رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۷۴ مطلب با موضوع «تولید علم اسلامی» ثبت شده است

در این مقاله استاد رحیم پور به ظرفیت شناسی فلسفه ملاصدرا در مسائل بنیادین علوم انسانی میپردازند. دوستانی که علاقه به فلسفه ملاصدرا دارند و مباحث ملاصدرا رو در حیطه علوم انسانی میخوان پیگیری کنن حتما فایل صوتی این جلسه رو گوش بدن چرا که استاد یه جمع بندی فوق العاده خوب ارائه میدن.

در این مقاله بیش از 19 موضوع مورد بررسی قرار میگیره. از جمله مباحثی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته:

فلسفه صدرایی، در حوزه «فلسفه‌های مضاف» و «حکمت عملی»، امتداد دارد/مفهوم «علم به حقیقت هستی»، اتحاد «عالم و معلوم»، ضرورت درک «غایت هستی» برای «درک هستی»، «حضوری» بودن علم به هستی، هم‌عرضی سطح وجودی انسان با سطح مبادی غیر مادّی «هستی» و... همه و همه، مجاری ریزش نتایج «مابعدالطبیعه» در حوزه فلسفه‌های مضاف و نیز علوم انسانی‌اند./به بخشی از لوازم مهم فلسفه صدرایی در علوم انسانی، جناب ملاصدرا خود نیز تصریح نکرده و شاید واقف نبوده باشد...

فایل صوتی + متن خلاصه فایل صوتی در ادامه مطلب

دستورالعمل‏هاى رفتارى که بر آمده از ضرورت‏هاى اجتماعى است، معمولًا بنیان اعتقادى و دینى ندارند، جز در اسلام، که در کلّیه برنامه‏هاى عملى آن، روح توحید و یکتاپرستى جارى است و بر اساس آن، در رفتار و عمل فرد فقط بر نفع و سعادت دنیوى تکیه نمى‏شود، بلکه به سعادت اخروى او نیز توجه شده است.

در این مبحث، به دسته‏بندى و تنظیم مطلوب بیانات علّامه و ارائه دیدگاه‏هاى وى در این باره مى‏پردازیم.

موضوعات: قانون هیچ‏گاه به نیکبختى نمى‏رسد جز آن‏که.../ جریان توحید در تمامى احکام فردى و اجتماعى اسلام، اعم از احکام عبادى، سیاسى، اقتصادى و حکومتى/ بهترین ضامن اجرای قانون در جامعه/ اخلاق کریمه و ترییت هم به تنهایى قادر نیست جامعه را به نیکبختى برساند.../ آزادی غربی و اسلام

حرکت جوهری، آثار تربیتی و اخلاقی فراوانی به دنبال می‌آورد؛ زیرا بر اساس این اصل، جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء بودن اخلاق اثبات می‌شود و از این طریق، تأثیر رفتار و اعمال و اثر ابعاد جسمانی در ملکات اخلاقی و ابعاد روحانی به نیکی تبیین می‌شود. با حرکت جوهری، اثر معاش در معاد و تأثیر نحوه‌های مختلف تغذیه و زیست در تربیت و تحولات روحی آشکار می‌گردد؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری، همان غذای حلال یا حرام با تحول جوهری به صورت ملکات و ابعاد روحانی انسان در می‌آید. اندیشه امروز انسان، چیزی جز تغذیه دیروز او نیست.

عناوین: تعریف عرض بر مبنای حکمت متعالیه/ سوق پیدا کردن فلسفه به سوی عرفان بر اساس اصالت وجود/ وجود، محور حرکت جوهری/ ترتب آثار تربیتی و اخلاقی بر اساس حرکت جوهری

بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است.

کلیدواژه ها: علّامه مصباح، اسلامى سازى، علوم انسانى، باید و نباید، علم دینى، اسلام.

