رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۷۴ مطلب با موضوع «تولید علم اسلامی» ثبت شده است

نتیجه تصویری برای پورازغدی

(لینک دانلود صوت + لینک دانلود کتابهای استاد رحیم پورازغدی در ادامه مطلب)

با توجه به اینکه نقدهای یکی دوسال پیش دکتر رحیم پور ازغدی به دولت و خط فکری روحانی و هاشمی رفسنجانی بصورت پر رنگ تری در خط فکری و برنامه های اجرایی دولت آقای روحانی مشهود و روشن تر شده لذا دوباره اون صحبت ها رو در اینجا میذارم.

(رصدفکر: استاد رحیم پور ازغدی متفکر و دانشمندی که او هم در حیطه علوم انسانی فعالیت هایی خاص به خود داشته است. قبلا چند فایل صوتی از ایشون درباره ظرفیت شناسی فلسفه ملاصدرا در علوم انسانی و نیز یه فایل صوتی درباره روانشناسی غرب برای شما از ایشون گذاشتیم. یکی از خصوصیتهای رحیم پور ازغدی مطالعه زیاد ایشون در شاخه های علوم انسانی است لذا وقتی که حرف میزنن تنها استناد به یک گفته یا مقاله نمیکنن بلکه سخنرانی های ایشون حاکی از مطالعه های به اندازه هست.

از چیزهای جالب برای من از ایشون این بود که وقتی یکی دو سال پیش بسیاری به عنوان مدافع یا مخالف فلسفه اسلامی صحبت هایی رو کردند که زیاد طرز بیان یا محتوای بیانشون جالب نبود اما حسن رحیم پور ازغدی بسیار با نزاکت و متانت و البته بصورت علمی و تا حدودی بطبیقی به بررسی رابطه فلسفه اسلامی با علوم انسانی پرداخت. این نوع برخورد ایشون برای من خیلی جالب و جذاب بود.. 

رحیم پور ازغدی از معدود افرادی هست که آثارش چند بعدیست و عملا همه یا اکثر جبهه هایی که یک متفکر اسلامی باید در اونها درگیر باشه رو زیر نظر داره لذا کار در حوزه علوم انسانی، ایشون رو از حیطه واقعیتهای جامعه و دستگاههای اجرایی و سیاسی ایران و جهان، در گذشته و امروز دور نمیکنه. در همین راستا ما متن و صوت یکی از سخنرانی های بسیار عالی ایشون در مورد وضعیت کنون مدیریت کشور و جهان رو در این وبسایت گذاشتیم که بسیار عالی و جذاب هست. امیدوارم که خوشتون بیاد..)

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشید این بند، قسمتی از یکی از مصاحبه های آیت الله امینی حفظه الله هست که دو سه سال پیش صورت گرفته است.. ایشون در همین یه بند خیلی فنی اشکالاتی رو بیان کرده اند که نکات جالبی درش هست..)

"باید ما هم زمان با فقه، اقتصاد اسلامی میداشتیم و اگر داشتیم الان در عمل مشکل نداشتیم. چرا ما الان روانشناسی اسلامی نداریم یا کسی که متخصص در این زمینه باشد نداریم. اصلاً معلوم نیست که روانشناسی اسلامی داریم یا نداریم. اسلام در این زمینه دخالت دارد یا ندارد؟ اگر دارد چرا روشن نیست؟ یا جامعه شناسی مثلاً از علوم اسلامی هست یا نیست؟ می‌شود یک جامعه اسلامی باشد، ولی جامعه شناسی اسلامی نداشته باشد؟ همینطور چرا تفسیر در حوزه ما در وضع مطلوب نیست؟ چرا بعد از سال‌های سال علامه طباطبائی یک تفسیر نوشتند آن هم باز دوباره وقتی که ایشان از دنیا رفتند، دیگر کسی به آن صورت جانشین ایشان نشد؟ البته افرادی بودند و هستند ولی به واقع کار علامه به آن صورت عمیق که پیشرفتی حاصل شده باشد، ادامه نیافت. در فلسفه هم ما الان در حوزه کسانی را داریم که متخصّص‌اند، تدریس می‌کنند ولی آیا آن فلسفه اسلامی که مرحوم آخوند ملاصدرا حکمت متعالیه را تدوین کردند، ادامه یافت و تکمیل شد یا نه؟ گویا به همان مقدار متوقف شده است. یعنی کارهای فلسفی بعد از ملاصدرا در حدی از عمق و گستردگی نیست که بتوان با کار آخوند مقایسه کرد.."

آیت الله امینی حفظه الله

..در این میان طریقه سومى هست که مخصوص به قرآن کریم است و در هیچ یک از کتب آسمانى که تا کنون به ما رسیده یافت نمیشود و نیز از هیچ یک از تعالیم انبیاء گذشته سلام اللَّه علیهم اجمعین نقل نشده و نیز در هیچ یک از مکاتب فلاسفه و حکماى الهى دیده نشده و آن عبارت از این است که انسانها را از نظر اوصاف و طرز تفکر..

