رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۶۵ مطلب با موضوع «فلسفه» ثبت شده است

کتاب «تاریخ فلسفه بدون هیچ‌گونه شکاف: فلسفه در جهان اسلام» نوشتۀ پیتر آدامسون نشانه انقلاب در تاریخ فلسفه است./ کارلوس فرانکل

از ۱۸۰۰ صفحۀ تاریخ فلسفۀ هگل، تنها یک صفحه دربارۀ اندیشمندان مسلمان است، یعنی چیزی در حد یک پاورقی بلند. حاشیه‌نشینیِ فلسفۀ اسلامی در سراسر تاریخ فلسفه به چشم می‌خورَد، اما وقتی، بیست سال پیش، پژوهشگران نظریۀ «برخورد تمدن‌ها» را از زبان هانتینگتون شنیدند، موج جدیدی از مطالعات فلسفۀ اسلامی به راه افتاد که ثمرات زیادی داشت، آن‌قدر که وقتی پیتر آدامسون یک دوره تاریخ فلسفه می‌نویسد، ترجیح می‌دهد آن یک صفحه را به «یک جلد» تبدیل کند.

متن کامل:

http://tarjomaan.com/barresi_ketab/8661/

منبع: بررسی های تاریخی

(گزیده: ...مشکل اینجاست که سیطره حکمت متعالیه صدر المتألهین در سده های اخیر در ایران و به ویژه در چند دهه اخیر راه را تا اندازه زیادی برای مطالعات فلسفی جامعتر و با رویکردی تاریخی بسته است و یا آن را بسیار کم اهمیت جلوه می دهد...

..سیطره فلسفه ملا صدرا بر حوزه های دینی و فلسفی ما موجب شده است که مسائل فلسفی آثار فیلسوفان اسلامی گذشته در پیش زمینه فلسفی خود دیده نشوند. در بسیاری از مسائل فلسفی و یا در تفسیر متون فلسفی، ما حتی آثار فارابی و ابن سینا را در چارچوب فلسفه ملا صدرا و منظر فلسفی او می بینیم و گاهی توجهی به تحولات معنایی اصطلاحات و مفاهیم فلسفی در طول دوران اسلامی نداریم. این امر به شدت تاریخنگاری فلسفه را در میان ما با مخاطره روبرو کرده است..)

مسئله فطرت در تبیین رابطه فلسفه و اسلام می­تواند راه مستقلی باشد؛ زیرا مسئله فطرت، ام المسائل معارف اسلامی است(مطهری، 1382، ج2، ص63). اگرچه علامه این مطلب را به صورت مستقل بیان نکرده است؛ اما می­توان آن را از آثارش استنباط نمود. ما در اینجا با توجه به آثار علامه طباطبایی به تبیین این مطلب می­پردازیم؛

نتیجه تصویری برای علامه طباطبایی

نویسنده: حسین نیا

..این چالش ها بگونه ای بوده است که عملا بعضی در این میان، فلسفه را بی ربط و بیگانه به علوم انسانی اجتماعی دانسته اند و بعضی دیگر گرچه  مرتبط دانسته اند اما بر این اعتقادند که به هر صورت فلسفه علمی بشری است و ما نیاز به فلسفه ای داریم که از دل سنت و روایات بیرون آید؛ کانه روح فلسفه موجود با آنچه که ما در روایات شاهد آن هستیم سازگار نیست و آنچه را که ما در روایات و ادعیه میچشیم سنخش با فلسفه اسلامی زاویه دارد. دسته سومی این فلسفه موجود را اسلامی میدانند اما برای ورود به علوم انسانی آن را نیازمند به بعضی سر فصل ها و نیز تولید علوم جدید دیگری دانسته اند. دسته دیگری سعی داشته اند با همین فلسفه موجود تولیداتی داشته باشند که البته بخاطر کمبود عِدّه و عُدّه و نیز سرگردانی فراگیر ناشی از مستحدثه بودن مسئله چگونگی ورود فلسفه به علوم انسانی باید سالها منتظر بود تا شاهد یک کار وسیع و خوب و پخته از آنها باشیم.

در این میان ما با دسته پنجمی روبرو هستیم که تقریبا شبیه دسته چهارم هستند اما با یک فرق اساسی..

