رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۴۲ مطلب با موضوع «ظرفیت شناسی» ثبت شده است

رصدفکر: نمیدونم چقدر با فضای اسلامی سازی علوم و کلا جنبش نرم افزاری و تولید علم آشنا هستید اما کسایی که وارد این فضا میشن معمولا یه دغدغه تمدن سازی اونها رو به هر ترتیب بالاخره به این فضا میکشونه. غالب این افراد وقتی وارد فضای تولید علم و اسلامی سازی علوم میشن از یک نکته غفلت میکنن لذا تحلیل هاشون معمولا همش ناظر به علم و علما و متفکران علوم انسانی است اما دقت ندارن که حرکت یک ملت به سمت تمدن سازی ارکان مهم دیگه ای هم میتونه داشته باشه.. پس اگه بخواییم در نگاهمون یک رفلش انجام بدیم و دوباره هدفمون و کارهایی که باید برای تمدن سازی انجام بدیم رو یه بررسی دقیقتر انجام بدیم میبینیم کارهای مهم دیگری هم باید صورت بگیره تا سریعتر به اونجا برسیم..

یکی از ارکان دیگه میتونه حرکت جهادی و دغدغه قوه مجریه در حد خودش باشه.. دوستان همه میدونید که دولت آقای احمدی نژاد با تمام نقص های فکری و برنامه ای و تخصصی که داشت اما یک نکته مهم داشت در دولت ایشون بصورت کلی دغدغه اسلام خواهی وجود داشت و میخواست واقعا دولتش برای مردم و اسلام هر دو کار کنه لذا ما شاهد چند چیز بودیم اولیش این بود که مردم و اسلام جزء اولویت ها شدن. همین باعث ورود ظرفیت بسیار وسیعی در حرکت به سمت تمدن اسلامی شد..-البته کار ایشون در همین مورد نقطه ضعفها و قوت هایی داشت که ما فعلا کاری نداریم-

اینجا یه نکته طلایی وجود داره اونم این هست که قوه اجرایی، هم به وسیله مدیران و مغزهای متفکر و ظرفیتهای بسیار بسیار این ملت که در اختیار داره یکی از بیشترین مسئولیت ها رو در پیمودن مسیر سعادت این ملت و تمدن سازی داره. شما در همین اقتصاد مقاومتی دقت داشته باشید رهبری اصول و کلیات اقتصاد مقاومتی رو اعلام کردن و کاملا هم توقع بود که دولت انجام بده اما چون دولت اعتقادی به این مسئله نداشت و اعتقادش به نظام جهانی به اضافه رفاه طلبی در مدیرانش و نیز بخاطر ادامه های سیستم فکری دولت آقای هاشمی کاملا از این مسئله کنار کشید و ظرفیت عظیم قوه مجریه با بیشترین توان و پتانسیل در انواع نیروها بر کنار جوی نشسته و و البته چیزی بیشتر از گذر عمر این ملت رو تماشا میکنه. -بگذریم از وزرای سالمند آقای روحانی..-

به این نکته دقت داشته باشید که یک دولت همین که راه براش مشخص باشه و کلیات بهش اعلام بشه تقریبا خودش با پتانسیل هایی که داره میتونه مسیرش رو بره و تمام نیازهاش رو خودش میتونه برطرف کنه.. به عبارت دیگه برای کسی که متخصص کاره فقط کافی که بهش کلیات گفته بشه اون توانایی و پتانسیل این کار رو داره تا جزئیات رو طبق کلیات تولید کنه و چه بسا چون در وسط میدان هست و درگیر کار هم هست بهتر از هر کسی بتونه اینکار رو انجام بده..

خلاصه حرفم این هست که دوستان! دقت داشته باشین این مسئله تولید علم و اسلامی سازی حجابی برای ندیدن دیگر ارکان برای رسیدن به تمدن سازی نشه..