موضوعات: تنها راه تهذیب اخلاق/ 3 طریقه و مسلک اخلاقی: مسلک اخلاقی یونانی، مسلک اخلاقی پیامبران، مسلک اخلاقی قرآن و اسلام/ فرق میان این مسالک اخلاقی/ فرق مسلک اخلاقی قرآن با مسلک انبیاء گذشته/ تاثیر قضا و قدر در اخلاق

(رصدفکر: بررسی آثار علامه طباطبایی ره نشان میدهد که یکی از دغدغه های اصلی علامه در پیگیری های علمی اش این بوده تا شالوده ای محکم برای علوم انسانی اسلامی بنا کند شالوده ای که بتواند تمام افکار شرق و غرب را در خود تحلیل و هضم کند. نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره نظریه ای در این راستاست بگونه ای که شهید مطهری در کتاب شرح منظومه درباره این نظریه میگوید: این نظریه یکی از شاهکارهای علامه طباطبایی است و صدسال دیگر دانشمندان باید بنشینند و آراء علامه را مورد بررسی قرار دهند.

به نظر ما شالوده قریب به اتفاق مباحث اجتماعی علامه طباطبایی همین نظریه است و هیچ جایی پای علوم انسانی وسط نمی آید مگر اینکه مبانی این نظریه میتواند بصورت مستقیم دخالت کند.

البته بعضی از شاگردان علامه این نظریه را نمیتوانستند قبول کنند لذا بعد از علامه این نظریه کاملا متروک شد و بیشتر بصورت سمبولیک و خیلی سطحی دنبال شد. نکته ای که شاید برای بسیاری جالب باشد علی رغم تمام اشکالاتی که شاگردان ایشان میگرفتند ایشان هیچ وقت آن اشکالات را وارد ندانست حتی در اواخر عمرشان هم که رساله اعتباریات ایشان که در جوانی نوشته بودند برای بازنگری به ایشان داده شد ایشان تمام مطالب را تایید کردند..

در زمان حیات علامه طباطبایی شاید تنها کسی بهتر از دیگران این نظریه را دنبال کرد شهید مطهری بود تاثر شهید مطهری از این نظریه بسیار مشهود است.. اما شهیدمطهری هم اشکالی به این نظریه داشت که البته الان به اشکال ایشان پاسخ داده شده است..

دوستان حتما این مقاله رو مطالعه کنید تنها نظام کاملی که از حیث فلسفی برای تبیین علوم انسانی اسلامی مطرح شده همین نظریه علامه طباطبایی ست و دیگر نظریه های مطرح شده فرسنگها با این نظریه فاصله دارند.. البته این مقاله در پی بیان رابطه این نظریه با علوم انسانی نیست اما برای آشنایی شما با بخشی از این نظریه مفید است.. البته یک نکته بسیار ناب در این رابطه وجود دارد که یکی از دهها شاهکارهای علامه طباطبایی ره است که بعدا عرض میکنم..)

این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی به‌ویژه دربارة مفاهیم اخلاقی می‌دهد؛ سپس می‌کوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیان‌هایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهم‌ترین مسأله‌ای که مطهری می‌کوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است.

چنین می‌نماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبی‌گرایی می‌انجامد. مطهری تلاش می‌کند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است.

این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان می‌دهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.

(رصدفکر: دوستانی که علاقه مندند با مشکلات علوم انسانی در کشور ما و راهکارهایی در این باره با نگاهی تخصصی تر و وسیع تر آشنا بشن حتما این مصاحبه رو بخونید این مصاحبه جزء معدود مصاحبه هایی هست که صحبت های فوق العاده ای در این رابطه شده است.)

..به عنوان مثال: در حوزه قطب‌های علمی، یک آسیب جدی در علوم انسانی وجود دارد. می‌دانید قطب علمی یک گروه علمی را می‌گویند که دارای هفت استاد تمام و دانشیار باشند که در آن رشته و گرایش خاص حرف اول را بزنند؛ ما شاید الان در کشور بیش از 15 الی 20 قطب علمی در علوم انسانی نداشته باشیم اما امریکا 4000 قطب علمی دارد که 2500 تا از آنها در زمینه علوم انسانی است...

..می‎گوییم: آقای گیدنز، آقای پارسونز ما در قرآن مفهومی داریم به نام تقوا؛ به نظر شما چگونه این را در جامعه عینی و کاربردی کنیم؟ او می‌آید یک سری تحقیقات تجربی در جامعه انجام می‌دهد؛ یک سری معیار و شاخص می‌دهد که آنها را انجام می‏دهیم و جواب هم می‏گیریم. آیا دینی کردن علوم انسانی به این معناست؟ این یک سطحی از دینی کردن علوم انسانی است که حرف نادرستی هم نیست. مرحوم شهید صدر تقریباً به این معنا اقتصاد دینی را می‎پذیرفت و می‎گفت.