منبع: دائرة المعارف طهور

فیضان انوار و فرشته شناسی
آراء هستی شناختی سهروردی که مبتنی بر نور و انواع آن و طرح اصدار (یا فیضان انوار) است، در نسج فرشته شناسی او بافته شده است؛ طبق این فرشته شناسی، هر مرتبه ملکوتی نقشی هستی شناختی ایفا می کند و با دادن نقشه روحانی عالم قدس و راه ها و خطرهای آن به سالک، تدریجاً او را کمک می کند تا منزلگه اصلی خود را پیدا کند. فرشته شناسی سهروردی دلالت دارد بر شبکه پیچیده ای از انوار، عناصر و نمادها که شمار زیادی از آنها برگرفته از میراث زرتشتی است. نظر او درباره نقش و وظیفه فرشتگان اساساً متفاوت با نظر ابن سیناست که حرکات دورانی و بسیاری نقشهای دیگر را به اجرام سماوی و پدیده های نجومی نسبت می داد. به نظر سهروردی، فرشتگان وسائطی هستند که از طریق آنها می تواند تعالیم نظری و نیز آراء رمزی خود را بیان دارد، و بنابراین زبان او در بیان مطالب فرشته شناختی، که بعضی اوقات فلسفی و بعضی اوقات نمادین است، زبانی است که به مقدار زیاد از دیگر سنت ها به عاریت گرفته است. سهروردی می گوید که از نورالانوار دو طبقه یا مرتبه ملکوتی صادر می شود، طولی و عرضی. مرتبه عرضی از نظر وی همان مثل افلاطون است که سهروردی از آن با عنوان ارباب الانواع یاد می کند و تعریف آن تا حدی شبیه تعریفافلاطون است. "پس به ناچار نوع انواع جسمانی باید در عالم نور، قائم به ذات خود و ثابت و لایتغیر باشد."

همان گونه که، روش معرفتی هوسرل، دیدگاه تفهمی دیلتای، نگرش پوزیتویستی به علم، دیالکتیک مارکس و هگل، فلسفة پراگماتیستی ویلیام جمیز، منطق اکتشاف علمی پوپر، روش انتقادی بسکار؛ هر یک، روش شناسی خاص خود را در عرصة علوم اجتماعی به دنبال می‌آورند، رئالیسم فلسفی دنیای اسلام با مرجعیت و اعتباری که برای سه منبع معرفتی، حس، عقل و وحی، قائل است، بدون شک، روش‌شناسی متناسب با خود را در عرصة علوم اجتماعی در پی خواهد داشت. و این روش‌شناسی، دانش متناسب با خود را تولید می‌کند. آن چه به اجمال، دربارة خصوصیات این دانش می‌توان گفت این است که اولاً: ضمن پذیرفتن و قبول ابعاد تجربی دانش اجتماعی، آن را به معانی و گزاره‌های آزمون‌پذیر، محدود نمی‌گرداند و ثانیاً: با حفظ هویت جهان شناختی دانش اجتماعی، رویکرد انتقادی آن را نه با استناد به فهم عرفی ـ که هویتی تاریخی و صرفاً فرهنگی دارد ـ بلکه با استفاده از دو منبع، یعنی عقل عملی و وحی، حفظ می‌نماید. خصوصیات مزبور از جمله تعیّنات نوعی دانش اجتماعی هستند که به دلیل بهره‌مندی از وحی اسلامی و روش‌شناسی مناسب با آن، می‌توان آن را دانش اجتماعی اسلامی نامید.

اگر بگوییم امثال هشام بر ضد فلسفه ردیه نوشتند باید بگوییم ائمه(ع) ما مثل امام صادق(ع) هم در رد کلام سخن فرمودند. اگر بگوئید اینها رد اصل کلام نیست بلکه رد آراء باطل است، عین این سخن در مورد فلسفه هم جاری است.

*برخی از مخالفان فلسفه مدعی هستند که به دستور بنی امیه و بنی عباس متون فلسفی یونانی ترجمه شد و با این عقیده در پی القای این مطلب هستند که فلسفه به دستور مخالفان اهل بیت(ع) برای کم کردن اعتبار اهل بیت(ع) و مخالفت با دین اسلام نشر و گسترش داده شد؟ پاسخ شما به این گروه چیست؟ برخی دیگر اشکال کرده اند که..