و نیز خلاصه به خاطر همه این چیزها و احتمالا چیزهایی دیگه ای من امروز یه متن از استاد رحیم پورازغدی گذاشتم که شاید ربطی به اسلامی سازی بصورت مستقیم ربطی نداشته باشه اما کاملا به هدفی که ما دنبال میکنیم ربط داره..

البته این چیزی که اینجا گفتم یکی از ارکان دیگه بود ارکان های دیگری هم در اینجا هستند که ما معمولا به اونها توجه نداریم. به نظر شما اون ارکان دیگه چه چیزهایی میتونن باشن؟!.. شما بگید..

نتیجه تصویری برای پورازغدی

(لینک دانلود صوت + لینک دانلود کتابهای استاد رحیم پورازغدی در ادامه مطلب)

با توجه به اینکه نقدهای یکی دوسال پیش دکتر رحیم پور ازغدی به دولت و خط فکری روحانی و هاشمی رفسنجانی بصورت پر رنگ تری در خط فکری و برنامه های اجرایی دولت آقای روحانی مشهود و روشن تر شده لذا دوباره اون صحبت ها رو در اینجا میذارم.

(رصدفکر: استاد رحیم پور ازغدی متفکر و دانشمندی که او هم در حیطه علوم انسانی فعالیت هایی خاص به خود داشته است. قبلا چند فایل صوتی از ایشون درباره ظرفیت شناسی فلسفه ملاصدرا در علوم انسانی و نیز یه فایل صوتی درباره روانشناسی غرب برای شما از ایشون گذاشتیم. یکی از خصوصیتهای رحیم پور ازغدی مطالعه زیاد ایشون در شاخه های علوم انسانی است لذا وقتی که حرف میزنن تنها استناد به یک گفته یا مقاله نمیکنن بلکه سخنرانی های ایشون حاکی از مطالعه های به اندازه هست.

از چیزهای جالب برای من از ایشون این بود که وقتی یکی دو سال پیش بسیاری به عنوان مدافع یا مخالف فلسفه اسلامی صحبت هایی رو کردند که زیاد طرز بیان یا محتوای بیانشون جالب نبود اما حسن رحیم پور ازغدی بسیار با نزاکت و متانت و البته بصورت علمی و تا حدودی بطبیقی به بررسی رابطه فلسفه اسلامی با علوم انسانی پرداخت. این نوع برخورد ایشون برای من خیلی جالب و جذاب بود.. 

رحیم پور ازغدی از معدود افرادی هست که آثارش چند بعدیست و عملا همه یا اکثر جبهه هایی که یک متفکر اسلامی باید در اونها درگیر باشه رو زیر نظر داره لذا کار در حوزه علوم انسانی، ایشون رو از حیطه واقعیتهای جامعه و دستگاههای اجرایی و سیاسی ایران و جهان، در گذشته و امروز دور نمیکنه. در همین راستا ما متن و صوت یکی از سخنرانی های بسیار عالی ایشون در مورد وضعیت کنون مدیریت کشور و جهان رو در این وبسایت گذاشتیم که بسیار عالی و جذاب هست. امیدوارم که خوشتون بیاد..)

(رصدفکر: بررسی آثار علامه طباطبایی ره نشان میدهد که یکی از دغدغه های اصلی علامه در پیگیری های علمی اش این بوده تا شالوده ای محکم برای علوم انسانی اسلامی بنا کند شالوده ای که بتواند تمام افکار شرق و غرب را در خود تحلیل و هضم کند. نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره نظریه ای در این راستاست بگونه ای که شهید مطهری در کتاب شرح منظومه درباره این نظریه میگوید: این نظریه یکی از شاهکارهای علامه طباطبایی است و صدسال دیگر دانشمندان باید بنشینند و آراء علامه را مورد بررسی قرار دهند.