(موضوعات: علوم اجتماعی و رفتاری/وارد بودن اشکالات مدیریتی، ساختاری، روشی و علمی به علوم انسانی موجود/ اشکالات محتوایی، مهم ترین و جدی ترین نقص علوم انسانی موجود/ وجود چهار پارادیم تبیینی، تفسیری، انتقادی و پسامدرن در علوم انسانی/ عدم ورود پارادایم های تبیینی، تفسیری و انتقادی در بحث دینی سازی علوم انسانی/ تقریرهای مختلف از دینی شدن علوم)

(رصدفکر: اگر چه دکتر فنایی اشکوری علی رغم تالیفات و تحقیقات بسیار خوبی که در زمینه فلسفه دارن هنوز شناخته شده نیستند اما شاید بسیاری از شما متوجه شده باشید که الان دکتر فنایی اشکوری هم یکی از کسانی است بطور جدی در علوم انسانی حرف برای گفتن دارن، صحبت هایی که حتما باید شنید. لذا ما لازم دیدیم که یک مطلب دیگه هم از ایشون بذاریم تابیشتر با تفکرات ایشون آشنا بشید)

به نظر بنده در مورد اسلامی‌سازی محتوای علوم طبیعی، نمی‌تواند بحث جدی وجود داشته باشد؛ به این دلیل که علوم طبیعی، روش خاص خودشان را دارند و اسلامی و غیراسلامی درباره روش علوم طبیعی معنا ندارد. اگر یک نظریه‌ در علوم طبیعی به شواهد تجربی مستند باشد، به عنوان یک نظریه علمی پذیرفته می‌شود و لازم نیست مستند به دلیل و منبع شرعی باشد. یک فرضیه، نظریه، قانون، و گزاره علمی مادام که مخالف صریح تعلیمی از تعالیم دین نباشد ارزش علمی دارد و اسلامی سازی آن معنا ندارد. البته به ندرت ممکن است تعارضی بین یافته های علمی و تعالیم اسلامی پیش آید. در موردی که تعارضی پیش آید البته باید به رفع تعارض پرداخت یا از طریق بازنگری در اعتبار آن یافته علمی و یا از راه بازنگری در فهم ما از متن دینی.
بنابراین در محتوای علوم طبیعی نمی‌توان اسلامی‌سازی کرد. متدولوژی علوم طبیعی، یک متدولوژی تجربی است، اما درباره مبانی علوم طبیعی و به تعبیری درباره جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی، می‌توان بحث اسلامی‌سازی را طرح کرد.

جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی می‌تواند مختلف باشد:..

(رصدفکردکتر فنائی اشکوری تاکنون بیش از 50 کتاب و مقاله در نشریات داخلی و خارجی منتشر نموده و در کنفرانس های بین المللی مختلفی(از جمله در دانشگاه های آمریکا، کانادا، انگلستان، ایتالیا، اتریش، سوئد، یونان، اسلونی، لبنان، اندونزی و ...) در زمینه های فلسفه، عرفان و دین به ارائه مقاله و سخنرانی پرداخته است.وی همچنین در بسیاری از دانشگاه ها و مراکز علمی ایران سخنرانی کرده است و با رسانه های مختلف داخلی و خارجی (صدا و سیما و نشریات و خبرگزاری ها و سایت های مختلف) در مسائل گوناگون علمی، دینی ، اجتماعی و سیاسی گفت و گو داشته است. برای آشنایی بیشتر با ایشون میتونید به اینجا مراجعه کنید.

بدون شک یکی از کسانی که آثار خاص به خود در زمینه فلسفه مخصوصا تاریخ فلسفه دارند دکتر فنایی اشکوری هست. ایشون در زمینه تولید علوم انسانی و البته موضوعات روز دیگه هم نظرات خوب و مورد اعتنایی دارن. توصیه من اینه که در زمینه تولید علم خوندن مقاله زیر رو از دست ندید که بسیار مفید هست).

سوالاتی که دکتر فنایی در این گفتگو پاسخ میدهند: 

نسبت ما با علوم انسانی غربی چیست؟ چه نکات اشتراک و اختلافی وجود دارد؟/شما از عبارت »بازسازی علوم انسانی« در کوتاه‌مدت، به جای تولید علوم انسانی جدید استفاده می‌کنید. مراد از این عبارت چیست؟/ما می‌توانیم با علوم انسانی موجود چهار نوع برخورد داشته باشیم/ رویکردها و جریان‌های مختلف نسبت به تولید علوم انسانی در کشور کدام‌اند؟/برخی معتقدند تمدن جدید غرب برای ساخت خود از علوم موجود در عالم اسلام بهره گرفته است و این گونه نیست که همه‌ی علوم جدید غرب، محصول تمدنی غرب باشد. این گزاره تا چه اندازه صحیح است؟/ برخی می‌گویند چون فلسفه‌ی اسلامی (به طور خاص حکمت صدرایی)، بیش از آنکه معطوف به فیزیک باشد، به متافیزیک توجه دارد، عملاً نمی‌توان به وسیله‌ی آن، دست به جامعه‌سازی و به تبع آن، نظام‌سازی و تمدن‌سازی زد. این فرض تا چه اندازه صحیح است؟/ برای تولید علوم انسانی مبتنی بر پشتوانه‌های هویتی و تمدنی، حوزه باید پیشرو باشد یا دانشگاه؟/ رویکرد مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) نسبت به تولید علوم انسانی چگونه است؟/ آیا مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به عنوان حد واسطی بین دو نهاد حوزه و دانشگاه عمل می‌کند؟