امام رضا علیه السلام:

لیس العبادة کثرة الصیام والصلاة، انما العباده کثرة التفکر فی امر الله عزّ و جلّ

«عبادت، کثره نماز و روزه نیست بلکه تفکر در امر خداست»

(رصدفکر: امر خداوند میتونه شامل خیلی چیزها بشه. این دایره اونقدر وسیع هست که کاملا علومی همچون فلسفه رو نیز در بر میگیره لذا از این حدیث در تشویق تفکر در هستی که تفکر در خداوند و افعال الهی است هم میشه استفاده کرد. البته شامل خیلی چیزهای دیگه هم میشه مثلا شامل تفکرات و تاملات عرفانی هم میشه. شامل همین تفکرات ساده عرفی در خلقت هم میشه.

خلاصه چیزی که هست شدت و ضعف داره وقتی که جدی میشه به سمت تفکر فلسفی مایل میشه و وقتی حالت سلوکی به خودش میگیره به سمت عرفان میره خیلی اوقات هم باز ما رو به معرفت میرسونه بدون اینکه نه فلسفی باشه و نه عرفانی بلکه حاصل تلاقی یک فطرت پاک با عالم که آیات خداوند هست می باشد

البته به نظر باز از این هم فراتر میتونه باشه مثلا میتونه ریاضیات، زیست شناسی و هر چیز دیگری که به نوعی به شناخت امرخدا و فعل خدا منتهی بشه رو شامل بشه؛ یعنی امکان داره همین علوم معمولی هم گاهی انسان رو مبهوت در عظمت خلقت و معرفت خالق کنه و البته نمیشه تفاوت در شدت و ضعف و گستره این علوم رو در این زمینه انکار کرد..)

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشن که در منتقدین به فلسفه چند نظر و جریان وجود داره بعضی میگن باید این فلسفه چون در علوم انسانی ناکارآمد هست باید کلا کنار گذاشته بشه بعضی دیگه میگن درسته که در علوم انسانی ناکارآمد هست اما  اگه بعضی مباحثش پیگیری بشن درعلوم انسانی هم کارآمدخواهد بود بعضی هم که فلسفه ملاصدرا و کلا فلسفه رو قبول ندارن و میگن خانه از پای بست ویران است -البته چند نظر دیگه هم هست که فعلا نیازی به مطرح کردن اونهانیست-

در این جا ما نظر یکی از منتقدین که جناب استاد میرباقری هست رو آوردیم و سعی میکنیم نظر باقی منتقدین رو هم بیاریم؛ البته منتقدینی که عرفا از طرفداران فلسفه هستند)

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشن که در منتقدین به فلسفه چند نظر و جریان وجود داره بعضی میگن باید این فلسفه چون در علوم انسانی ناکارآمد هست باید کلا کنار گذاشته بشه بعضی دیگه میگن درسته که در علوم انسانی ناکارآمد هست اما  اگه بعضی مباحثش پیگیری بشن درعلوم انسانی هم کارآمدخواهد بود بعضی هم که فلسفه ملاصدرا و کلا فلسفه رو قبول ندارن و میگن خانه از پای بست ویران است -البته چند نظر دیگه هم هست که فعلا نیازی به مطرح کردن اونهانیست-

در این جا ما نظر یکی از منتقدین که جناب استاد میرباقری هست رو آوردیم و سعی میکنیم نظر باقی منتقدین رو هم بیاریم؛ البته منتقدینی که عرفا از طرفداران فلسفه هستند)

..فلسفه اسلامی برای حضور در گزاره های علوم فرودستی و پشتیبانی تئوریک از علومی مانند علوم انسانی، نیازمند بهره گیری از لوازمی است که حکمت صدرایی از آن لوازم به دلیل منطق و روش حاکم برآن، برخوردار نیست..

نتیجه تصویری برای حجت الاسلام میرباقری

(رصدفکر: خیلی وقت بود که میخواستیم درباره فلسفه مبتنی بر ولایت که آقای میرباقری چند سالی هست که مطرح میکنند و در بسیاری از سخنرانی هایی که برای طلاب دارن با تصریح و بدون تصریح به اون اشاره میکنند و البته شواهد بسیاری هم از روایات و ادعیه بر اثبات حرفهای خودشون میارن بمطلبی بذاریم که الان در منظر شما قرار میدیم. امیدوارم این مقاله براتون مفید باشه. یه جورایی آقای میرباقری اعتقاد دارن که فلسفه باید با این دیدگاه نوشته بشه و فلسفه موجود که ما با عنوان فلسفه اسلامی میشناسیم با این دید همخوان نیست.)