به نظر ما شالوده قریب به اتفاق مباحث اجتماعی علامه طباطبایی همین نظریه است و هیچ جایی پای علوم انسانی وسط نمی آید مگر اینکه مبانی این نظریه میتواند بصورت مستقیم دخالت کند.

البته بعضی از شاگردان علامه این نظریه را نمیتوانستند قبول کنند لذا بعد از علامه این نظریه کاملا متروک شد و بیشتر بصورت سمبولیک و خیلی سطحی دنبال شد. نکته ای که شاید برای بسیاری جالب باشد علی رغم تمام اشکالاتی که شاگردان ایشان میگرفتند ایشان هیچ وقت آن اشکالات را وارد ندانست حتی در اواخر عمرشان هم که رساله اعتباریات ایشان که در جوانی نوشته بودند برای بازنگری به ایشان داده شد ایشان تمام مطالب را تایید کردند..

در زمان حیات علامه طباطبایی شاید تنها کسی بهتر از دیگران این نظریه را دنبال کرد شهید مطهری بود تاثر شهید مطهری از این نظریه بسیار مشهود است.. اما شهیدمطهری هم اشکالی به این نظریه داشت که البته الان به اشکال ایشان پاسخ داده شده است..

دوستان حتما این مقاله رو مطالعه کنید تنها نظام کاملی که از حیث فلسفی برای تبیین علوم انسانی اسلامی مطرح شده همین نظریه علامه طباطبایی ست و دیگر نظریه های مطرح شده فرسنگها با این نظریه فاصله دارند.. البته این مقاله در پی بیان رابطه این نظریه با علوم انسانی نیست اما برای آشنایی شما با بخشی از این نظریه مفید است.. البته یک نکته بسیار ناب در این رابطه وجود دارد که یکی از دهها شاهکارهای علامه طباطبایی ره است که بعدا عرض میکنم..)

این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی به‌ویژه دربارة مفاهیم اخلاقی می‌دهد؛ سپس می‌کوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیان‌هایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهم‌ترین مسأله‌ای که مطهری می‌کوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است.

چنین می‌نماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبی‌گرایی می‌انجامد. مطهری تلاش می‌کند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است.

این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان می‌دهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.

(رصدفکر: دوستانی که علاقه مندند با مشکلات علوم انسانی در کشور ما و راهکارهایی در این باره با نگاهی تخصصی تر و وسیع تر آشنا بشن حتما این مصاحبه رو بخونید این مصاحبه جزء معدود مصاحبه هایی هست که صحبت های فوق العاده ای در این رابطه شده است.)

..به عنوان مثال: در حوزه قطب‌های علمی، یک آسیب جدی در علوم انسانی وجود دارد. می‌دانید قطب علمی یک گروه علمی را می‌گویند که دارای هفت استاد تمام و دانشیار باشند که در آن رشته و گرایش خاص حرف اول را بزنند؛ ما شاید الان در کشور بیش از 15 الی 20 قطب علمی در علوم انسانی نداشته باشیم اما امریکا 4000 قطب علمی دارد که 2500 تا از آنها در زمینه علوم انسانی است...

..می‎گوییم: آقای گیدنز، آقای پارسونز ما در قرآن مفهومی داریم به نام تقوا؛ به نظر شما چگونه این را در جامعه عینی و کاربردی کنیم؟ او می‌آید یک سری تحقیقات تجربی در جامعه انجام می‌دهد؛ یک سری معیار و شاخص می‌دهد که آنها را انجام می‏دهیم و جواب هم می‏گیریم. آیا دینی کردن علوم انسانی به این معناست؟ این یک سطحی از دینی کردن علوم انسانی است که حرف نادرستی هم نیست. مرحوم شهید صدر تقریباً به این معنا اقتصاد دینی را می‎پذیرفت و می‎گفت.