(رصدفکر: به هر دلیلی که بود چند سال پیش صحبت هایی از دکتر حسن عباسی در نقد فلسفه اسلامی و ملاصدرا روی سایت ها قرار گرفت که البته عکس العمل خیلی ها رو برانگیخت؛ از دوستداران فلسفه و مریدان بعضی فلاسفه بگیرید تا بعضی از اساتید فلسفه مثل حجة الاسلام خسروپناه، حجة الاسلام غرویان و سید رضی شیرازی و بعضی افراد دیگه.

اگرچه دکتر عباسی انسانی انقلابی و بسیار عملگراست و بحث های بسیار خوبی همچون فلسفه برای کودکان یا افسران استراتژیست رو نه فقط در تئوری بلکه در وادی عمل براه انداخت و یک قدم علمی فرهنگی دیگری در خدمت به این مملکت و نظام اسلامی برداشت اما در این صحبتها در کنار دغدغه های مثبتی که داشتند نقاط ضعفی هم بود که خودبخود باعث شد اعتبار ایشون حداقل در زمینه فلسفه در چشم حوزوی ها بسیار کم بشه. متن صحبت های 18 دقیقه ای ایشون رو اینجا براتون آوردم که میتونید در ادامه مطالب ببینید.

نکته ی دیگه ای که میخواستم بگم اینه دوستان دقت داشته باشن که بحث های ایشون رو بصورت علمی نگاه کنید و اگه اشکالی دارید تا حد ممکن بصورت علمی پاسخ بدید.. یه نکته دیگه هم هست که در ادامه مطلب نوشتم میتونید ببینید..)

دکتر عباسی: ..اما سوال من اینه که اگر حکمت فلسفه ملاصدرا توانایی داره لطف کنن، مطالبه کردیم، جلوی جریانی که توی دانشگاه علامه طباطبایی داره دیدگاه می‌لتون فریدمن رو توی مقررات زدایی داره سوار می‌کنه بر طرح تحول اقتصادی کشور، لطف کنن دوستان صدرایی ۲صفحه متن از دل اندیشه صدرا برای تحول اقتصادی توی فلسفه اقتصاد بدن..

موضوعات: قرآن میگوید حکمت نه فلسفه/ انقلاب ما صدرایی نیست/ فلاسفه صدرایی حرف جدید ندارند/ فلسفه صدرا توان تولید فلسفه مضاف و نظام های اقتصادی و غیره ندارد/ با فلسفه اسلامی یه بند گزاره نمیتوان اثبات کرد/ امام از صدرایی بودن عبور کرد/ فلسفه مسیر را کند میکند اما حکمت قرآنی نه/..

(رصدفکر: دوستان دقت داشته باشن که دکتر فیاض انسان بسیار دلسوز و انقلابی ای هستند. ما در اینجا تنها یک سری از تفکرات خاص ایشون رو گذاشتیم که البته شاید به مذاق بعضی خوش نیاد اما باید دقت داشته باشید که ایشون انسان دغدغه مند، متفکر و ولایی ای هستند.. لذا لطفا خالی الذهن صحبت های ایشون رو بخونید و بصورت علمی با این صحبت ها برخورد کنید. و همین طور کما اینکه قبلا گفتیم دقت داشته باشید که از چالش های اساسی که الان مطرحه اینه که فلسفه اسلامی آیا قدرت تولید علم در علوم اجتماعی و نظام سازی داره یا نه؟ و اگر داره پس چرا تا الان نشده؟ در اینجا افراد چند دسته شدن.. لذا بعضی اشکالات آقای فیاض در این "حیطه خاص" واقعا برای بسیاری جای تامل داره. ما در آینده به این سوال میپردازیم./ اگر نظری در تایید یا ردّ داشتید، حتما مطرح کنید دیگران هم ببینند)

دکتر ابراهیم فیاض: مشکل فلسفه ی صدرا را امروز اتفاقا در تشخیص آیت الله جوادی آملی می توان دید که یک نگاه کاملا محافظه کارانه نسبت به علم دارند و حتی علم جدید را کاملا قبول کردند به قدری که حتی غربی ها آن را قبول ندارند، و معتقدند این علوم، علوم الهی هستند و نقصان غربی ها در این است که این علوم تقلیلی هستند و به مبدا توجهی نداشته اند. و به نظر من این نوع تفکر هیچ گونه نقادی نسبت به علم ندارند و در نتیجه دچار رکود خواهیم شد. و این وضعی که دچار آن هستیم وضعیت بسیار وحشتناکی است و در نهایت تفکر صدرایی در حوزه ی اجتماعی ما را به دور می رساند که دور نیز مساوی با رکود است.