اصلی ترین محصول فکری اندیشمند گرانمایه مرحوم علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی(ره)، بنیانگذار دفتر فرهنگستان علوم اسلامی، دستیابی به فلسفه مهندسی توسعه اجتماعی یا فلسفه شدن یا همان «فلسفه نظام ولایت» است که بر اساس آن معقولیت مهندسی اسلامی جامعه، جهت «ارتباط روشمند دین» با «مهندسی اجتماعی» بیان می گردد. این امر به وسیله پایه ریزی روش عام و روشهای خاص بر پایه این فلسفه امکان پذیر می شود. «فلسفه شدن» فلسفه ای کاربردی است نه فلسفه ای صرفاً نظری چرا که به دنبال تعلیل و تحلیل موضوع خاصّی است که آن عبارتست از: «مهندسی اسلامی توسعه اجتماعی».

مبادی نظری علامه طباطبایی در اخلاق

منبع:راسخون 

چکیده
علامه طباطبایی از قلیل اندیشمندانی است که توجه ویژه ای به فلسفه‌ی اخلاق داشته و آراء بسیار بدیعی هم از خود داشته است. جهت فهم دقیق اندیشه‌ی اخلاقی علامه طباطبایی، باید از مبانی که علامه نظریه اخلاقی خویش را بر آنها متکی ساخته، اطلاع و درک صحیح داشته باشیم. این مبانی به صورت کلی عبارتند از نظریه اعتباریات و نظریه استخدام. در این پژوهش به بررسی نظریه اعتباریات و به تبع آن حسن و قبح ذاتی اخلاقی می پردازیم. نظریه استخدام که یک نظریه اجتماعی- روانشناختی است نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

کلید واژه ها

علامه طباطبایی، اخلاق، اعتباریات، استخدام

هم ارزیِ مادّه ـ انرژی با معادلة‌ وحشت انگیز 2E = mc آغاز شد که انیشتین با جسارت تمام آن‌ را مطرح کرد و نه تنها فیزیکدانان، بلکه فیلسوفان را نیز در شگفت فرو برد. از آن زمان (1905 م) رویکردهای گوناگونی در این زمینه ارائه شده است. تمام این رویکردها از جانب دانشمندان غربی بوده است؛‌ با این همه، هیچ سیستمِ فیزیکی ـ فلسفی که پایه‌‌های جهان‌شاختیِ معقول و مقبول داشته باشد، از سوی فیلسوفان و فیزیکدانان ارائه نشده است؛ رویکردهایی نظیرِ نگرش کلامی، متافیزیکی باطل، و دیدگاه‌های افراط یا تفریط گرایانه در فلسفة علم (فیزیک و ریاضی)، و... باعث شده است موضوع، بسی پیچیده‌تر و خوف انگیزتر از موقعیت اوّلیه‌اش باشد. نگرش صحیح و منطقی که بتواند سیستمِ فلسفیِ قابل قبولی عرضه بدارد فقط در حیطة جهان‌شناختیِ رئالیستی تصور می‌شود و این حیطه،‌ بسترِ پرتکاپوی فلسفة اسلامی است. از دانشمندان اسلامی در صد سال اخیر فقط علّامه طباطبایی و استاد شهید مطهری به صورت مبنایی به این مسأله پرداخته‌اند. بررسی و رویکردهای این دو بزرگوار، دارای رهاوردهای بسیار عالی در فلسفة اسلامی و فیزیک است. مقالة حاضر، پژوهش دربارة سؤالات، مباحث و نظریات مطرح شده از سوی این دو بزرگوار بوده، رهاوردهای نوی در زمینة‌ حقیقت مادّه و انرژی ارائه می‌دهد، و پرداخت به نتایج عالی این بحث در فلسفة اسلامی را به مجالی دیگر می‌سپارد.