عناوین مقاله: مقدمه/ تعریف علوم انسانى/ تعریف علوم انسانى اسلامى/ ضعف هاى علوم انسانى موجود/ ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى/ آسیب شناسى اسلامى سازى علوم انسانى/ راهکارهاى اسلامى سازى علوم انسانى/ شرایط اسلامى سازى علوم انسانى/ نتیجه گیرى

-

آیا سیاست حضرت امام(ره) برگرفته از فلسفه یا فقط متأثر از فقه ایشان بوده است؟ سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان گفت که نظریه سیاسی امام(ره) مبتنی بر ولایت فقیه تنها برگرفته از فقه است و هیچ ارتباطی با دین‌شناسی امام(ره) ندارد؟!

...بله! شکی نیست که امام(ره) نظریه ولایت فقیه را از فقه گرفته است، نظریه سیاسی حضرت امام(ره) که یکی نظریه ولایت فقیه هست یک نظریه فقهی است، اما نظریه فقهی ایشان با نظریه ولایت سیاسی در عرفان همخوانی دارد، یعنی امام(ره) کاملا اسفار چهارگانه عرفانی یعنی سیر من الخلق إلی الحق، و سیر من‌ الحق إلی الحق، سیر من الحق إلی الخلق که بالحق هست و سیر من‌الخلق إلی الخلق بالحق را طی کرده و از قضا تمام عرفا معتقدند که اگر عارفی سیر من الخلق إلی الحق و سیر من‌ الحق إلی الحق را طی کرد در سیر من الحق إلی الخلق حتما از ولایت سیاسی برخوردار است. بدون شک ولایت سیاسی عرفانی‌ حضرت امام(ره) با ولایت سیاسی فقهی‌ ایشان هماهنگ بوده است و جالب این است که نوع رویکرد و عملکردی که امام داشته از اندیشه‌های عرفانی در اندیشه سیاسی استفاده کرده است. اینکه امام(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در جلسه‌ای که آقای بازرگان و دیگران حضور داشتند در مورد پیروزی انقلاب اسلامی صریحا می‌فرمایند: «من هیچ نقشی نداشتم، شما هم هیچ نقشی نداشتید. فقط خدا نقش داشت.» این نگاهی کاملا عرفانی است و یا وقتی خرمشهر آزاد شد، می‌فرمایند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» این نگاه کاملا عرفانی است که ایشان نسبت به مسائل سیاسی و نظامی داشتند. 
 

موضوعات: هدف عرفان به حق تعالی است/روش شناسی فلسفه امام خمینی/ کاربرد فلسفه در علوم اسلامی/ تدریس حکمت متعالیه با رویکرد عرفانی/ نامه به گورباچف/ فلسفه یونانی یا اسلامی/ 

متن کامل مقاله در ادامه مطلب

چکیده: جستار حاضر درصدد است پیوند میان دین و فلسفه را از منظر فارابی ـ با استناد به اصل متن آثار وی ـ مورد پژوهش قرار دهد. در این طریق، نخست به تحلیل علل تاریخی نیاز به فلسفه پرداخته شده و سپس انگیزه‏های فارابی برای ایجاد این پیوند معرفی شده¬اند؛ تا از این ره¬گذر، ضرورت ایجاد چنین پیوندی میان دین و فلسفه روشن گردد. مدّعای مقاله آن است که فارابی، با دو روش متفاوت در پی برقراری این پیوند بوده است. روش نخست بر توجّه به سیر تاریخی تکوین زبان استوار است؛ که از این منظر، فارابی به تقدّم زمانی فلسفه بر دین باور دارد. اما در روش دوم، او با توجّه به تمایزهای روش‏شناختی دین و فلسفه در مقام تعلیم، به تبیین نسبت میان آن دو پرداخته است. حال دربارة این دو روش باید گفت که روش نخست قابل نقد است؛ اما می¬توان از روش دوم دفاع کرد.