"آقای جوادی آملی دچار رکود است. رابطه مرید و مرادی در ایران به استبداد ختم می‌شود. اگر ساختار جمهوری اسلامی با همین جریان ها که در حال حاضر همه ی فرهنگستان و همه چیز در اختیارشان(شاگردان فردید و نصر) است جلو برود، همانند دوره ی صفویه با کله بر زمین خواهد خورد"

موضوعات: بزرگترین خطر برای هر انقلابی بازگشت به عقب است/ اخباریگری و ملاصدرا دو بال یک جریان انحطاطی در ایران است که هر دو به عرفان تقلیل می یابد/ صفویه بازتولید تئوریک بعد از مغولان و تیموریان بود/ ولایت فقیه از درون فلسفه ی اعتباری شیخ انصاری شکل گرفته است/ مشکل فلسفه ی صدرا را امروز اتفاقاً در تشخیص آیت الله جوادی آملی می توان دید/ مبنای انقلاب اسلامی، حکمت ابراهیمی بود/ حکمت همان فقه ماست، همان فقهی که امام آن را فقه باز می داند

(رصدفکر: دوستان همه دیگه با دکتر حسن عباسی آشنا هستید. ایشون یکی از کسانی هستند که ذاتا فکرشون ساختار ساز و ساختاربین هست این خصوصیت در کنار بیان جذاب و پر نشاط و هیجان انگیز ایشون در جلسات عمومی باعث شده تا همیشه دوستاران و علاقه مندان زیادی داشته باشه. همون طور که بعضی از انسانها ذاتا استعداد خاصی دارن بعضی از علوم هم هستند که ذاتا پتانسیل زیادی در قوه تجزیه و تحلیل به انسان میدن. یکی از این علوم علم استراتژیک هست که تخصصص دکتر عباسیه؛ به همین خاطر هست که میبینیم ایشون در زمینه های زیادی حرف برای گفتن دارن که البته بیشتر در حیطه مسائل روز کشور، انقلاب اسلامی، فلسفه غرب، جامعه شناسی و اقتصاد و سینما هست، البته معرفی ایشون و بیان نقاط قوت و ضعفشون رو میذارم برای بعد و شما رو دعوت میکنیم به خوندن این نوشته که دکتر به بررسی ضعف نهادهایی که مسئول تولید علم در کشور هستند میپردازد..)

 

البته آب از سرچشمه گل‌آلود است، زیرا فهم ایجاد نهادهای گفتمان‌ساز مخدوش است. پاسخ‌گو نبودن فرهنگستان‌ها و مراکز مطالعات استراتژیک و پژوهشگاه‌ها، و عدم نظارت کارکردی بر آن‌ها، و هم‌چنین عدم مطالبه‌ی جدی از آنان، رخوت موجود را در آن‌ها موجب شده است. و این نوشتار نه به جهت دریافت پاسخ از این نهادها، که به نیت تلنگری بر آن‌ها، برای برون رفت از رخوت موجود عرضه شد..

(رصدفکر: در بخش اول این نوشته صحبت های آقای خسروپناه و انتقادهای دکتر فنایی اشکوری و حجة الاسلام دیرباز به این کتاب رو آوردیم در اینجا پاسخ های آقای خسروپناه رو مشاهده میکنید)

..حجت‌الاسلام خسروپناه خود را مأیوس از حکمت گذشته ندانست و با تصریح بر این‌که اندیشه فلسفه فلسفه اسلامی نوعی تکمیل و ترمیم کار گذشتگان است به بیان دلایل تغییر تعریف فلسفه در این اثر اشاره کرد و گفت: به نظرم تعریف گذشته نقص دارد نه برای این‌که چون از یونان آمده بخواهیم نقد کنیم، بلکه اشکالاتی داشت؛ یکی از آن اشکالات این بود ‌که تعریف، مبتنی بر پیش‌فرض‌هایی بود که اکنون تغییر کرده است..

(رصدفکر: این نوشته مناظره حجة الاسلام خسروپناه با منتقدینش درباره دیدگاه ایشان در کتاب "فلسفه ی فلسفه اسلامی" است. در اینجا آقای خسروپناه در کنار اشاره به کمبودهایی که فلسفه اسلامی دارن یه سری مباحث جدیدی رو مطرح میکنند که به گفته خودشون باید به فلسفه اضافه بشه البته این نکات تنها چند نکته نیستند بلکه به تاسیس چند علم جدید منجر میشن و هم چنین به نقدهایی که به کتابشون و نظریه هاشون میشه هم پاسخ میدن که بسیار خوندنیه/ توصیه ما به دوستان اینه که حتما این مطلب رو بخونید که واقعا قابل استفاده ست

در این بخش تنها صحبتهای آقای خسروپناه و انتقادهایی که به ایشون شده رو میاریم و در بخش دوم پاسخ های ایشون به انتقادها رو..)

..خسروپناه: ..با این نگاه به نوآوری سومی رسیدیم و آن تعریف جدید از حکمت اسلامی است؛ البته یک نگاهی به حکمت در قرآن و سنت داشتم و نیز نگاهی به عقل که به این نتیجه رسیدم بهتر است فلسفه را به دانشی که از احکام و عوارض وجود انضمامی انسان بحث می‌کند، تعریف کنم که البته برای آن هم ملاک‌هایی همچون ملاک تعریف، ملاک بداهت، ذاتیات فلسفه، ملاک تمایز علوم و موضوع علم را مطرح کرده‌ام...