دانلود کامل مقاله:

http://qabasat.iict.ac.ir/article_17271_cfc38e2e4f5ebc9e973ae9805e0cb3d6.pdf

منبع: ملاحظات و محاکمات

پس از حاکم شدن جریان اخباری گری بر اندیشه تشیع، بساط بسیاری از علوم از مکتب و مدرسه ی علوم اسلامی برچیده شد و تا مدتها بدون هیچ سازمان و متدلوژی مشخصی منابع اسلامی مورد پژوهش قرار می گرفت که فاقد ثمره ی علمی و تربیتی قابل توجهی برای حوزه های علمیه بود. تا این که با حاکم شدن تقریر جدیدی از علم کلام -مبتنی بر آراء فلسفی حکمت مشاء- توسط متکلمین و حکمایی همانند خواجه نصیر الدین طوسی، اندیشه ی اخباری منزوی شد. با اثر بخشی علم کلام در مواجه با اصول فقه و به تبع آن فقه شیعه، مجددا جهش معرفتی جدیدی در حوزه های علمیه رخ داد که آن رویش علمی-فقهی با عنوان «مدرسه فقهی نجف» خوانده می شود. حدوسط اصلی در تمایز مکتب نجف نسبت به اسلاف اخباری خود، ارائه ی نگاه سازمانی به منابع دین و استنباط احکام از کتاب و سنت فارغ از شأن نزول و صدور آن هاست که نتیجتا انعطاف و کارکرد گسترده تری در شریعت شیعی ایجاد می کرد.

بحث از هویت فلسفه اسلامی با این عنوان که آیا واژه فلسفه اسلامی عنوانی خود متناقض است یا خیر؟ همواره بحثی درباره رابطه فلسفه با اسلام را نیز به دنبال خود داشته است ؛ زیرا همانگونه که در مقدمه گذشت بعضی روش اسلامی را که متکی بر وحی و تعبد بود منافی با روش فلسفی که مبتنی بر عقل مستقل است دانسته­اند؛ از این رو به خاطر این مناقشات و اهمیت این مسئله، بحث از هویت فلسفه اسلامی همیشه با بحث از رابطه فلسفه و اسلام همراه بوده است؛ گو اینکه تحقیق درباره هویت فلسفه اسلامی بدون بحث از رابطه فلسفه با اسلام کامل نیست.

اینکه فلسفه یونانی توانست وارد دنیای اسلامی شود اما در ملل دیگر و بعضی از کشورهای آن زمان وارد نشد دقیقا به خاطر زمینه و ضرورتی بود که تعلیمات اسلامی آن را فراهم کرده بود و الا فلسفه یونانی ترجمه نمی­شد و به زبان عربی وارد نمی­شد(نصری، 1380، ص140-141). آنچه که از آثار علامه طباطبایی در این رابطه می­توان برداشت نمود این است که با بررسی 3 مطلب می­توان فهمید که رابطه اسلام با فلسفه چگونه است: 1- بررسی آموزه­های اسلامی و سایر علل موثر در روی آوردن مسلمانان به فلسفه و تفکر فلسفی و استمرار آن  2- علل رویگردانی بعضی مسلمانان از فلسفه  3- تحلیل اسلام و فلسفه بر محور فطرت انسانی

یکی از مهم‌ترین خصوصیات دنیای مدرن، عقلانیت آن است که بسیاری از محسنات یا نواقص آن بر محور آن تحلیل می‌شود. عقلانیت، لایه‌ها و ابعاد متعددی دارد و هر جامعه،‌ بسته به اینکه از کدام بعد و لایه آن بهره‌مند شود، فرهنگ و تمدنی خاص پیدا می‌کند.

آن بخش از عقلانیت که در دنیای مدرن بیش از همه فضیلت یافته، چیزی است که از آن به عنوان عقلانیت ابزاری یاد می شود. در این مقاله ابتدا معانی، محدوده ها، لایه ها و مراتب عقلانیت بیان و سپس نظری اجمالی به تاریخچه تکوین و گسترش عقلانیت ابزاری در دنیای مدرن می شود، همچنین کاستی های ذاتی آن شناسایی و راه پیشنهادی برای رفع آن کاستی ها ارایه می شود. برای عقل، معانی و اصطلاحات مختلفی وجود دارد که هر یک از آنها ناظر بر یکی از ابعاد، مراتب و لایه های عقل است و از جمله آنها عبارتند از:

 برتری نفس مَلکی بر دو نفس سبعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود.