(موضوعات: علوم اجتماعی و رفتاری/وارد بودن اشکالات مدیریتی، ساختاری، روشی و علمی به علوم انسانی موجود/ اشکالات محتوایی، مهم ترین و جدی ترین نقص علوم انسانی موجود/ وجود چهار پارادیم تبیینی، تفسیری، انتقادی و پسامدرن در علوم انسانی/ عدم ورود پارادایم های تبیینی، تفسیری و انتقادی در بحث دینی سازی علوم انسانی/ تقریرهای مختلف از دینی شدن علوم)

(رصدفکر: اگر چه دکتر فنایی اشکوری علی رغم تالیفات و تحقیقات بسیار خوبی که در زمینه فلسفه دارن هنوز شناخته شده نیستند اما شاید بسیاری از شما متوجه شده باشید که الان دکتر فنایی اشکوری هم یکی از کسانی است بطور جدی در علوم انسانی حرف برای گفتن دارن، صحبت هایی که حتما باید شنید. لذا ما لازم دیدیم که یک مطلب دیگه هم از ایشون بذاریم تابیشتر با تفکرات ایشون آشنا بشید)

به نظر بنده در مورد اسلامی‌سازی محتوای علوم طبیعی، نمی‌تواند بحث جدی وجود داشته باشد؛ به این دلیل که علوم طبیعی، روش خاص خودشان را دارند و اسلامی و غیراسلامی درباره روش علوم طبیعی معنا ندارد. اگر یک نظریه‌ در علوم طبیعی به شواهد تجربی مستند باشد، به عنوان یک نظریه علمی پذیرفته می‌شود و لازم نیست مستند به دلیل و منبع شرعی باشد. یک فرضیه، نظریه، قانون، و گزاره علمی مادام که مخالف صریح تعلیمی از تعالیم دین نباشد ارزش علمی دارد و اسلامی سازی آن معنا ندارد. البته به ندرت ممکن است تعارضی بین یافته های علمی و تعالیم اسلامی پیش آید. در موردی که تعارضی پیش آید البته باید به رفع تعارض پرداخت یا از طریق بازنگری در اعتبار آن یافته علمی و یا از راه بازنگری در فهم ما از متن دینی.
بنابراین در محتوای علوم طبیعی نمی‌توان اسلامی‌سازی کرد. متدولوژی علوم طبیعی، یک متدولوژی تجربی است، اما درباره مبانی علوم طبیعی و به تعبیری درباره جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی، می‌توان بحث اسلامی‌سازی را طرح کرد.

جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی می‌تواند مختلف باشد:..

(رصدفکر: در اینجا صحبت های حجت الاسلام خسروپناه که به بعضی اشکالات دکتر فیاض -و البته بخاطر مشترک بودن بعضی اشکالات، به دکتر عباسی- پاسخ دادند رو آوردم.

میشه گفت مقاله " فلسفه سیاسی امام خمینی ره" نیز بخشی دیگر از پاسخ آقای خسروپناه به دکتر فیاض بود که قبلا توی وبلاگ گذاشتم میتونید ببینید.

در این وب سایت نیز نقدی بر بعضی دیگر از صحبت های دکتر ابراهیم فیاض بصورت موجز نوشته شد که در اینجا میتونید مشاهده کنید.)

صحبت‎هایی که از سوی ابراهیم فیاض زده شد، انتقادات بسیاری را به دنبال خود داشت. اینکه از طرف وی عنوان شد دو جریان فراماسونری و بهائیت از حکمت متعالیه زاده شده است و اتفاقاً حاکمیت فلسفه‎ی صدرایی در حوزه‎های علمیه‎ی کشور باعث عقیم شدن آن‎ها گردیده است و…، ما را واداشت تا پس از انعکاس سخنان ابراهیم فیاض به سراغ یکی از محققین فلسفه‌ی صدرایی رفته و نظرات او را درباره‌ی بنیاد و اساس فلسفه‌ی صدرایی و بحث‎های پیش‎آمده، جویا شویم.