موضوعات: تشریح مباحث مطرح شده در این کتاب/ نقد حجت‌الاسلام دیرباز بر کتاب فلسفه فلسفه اسلامی/ نقد دکتر فنایی بر کتاب فلسفه فلسفه اسلامی

نظریه حقوق طبیعى و فطرى یا نظریه حقوق عقلى، یکى از نوآورى‌هاى استاد مطهرى است که پایه هاى آن را در آراء متفکران اسلامى مى‌داند و معتقد است که علماى اسلام با تبیین و توضیح حقوق طبیعى و اصل عدل، پایه فلسفه حقوق را بنا نهادند و توجّه به حقوق بشر و اصل عدالت به عنوان امور ذاتى و تکوینى و خارج از قوانین قراردادى، اوّلین بار به وسیله مسلمین عنوان شد و پایه حقوق طبیعى و عقلى را آن‌ها بنا نهادند، امّا در اثر‌ پیشامدهاى ناگوار تاریخى نتوانستند راهى را که باز کرده بودند، ادامه دهند. براین اساس در منطق الهى هر کس که به دنیا مى‌آید فرزند جهان است و حقى بالقوه بر جهان دارد که باید آن را به نحو احسن استیفا کند. بنابر اصل غائیت..

دوستان خوندن این مقاله رو به هیچ وجه از دست ندید..

( رصدفکر: نوآوری هایی که شهید مطهری در این بحث داره میتونه مبانی جدیدی رو در فقه و مباحث تولید علم و علوم انسانی تاسیس کنه که میشه گفت جز در آثار علامه طباطبایی-که البته مبانی این بحث رو شهید مطهری از ایشون گرفتن- این مباحث و نوآوری ها هیچ جای دیگه ای نیست/ این نوآوری ها به حدی است که اگه دنبال بشن میتونن پایه های جدیدی برای فقه و حقوق بوجود بیارن../ این نظریه میتونه فلسفه رو هم تا حدودی وارد بحث تولید علم در زوایای گوناگون زندگی انسان کنه..)

از نظر استاد مطهرى تنها با توجّه به حقوق طبیعى و فطرى به عنوان مبنا و پشتوانه حقوق موضوعه است که بسیارى از مقررات و قوانین اسلامى قابل توجیه و تفسیر مى باشد و گرنه تفسیر برخى از حقوق بدون توجّه به مبانى طبیعى آنها از جمله اصل غائیت که تنها در فلسفه الهى مطرح است، ناممکن مى‌باشد. اگر چه در فلسفه مادى غرب سخن از حقوق بشر و طبیعت و حیوانات و محیط زیست مى‌رود ولى مبناى صحیحى براى توجیه آن وجود ندارد؛ زیرا به اصل غائیت و هدف دارى جهان هستى توجه نشده است. در فلسفه الهى میان انسان و مواهب طبیعى علاقه غایى وجود دارد؛ یعنى..

علوم انسانیِ غربی بر مبنای پوزیتیویسم و انکارِ هر حقیقتِ غیبی و وَحی الهی تدوین شده است، در حالی‌که نظام اسلامی نظر به ره‌یافت‌های وَحی الهی دارد و تنها باید در ذیل آن به عقل و تجربه نظر ‌کند. اگر در علوم انسانی با این منظر وارد میدان شدیم ، نظریه‌های بومی و مطابق با آرمان‌های انقلاب اسلامی تولید می‌شود و انسانی به صحنه می‌آید که اهداف انقلاب اسلامی را عیناً اهداف خود می‌داند. در حالی‌که در علوم انسانی که مبتنی بر فلسفه‌ی مادی است نسلی تربیت می‌شود که آرمان‌های خود را در زندگی غربی جستجو می‌کند.

شاخصه‌ی تفکر حضرت روح‌الله»رضوان‌الله‌علیه« را در کتاب‌های ایشان می‌توان ملاحظه کرد..

موضوعات: نگاهی که غرب به دیدگاه ها و فرهنگ ما تحمیل میکند/ مبنای علوم انسانی؛ غربی یا اسلامی/ ملاک تشخیص اسلامی بودن علم/ راز هلاکت هر تمدن و..

(رصدفکر: استاد میرباقری یکی از کسانی ست که در باب تولید علم اسلامی و هم چنین تمدن غرب تفکرات خاصی دارن. در اینجا ما مصاحبه ای از ایشون رو آوردیم که هم در مورد تفکرات خاص خودشون و هم در مورد فرهنگستان علوم اسلامی صحبت هایی میکنند. دوستانی که مباحث تولید علم رو دنبال میکنند خوبه که با دغدغه ها و تفکرات ایشون هم آشنا بشن؛ مخصوصا اینکه ایشون در بحث مبانی فقه حکومتی هم مباحث خیلی خوبی رو شروع کردن کما اینکه مقاله های فوق العاده ای رو از ایشون ما توی وبلاگ گذاشتیم.