 حکمت، فضیلتِ مختص به عقل نظری است و عدالت، فضیلتِ مختص به عقل عملی. حکمت، دانستن حقایق موجودات است آن گونه که هستند و این فضیلت به حسب موضوع معرفت، خود به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود. حکمت در علم النفس، مراتب و قوای نفس را شناسایی میکند و در علم اخلاق، فضائل مربوط از قوا و از جمله فضائل مختص به عقل نظری و عملی را؛ یعنی حکمت و عدالت را شناسایی می کند.

 به این اعتبار می توان گفت که فضیلت حکمت بر همه فضائل برتری و تقدم داشته و به حسب حقیقت خود از دیگر فضائل ممتاز است. در واقع حکمت، معرفت ناب عقلی به حقایق امور است.

 عدالت، فضیلتِ عقل عملی است و عبارت است از: تصرف معرف نفس ناطقه در مراتب، شئون و قوای مختلف بر اساس فضیلت مختص به هریک از آنها. عدالت نیز مانند حکمت بر دیگر فضائل و از جمله بر فضیلت حکمت تقدم دارد؛ زیرا با تدبیر عادلانه عقل عملی است که عقل نظری نیز از قوه به فعل می رسد و علوم نظری و عملی و از جمله فضائل گوناگون را شناسایی می کند.

 عدالت به رغم جایگاه برتری که نسبت به دیگر فضائل دارد برخلاف حکمت یک فضیلت مستقل در قبال دیگر فضائل نیست؛ بلکه مجموعه فضائل مربوط به همه قوا را شامل می شود. با عملکرد و حضور عقل عملی است که فضائل هریک از قوا محقق می شود و نیز نسبت صحیح بین فضائل تامین می گردد.

 تقدم حکمت بر همه فضائل و از جمله عدالت و همچنین تقدم عدالت برهمه فضائل و از جمله حکمت ، این تقدم متقابل حکمت بر عدالت و عدالت بر حکمت را موجب می شود؛ این تقدم متقابل به دو اعتبار مختلف است؛ نفس انسان از آن جهت که باید حکمت را تحصیل کند به استعمال و تصرف عقل عملی نیاز دارد و حکمت از آن جهت که شناخت حه می باشد، شناخت فضائل و از جمله فضیلت عدالت را دربر می گیرد.

چکیده: روش تأویل براساس حکمت متعالیه، ویژگی های خاصی دارد. این روش وقتی برای فهم پدیده های اجتماعی به کار می رود، توصیفی عمیق از آنها عرضه می کند. هدف این نوشتار صورت بندی روش تأویل براساس حکمت متعالیه و با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی است.

در این مقاله پس از اشاره به مبانی و مراحل روش تأویل براساس حکمت متعالیه، به تبیین ""تأویل وجودی"" و ""تأویل مفهومی"" پرداخته و دو مرحلۀ ""خرق حجاب"" و ""بازگشت به اصل"" برای رسیدن به چهره باطنی پدیده ها بیان می شود.

یافته های این پژوهش چنین است:

  • «دانشمند علوم اجتماعی با به کارگیری این روش پس از خرق حجاب های فهم پدیدۀ اجتماعی، به اصل و چهرۀ باطنی آنها که همان نماد و نشانه بودن است می رسد»؛
  • «چهرۀ باطنی پدیده های اجتماعی، نشانه ها و نمادهایی هستند که اسما و صفات الهی را در صحنۀ اجتماعات انسانی و روابط حاکم بر آنها نشان می دهند»؛

نتیجه اینکه، فهم پدیده های اجتماعی، اعم از حقیقی و اعتباری، جز در پرتو فهم اسماء الهیِ حاکم بر آن ها امکان پذیر نیست.

دانلود اصل مقاله:

 http://www.ensani.ir/storage/Files/20170826124612-9978-169.pdf

(نکاتی درباره این گفتار را در کانال تلگرامی رصدفکر -https://telegram.me/rasadfekr- ببینید. )

حجت الاسلام دکتر پارسانیا عضو  شورای عالی انقلاب فرهنگی در هم اندیشی منتخبی از اساتید برجسته علوم انسانی اسلامی گفت: بسیاری از دوگانه‌های علوم اجتماعی امروز بر مبنای حکمت متعالیه پاسخ مربوط به خود را پیدا می‌کند؛ مانند دوگانه عامل ـ ساختار و ذات داشتن یا بر ساخته بودن معنا.