(رصدفکر: در بخش اول این نوشته صحبت های آقای خسروپناه و انتقادهای دکتر فنایی اشکوری و حجة الاسلام دیرباز به این کتاب رو آوردیم در اینجا پاسخ های آقای خسروپناه رو مشاهده میکنید)

..حجت‌الاسلام خسروپناه خود را مأیوس از حکمت گذشته ندانست و با تصریح بر این‌که اندیشه فلسفه فلسفه اسلامی نوعی تکمیل و ترمیم کار گذشتگان است به بیان دلایل تغییر تعریف فلسفه در این اثر اشاره کرد و گفت: به نظرم تعریف گذشته نقص دارد نه برای این‌که چون از یونان آمده بخواهیم نقد کنیم، بلکه اشکالاتی داشت؛ یکی از آن اشکالات این بود ‌که تعریف، مبتنی بر پیش‌فرض‌هایی بود که اکنون تغییر کرده است..

(رصدفکر: این نوشته مناظره حجة الاسلام خسروپناه با منتقدینش درباره دیدگاه ایشان در کتاب "فلسفه ی فلسفه اسلامی" است. در اینجا آقای خسروپناه در کنار اشاره به کمبودهایی که فلسفه اسلامی دارن یه سری مباحث جدیدی رو مطرح میکنند که به گفته خودشون باید به فلسفه اضافه بشه البته این نکات تنها چند نکته نیستند بلکه به تاسیس چند علم جدید منجر میشن و هم چنین به نقدهایی که به کتابشون و نظریه هاشون میشه هم پاسخ میدن که بسیار خوندنیه/ توصیه ما به دوستان اینه که حتما این مطلب رو بخونید که واقعا قابل استفاده ست

در این بخش تنها صحبتهای آقای خسروپناه و انتقادهایی که به ایشون شده رو میاریم و در بخش دوم پاسخ های ایشون به انتقادها رو..)

..خسروپناه: ..با این نگاه به نوآوری سومی رسیدیم و آن تعریف جدید از حکمت اسلامی است؛ البته یک نگاهی به حکمت در قرآن و سنت داشتم و نیز نگاهی به عقل که به این نتیجه رسیدم بهتر است فلسفه را به دانشی که از احکام و عوارض وجود انضمامی انسان بحث می‌کند، تعریف کنم که البته برای آن هم ملاک‌هایی همچون ملاک تعریف، ملاک بداهت، ذاتیات فلسفه، ملاک تمایز علوم و موضوع علم را مطرح کرده‌ام...

موضوعات: تشریح مباحث مطرح شده در این کتاب/ نقد حجت‌الاسلام دیرباز بر کتاب فلسفه فلسفه اسلامی/ نقد دکتر فنایی بر کتاب فلسفه فلسفه اسلامی

نظریه حقوق طبیعى و فطرى یا نظریه حقوق عقلى، یکى از نوآورى‌هاى استاد مطهرى است که پایه هاى آن را در آراء متفکران اسلامى مى‌داند و معتقد است که علماى اسلام با تبیین و توضیح حقوق طبیعى و اصل عدل، پایه فلسفه حقوق را بنا نهادند و توجّه به حقوق بشر و اصل عدالت به عنوان امور ذاتى و تکوینى و خارج از قوانین قراردادى، اوّلین بار به وسیله مسلمین عنوان شد و پایه حقوق طبیعى و عقلى را آن‌ها بنا نهادند، امّا در اثر‌ پیشامدهاى ناگوار تاریخى نتوانستند راهى را که باز کرده بودند، ادامه دهند. براین اساس در منطق الهى هر کس که به دنیا مى‌آید فرزند جهان است و حقى بالقوه بر جهان دارد که باید آن را به نحو احسن استیفا کند. بنابر اصل غائیت..