نکته ای که باید تاکید کنم اینه که در مواجهه علوم اسلامی با مسئله تولید علم و تمدن سازی، بعضی متوجه کاستی هایی شده اند. حال هر کسی به نوعی سعی کرده که این کاستی ها رو جبران کنه یا منشاش رو پیدا کنه یا یه جوری حل کنه. این مسئله به نوعی در آثار علامه و شهید مطهری که با غرب و مسئله جامعه سازی اسلامی مواجه بودند هم کاملا مشهود هست و همین طور بعد از اونها کما بیش مواجهه ی با این مشکل رو در تفکرات و آثار بعضی از متفکرین میبینیم. از جمله این افراد دکتر فیاض و استاد میرباقری هستند که هر کدام به نوعی با اون مواجه شدن..

توصیه ما به دوستان این هست که نقطه قوت ها و اشکالاتی که در زمینه تفکرات  هر کسی که ما تو وبلاگ میذاریم به ذهنشون میرسه رو در نظرات بنویسند تا دیگران هم استفاده کنن یا نقد کنن. )

موضوعات: روند فعالیت و عوامل اصل حاکم بر دفتر فرهنگستان علوم اسلامی/ امکان نقد مدرنیته بر اساس تمامی مبانی/  تعریف فلسفه شدن اسلامی/ امکان ارایه دو نحوه تعریف از موضوعات/ امکان ارایه سه گونه تحلیل از انسان و جهان/ تعریف فلسفه شدن به آثار/ کارکردهای فلسفه شدن اسلامی/ فلسفه شدن پایگاه تولیدی روش»استنباط معارف دینی، روش علوم و مدل برنامه«/ مقایسه روند توسعه معرفت دینی برآمده از فلسفه شدن اسلامی با معرفت برآمده از سایر مکاتب معرفتی/ فلسفه شدن اسلامی پایگاه شکل گیری تفقه جامع متکامل/ فلسفه شدن اسلامی معقولیتی متعبد و هماهنگ با معارف وحیانی/ فلسفه شدن اسلامی ابزار تولید و توسعه فرهنگ انقلاب اسلامی/ موانع و چالشهای تحقق عینی فلسفه شدن       

متن مصاحبه + صوت در ادامه مطلب                            

فقه حکومتی دارای یک سلسله مبانی است که بحث از آنها قبل از ورود به فقه حکومتی، ضرورت دارد و به تعبیری، تبیین و تنقیح و بسط مبانی، پیش نیاز ورود به بحث فقه حکومتی است. این مبانی، یکدست و یکسان نیستند و مربوط به دانش های مختلف هستند البته برخی از این مبانی، مبانی عام و مبانی مطلق فقه و برخی دیگر، مبانی فقه حکومت هستند.

...بحث سوم، شرح و بررسی رویکردهای مثبت و منفی در تحول فقه و در دستیابی به فقه حکومت است. در حوزه امروز، طیفی از نظریات وجود دارد. نظریه اول، نظریه مرحوم شهید صدر (ره) است. نظریه دوم، نظریه مرحوم علامه طباطبایی (ره) و شاگردشان شهید مطهری (ره) است که بحث حکم متغیر و ثابت را مطرح می کنند. همچنین نظریه توسعه کارکرد عقل در علم اصول که نظریه حضرت آیت الله جوادی آملی است. نظریه دیگر، ناظر به توسعه فقه از طریق ملاحظه مصلحت و نظام غایات، که بعضی از محققین متأخر عرضه کرده اند. 
برخی دیگر از محققین مثل جناب استاد رشاد به دنبال تکامل علم اصول و با این رویکرد، در پی تکامل فقه هستند. در کنار این نظریات، نظریات روشن فکری هم وجود دارد که از طریق گسترش بناء‌عقلا یا با رویکردهای جدید معرفت شناسانه و هرمنوتیکی می خواهند مسئله فقه اداره و حکومت و نظام معرفت دینی در باب حکومت داری را حل و فصل کرده و منطق استنباط مدرن ارائه کنند. برخی دیگر هم اخیراً بحث حاکمیت اخلاق بر فقه را مطرح کرده اند که در برخی از فضاهای روشن فکری، مورد حمایت قرار گرفته است..

موضوعات: بیان تعریف و ضرورت فقه حکومتی/ طرح و طبقه بندی مبانی شامل و حاکم بر فقه حکومتی/ طرح رویکردهای مثبت و منفی در دست یابی به فقه حکومتی/ دسته بندی منطقی رویکردهای مختلف در مبانی فقه حکومتی/ مرحله طرح نظریه جامع و ترکیبی در مبانی فقه حکومتی

(این نوشتار اولین جلسه درس خارج »مبانی فقه حکومتی« استاد میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی میباشد.)