(رصدفکر: پاسخ به بسیاری از پرسش های علوم انسانی اسلامی در بحث حکمت عملی و حکمت نظری نهفته است. البته پرداختن به حکمت عملی از زاویه نگاه باید و هست نه از زاویه نگاه موجود اختیاری و غیر اختیاری به نظر بعضی نگاه جدیدی است. در اینجا با این نگاه به بحث حکمت عملی و نظری پرداخته شده است. بحث های آیت الله جوادی در این باره، بسیار سلیس و جذاب و عمیق است. این بحث بسیار مهم است و نباید در حد این بحث های مقدماتی متوقف شد بلکه باید این بحثها را دنبال کرد و به علوم  انسانی اسلامی ختم شود.)

حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است. این بایدها و نبایدهای اخلاقی یا سیاسی یا تدبیر منزل و مانند آن از یک مبنای علمی گرفته می‌شود، به جهان‌بینی وابسته است، به معرفت نفس وابسته است، به آشنایی پیوند بین انسان و جهان وابسته است و مانند آن.

اگر کسی بخواهد قانونی را شناسایی کند، باید حوزه آن قانون‌مدار را ارزیابی کند تا انسان را نشناسد و پیوند انسان را با جهان ارزیابی نکند و ارتباط ناگسستنی انسان و جهان با جهان‌آفرین و انسان‌آفرین را بررسی نکند توان ادراک صحیح قانونِ بایدها و نبایدها را ندارد.
البته از حکمت نظری که عهده‌دار بود و نبود است، نمی‌توان مستقیماً مسائل باید و نباید را استنتاج کرد. هیچ کس چنین حرفی را نگفته است که یک قیاس مرکب از دو بود و نبود، یک نتیجه باید را می‌توان گرفت؛ ولی قیاسی که مرکب از دو مقدمه یک مقدمه‌اش بود و نبود است، یک مقدمه‌اش باید و نباید می‌شود، از آن قیاس نتیجه باید و نباید گرفت؛ مثلاً گفت خدای سبحان ولی نعمت است که این به بود و نبود برمی‌گردد و اطاعت از ولی نعمت لازم است که به باید و نباید برمی‌گردد، نتیجه اینکه شکر خدا لازم است، اطاعت خدا لازم است و مانند آن. از این قبیل قیاسهایی که یک مقدمه‌اش حکمت نظری است و مقدمه دیگرش حکمت عملی، نتیجه حکمت عملی گرفته می‌شود. به هر تقدیر همه عناصر محوری حکمت عملی وابسته به جهان‌بینی، انسان‌شناسی و پیوند انسان و جهان است بدون او نمی‌شود حکمت عملی را تدوین کرد.

منبع: شبکه اجتهاد

شهید مطهری در مورد مناسبات خانوادگی می‌گوید اسلام حقوق مشابهی را برای زن و مرد تعیین نکرده، اما حقوق این دو سرجمع با یکدیگر برابر است. درصورتی‌که علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۲۲۸ سوره بقره به‌گونه‌ای آیه را تفسیر می‌کنند که بحث از برابری ارزشی آن‌گونه که شهید مطهری بیان می‌کنند، مطرح نشود، بلکه هرچه هست تعادل و تناسب است.

شبکه اجتهاد: زنان و جایگاه خانوادگی و اجتماعی آن‌ها همیشه به عنوان چالشی جدی شناخته شده و می‌شود. مبانی دینی و روایی این مناسبات، به درک بهتر آن کمک خواهد کرد. ازاین‌رو مهرخانه گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا زیبایی‌نژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده، در زمینه تفاوت دیدگاه‌های علامه طباطبایی و شهید مطهری در موضوع زنان و حقوق فردی و اجتماعی و جایگاه آن‌ها در خانه و اجتماع ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید.

به عنوان اولین سؤال لطفاً بفرمایید اصولاً تفاوت‌های اصلی که در نوع نگاه علامه طباطبایی و استاد مطهری به زن و خانواده وجود دارد، چیست و آثار این نوع نگاه کدام است؟