کلید واژگان:دین؛ فلسفه؛ برهان؛ تخیّل؛ تعقّل؛ روش اقناعی؛ فارابی

موضوعات: مقدمه/ عوامل تاریخی نیاز به فلسفه/ مفهوم فلسفه و ملّة در اندیشة فارابی/ واکاوی مفهوم فلسفه/واکاوی مفهوم ملّه/ پیوند میان دین و فلسفه نزد فارابی/ طرق پیوند/ ویژگی­های ریاست اولی (نبی)/ فرآیند وحی و نقش قوة خیال/ نتیجه گیری

ادامه مقاله در ادامه مطلب

این مقاله، با مطالعة دقیق، طبقه‌بندی و تحلیل آثار استاد مطهری، تلاش کرده است تأثیر تفکّر توحیدی در عرصه‌های مختلف معرفت را از نظر این متفکّر مسلمان نشان دهد؛ به ویژه نظر ایشان را که الهام گرفته از آیة شریفة «انا لله و انا الیه راجعون» می‌باشد، بسط داده و به دو شاخص «از اویی» و «به سوی اویی» اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که با این دو شاخص، می‌توان مبانی مستحکمی برای گزاره‌های ارزشی تدارک دید. این مقاله، تجلّی اوامر الهی را در دو عرصة نقل و عقل دانسته و برای گزاره‌های ارزشی عقلی، دو قسم گزاره‌های ناظر به الزام اخلاقی و گزاره‌های ناظر به الزام غیر اخلاقی قائل شده است. شاخص مهم دیگر که به منزلة روح اعمال انسان است، انگیزه و قصد الهی است. به این ترتیب و با ترکیب حالات مختلف شاخص‌های مذکور، شانزده حالت گوناگون پدید می‌آید؛ اما در مقاله استدلال شده است که در تفکّر توحیدی، تنها هفت حالت آن می‌تواند یک فعل بایسته باشد.

دریافت فایل متنی در ادامه مطلب

 “ فلسفه‌ی اسلامی فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد."
»مى‏توان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت به وجود مى‏ آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مى‏کند. دنبال این‏ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‏گاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانى ملّا صدرا،- اگر نگوییم از همه‏ى این‏ها، از بسیارى از این‏ها- مى‏شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلًا از آن فلسفه‏ هاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‏ اخلاق، فلسفه‏ اقتصاد و …. این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچ‏کس غیر از شما نمى‏تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.« "
عناوین: فلسفه فقه اکبر است/ فلسفه مبنای نظام سازی و تمدن سازی/ لزوم فراگیری فلسفه در دنیای امروز جهت پاسخ به شبهات/ فلسفه به عنوان پایه علم و تولید علم

..برخلاف تصور برخی دانشجویان، نظریات پوپر را آقای سروش نیاورد. منظورم این است که برخی مذهبی‌ها هم ظرفیتی در پوپر می‌دیدند که با تمسک به آن در برابر مارکسیسم به عنوان یک رقیب نظری بایستند؛ مثلاً با استفاده از این ظرفیت‌ها مارکسیسم را نقد می‌کردند که آیا اصلاً علم هست یا علم نیست؟ آقای بازرگان یک نقدی هم بر اریک فروم نوشت که به مارکسیست‌های با صبغه‌ی فرانسوی، پاسخی داده باشد. در دهه‌ی اول بعد از انقلاب که مارکسیسم داشت فرو می‌پاشید و نظریه‌های لیبرالیسم متأخر هم سر برآورد، کلاً رقیب نظری انقلاب هم متفاوت شد. بالطبع حرکت‌های سیاسی و دانشجویی در حاشیه‌ی چپ هم به کلی ویران شد. به‌هرحال، پوپری که در دهه‌ی ۶۰ فقط برای مقابله با مارکسیسم از آن بهره برده می‌شد، در دهه‌ی ۷۰ به همه‌ی ظرفیت‌های ایجابی لیبرالیستی مورد استفاده واقع می‌شد. این باعث شد که انقلاب اسلامی در دهه‌ی ۷۰ نسبت به اصل مباحث علوم انسانی احساس خطر بیشتری بکند...

تصعید حیات تکاملی بدون به کار انداختن عقل امکان پذیر نیست و بدون تهذیب روحی، عقل هیچ کار انسانی انجام نخواهد داد. اگر عقل از راهنمایی های وجدان پاک و فطرت سلیم برخوردار باشد، می تواند راه و مسیر رشد و کمال را به انسان نشان دهد، زیرا عقل به تنهایی نمی تواند موجب پیشرفت انسان در تصعید حیات تکاملی شود. عقل باید با تهذیب نفس همراه باشد تا موانعی را که سد راهش می باشد، از میان ببرد.