»تولید علم و علوم انسانی« عنوان اثر دیگری از ابراهیم فیاض است که از سوی انتشارات سپیده باوران وارد بازار نشر شده است. دغدغه اصلی این کتاب، ماجرای علوم انسانی و بومی‌سازی این علم مطابق با فرهنگ و دستاوردهای بومی است. از آنجا که در علوم انسانی چشم برخی دانشگاهیان به دست غربیان است تا تولیدات آنها را ترجمه یا تدریس کنند، این کتاب می‌کوشد با توجه به ضرورت‌های بومی‌سازی و بومی‌نگری، نیازهای این حوزه را عیان سازد. کتاب »تولید علم و علوم انسانی« دو بخش دارد و »مقالات« و »گفت‌گوها« بخش‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند.

فرمولی برای علوم انسانی اسلامی، اقتصاد اسلامی پیشرفته، مردم شناسی دینی فلسفه، فقاهت و نوآوری، فلسفه تاریخ ایرانی و نوآوری، خلاقیت و سازمان، علم کلام و نوآوری، شرق و غرب معرفتی و نوآوری، علوم انسانی و سیاست‌گذاری کلان، دانش و قدرت، پسا صدارییسم، سازمان و دانش، انقلاب فرهنگی و دانشگاه اسلامی و وحدت حوزه و دانشگاه؛ زمینه‌های معرفتی عنوان مقالات این کتاب هستند.

بخش گفت‌وگوها هم...

نویسنده: حسین نیا

شاید برای بسیاری تعجب آور باشد اما جریان سومی که در نظریه پردازی در زمینه نظام اجتماعی و تمدن سازی اسلامی بصورت جدی حرفی برای گفتن دارد جریان عرفان اسلامی است.

عرفان اسلامی یک نگاه عمیق تر به انسان و هستی است که در دامن اسلام و تعلیمات ائمه رشد کرده و با تلاش های طاقت فرسای عرفا به درخت تنومند و پرباری تبدیل شده است. عرفان اسلامی بدنبال جامعه ای توحیدی است جامعه ای که از بندهای نامرئی طاغوت های انسی و جنی پیراسته و خود را نه آنکه با فضیلت ها آراسته باشد بلکه تجلی فضیلت ها باشد. عرفان اسلامی بنیانها و پایه های جامعه را با فقه میسازد اما جامعه را در قوانین فقهی و حقوقی نگه نمیدارد بلکه ریشه های جامعه را در لایه های توحیدی دین اسلام رشد داده و با تعلیمات خود جامعه را به سمت فضیلتهای والای الهی به حرکت در میآورد.

عارف تنها انسانی سرشار از معلومات نغز یا نکات بدیع یا دارنده شهودات عمیق نیست بلکه قبل از همه اینها، انسانی است که نهال وجودخود را با عشق به حقیقت هستی تربیت کرده و با واقعیت در آمیخته و در نهایت، روح صیقل یافته اش سرشار از احساسات والای توحیدی و فضیلت های انسانی شده است؛ از این رو چطور این گونه نباشد که حداقل دسته ای از عرفای بزرگ را ببینیم که حقیقت جامعه ساز فقه جعفری را درک کرده اند و قله های سعادت انسان را در زندگی توحیدی دیده و به اقتضای طبیعت نوع دوستی بلکه به اقتضای فقه جعفری و عمق نگاه انسان شناسی متعالی خود تصمیمی بر سوق جامعه به سمت جامعه ای اسلامی با گرایش به معنویتی برتر که آنهم البته طبق تعلیمات ائمه بوده است نداشته باشند.

موضوعات: عرفان و هستی/ عرفان و جامعه/ عرفان و تمدن سازی/ عرفان مدون/ رابطه عرفان و شرع/ عرفان، جامعه، حکومت/ انقلاب اسلامی و عرفان امام خمینی ره

دهمین مقاله شفاهی استاد حسن رحیم‌پور(ازغدی) به کوشش موسسه فرهنگی هنری طرحی برای فردا منتشر شد. این پرسش و پاسخ صوتی به واکاوی انتقادی در ریشه‌های معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی دو رویکرد عمده در روان‌شناسی پرداخته است.

این نوبت از مجموعه مقاله‌های شفاهی حسن رحیم‌پور (ازغدی) به پاسخ چند پرسش در حوزه انسان‌شناسی به نحو عام و روان‌شناسی به نحو خاص، اختصاص یافته و دو زاویه نگاه پوزیتیویستی و اگزیستانسیالیستی در این زمینه را بررسی کرده است؛ دو زاویه نگاهی که در وهله اول تفاوت‌های بنیادینی با یکدیگر داشته اما در نهایت، هر دو رویکرد، ماهیتی سکولاریستی و غیر دینی دارند. این گفتار تاکید دارد در هر دو سنخ روان‌شناسی که هر کدام مبتنی بر یک نوع معرفت‌شناسی است، نکات مثبت و قابل قبولی وجود دارد که با معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و روان‌شناسی اسلامی سازگار است و دقت‌های قابل تحسینی در بخش‌هایی از هر دو جریان روان‌شناسی غرب صورت گرفته اما نکات چشمگیری از روان‌شناسی این هر دو رویکرد نیز با آموزه‌های دینی و نیازهای انسانی ناسازگار و نیازمند نقادی است.

دانلود فایل صوتی در ادامه مطلب