطقنگارى نه بخشى در قرن هفتم است و غالب مواضعى را که از نظر فخر نوآورى بو على است، انکار مىکند و آراء بو على را در موارد متعددى نقد و رد مىکند (مانند دیدگاه بو على در حذف مبحث مقولات از منطق).
نگارش محاکمات و داوریها بین فخر و خواجه، مانند المحاکمات بین شراح الاشارات علامه حلى و المحاکمات بین شرحى الاشارات قطب رازى، مجال بررسى تطبیقى را به دست داده است. (نمونههایى را از داورى در زبان فارسى بنگرید: به سید حسن حسنى، دانشگاه تهران، 1373 و نرگس عزیزى، بررسى آراء اختلافى فخر رازى و خواجه طوسى در بخش منطق، تهران، 1380)
منبع: منطق الملخص، المقدمة، 34 و33
جالب بود ممنونم :)