فقط با به فعلیت رسیدن بعد روحی حیات انسانی است که مفاهیمی چون شخصیت، من، روان و روح می تواند مطرح شود. غوطه ور شدن در خودخواهی ها و لذت پرستی ها، وحدت مدیریت حیات را از میان می برد و نمی گذارد تا مسایلی چون شخصیت، من روان و غیره، برای آدمی مطرح شود. این امور لازمه تکامل حیات انسانی هستند و انسانی که در به فعلیت رساندن بعد روحی خود گامی برنداشته، دیگر توجهی به اموری چون شخصیت، من، روان و روح نخواهد داشت. انسانی که آزادی در لذت پرستی را می خواهد، دیگر به طرح این امور نمی پردازد.

نویسنده: حسین نیا

..جریان دوم نظریه پردازی که وارد این حیطه شده اند جریان فلاسفه اسلامی است. فیلسوف کسی که تنها به دنبال حقیقت است و انگیزه ای جز رسیدن به واقع و واقعیت ندارد. از سوی دیگر فیلسوفان اسلامی وحی را حکایت گر واقعیت میدانسته اند از این رو لاجرم همیشه مانوس با مفاهیم و گزاره های وحیانی بوده اند لذا به خاطر این همنشینی و انس و به اقتضای تکیه بر عقل و غور در آن، شاهد یک تفکر نظام ساز در فلاسفه بوده ایم و از همین روست که اولین کتابهای اخلاقی نظام مند را کسانی نوشته اند که تفکر فلسفی داشته اند.

 

نویسنده: فراهانی

خصوصیت علم مدرن استقلال آن از حوزه دین و معرفت است و این استقلال هرگز مانع از آن نبوده است که دین و معنویت به عنوان یکی از موضوعات و حوزه‏های مطالعاتی آن در نظر گرفته شود. مطالعاتی را که مردم‏شناسان، جامعه‏شناسان و یا روانشناسان نسبت به دین و امور قدسی انجام داده‏اند بخشی از فعالیت‏های علم مدرن نسبت به امور قدسی است. پرداختن علم به موضوعات معنوی و دینی، به معنای معنوی – قدسی و یا دینی بودن علم نیست، بنابراین مراد از علم قدسی و دینی، علم به امور معنوی و مقدس نمی‏باشد. بلکه مراد علمی است که بر حسب ذات و یا ساختار نظری و معرفتی خود از هویت قدسی معنوی و یا دینی برخوردار باشد.

(رصدفکر: بعد مدتی که الان به بررسی نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی پرداختم متوجه شدم که نظر آیت الله جوادی عین نظریه علامه طباطبایی هست الا این که حدود 2 یا 3 تفاوت ریز در بین این دو حکیم بزرگ هست که راه این رو کاملا در عمل جدا کرده است. )

حکیم متألّه و مفسّر معاصر، آیت اللّه جوادى آملى، از عالمانى است که با عنایت به این ضرورت، اهتمامى بلیغ به طرح این مسئله ورزیده و تأمّلاتش را در این باب عرضه نموده است. از نگاه این حکیم، عقلْ جزئى از دین است، نه در مقابل آن. بنابراین، فرض ناسازگارى آنها نامعقول است. آنچه ممکن است در آغاز روى دهد تعارض عقل و نقل است که راه حلهاى آن از دیرباز در علوم و معارف اسلامى مطرح بوده است. نوشتار حاضر کوششى است براى فهم، تحلیل، و نقد نظریه استاد جوادى آملى در این باره.

آنچه در پی خواهید خواند مقاله ای است که دکتر محمد فنائی اشکوری در باره این کتاب به رشته تحریر در آورده اند . دکتر فنائی ابتدا تاملات آیه الله جوادی آملی را تقریر کرده و سپس به نقد آن پرداخته اند .

خلاصه نظریه آیت الله جوادی در این کتاب/ نسبت بین عقل، نقل، و وحى/ اسلامى سازى علوم/ نقد مکتب تفکیک/ تأمّلات و پرسشها