عرفان اسلامی بعدی از تعالیم اسلامی است و نمی تواند ناسازگار با سایر ابعاد باشد. ابعاد هستی شناختی و ارزشی زندگی اجتماعی در الهیات و اخلاق اسلامی بیان شده است و ابعاد حقوقی آن در فقه تبیین گردیده است. عرفان که بعد باطنی تعالیم دینی است، به همه رفتارهای فردی و جمعی آدمی رنگ معنوی می دهد و همه را در جهت قرب به خدا قرار می دهد. بنا بر این، عرفان اسلامی اصیل، مبارزه با ظلم و ستم و استبداد و استعمار از یکسو و کوشش برای استقرار حق و تحقق ارزش های متعالی همچون عدالت، انصاف، احسان و رحمت از سوی دیگر را تأیید و تشویق می کند. 

هر دیدگاهی که عرفان اسلامی را از ابعاد اجتماعی آن جدا کند بر خطاست. عارف قرار است به بعدی که دیگران توجه ندارند توجه کند؛ نه اینکه از ابعاد موجود غفلت کند..

باید دید ما کجا هستیم، حدّ ما کجا است. حیوانات و فرشتگان چون در جای مقرر خودشان قرار دارند، آزادی ندارند، ما عجیب‌ترین موجود هستیم، یعنی هیچ‌جایی نداریم، تمام دایره‌ی وجود را سیر می‌کنیم، تفکر، جستن و یافتن جایگاه است. ما موجودی هستیم که حدّ نداریم، اما بی‌حدّبودن ما ناآرامی است، ما در تفکر بی‌آرامی و بی‌قراری را حسّ می‌کنیم، مردم با تفکر خانه پیدا می‌کنند، متفکران خانه‌ی خود را ویران می‌کنند.

ما به فلسفه از دو جهت نیاز داریم..

نویسنده: حسین نیا

شاید برای بسیاری تعجب آور باشد اما جریان سومی که در نظریه پردازی در زمینه نظام اجتماعی و تمدن سازی اسلامی بصورت جدی حرفی برای گفتن دارد جریان عرفان اسلامی است.

عرفان اسلامی یک نگاه عمیق تر به انسان و هستی است که در دامن اسلام و تعلیمات ائمه رشد کرده و با تلاش های طاقت فرسای عرفا به درخت تنومند و پرباری تبدیل شده است. عرفان اسلامی بدنبال جامعه ای توحیدی است جامعه ای که از بندهای نامرئی طاغوت های انسی و جنی پیراسته و خود را نه آنکه با فضیلت ها آراسته باشد بلکه تجلی فضیلت ها باشد. عرفان اسلامی بنیانها و پایه های جامعه را با فقه میسازد اما جامعه را در قوانین فقهی و حقوقی نگه نمیدارد بلکه ریشه های جامعه را در لایه های توحیدی دین اسلام رشد داده و با تعلیمات خود جامعه را به سمت فضیلتهای والای الهی به حرکت در میآورد.

عارف تنها انسانی سرشار از معلومات نغز یا نکات بدیع یا دارنده شهودات عمیق نیست بلکه قبل از همه اینها، انسانی است که نهال وجودخود را با عشق به حقیقت هستی تربیت کرده و با واقعیت در آمیخته و در نهایت، روح صیقل یافته اش سرشار از احساسات والای توحیدی و فضیلت های انسانی شده است؛ از این رو چطور این گونه نباشد که حداقل دسته ای از عرفای بزرگ را ببینیم که حقیقت جامعه ساز فقه جعفری را درک کرده اند و قله های سعادت انسان را در زندگی توحیدی دیده و به اقتضای طبیعت نوع دوستی بلکه به اقتضای فقه جعفری و عمق نگاه انسان شناسی متعالی خود تصمیمی بر سوق جامعه به سمت جامعه ای اسلامی با گرایش به معنویتی برتر که آنهم البته طبق تعلیمات ائمه بوده است نداشته باشند.

موضوعات: عرفان و هستی/ عرفان و جامعه/ عرفان و تمدن سازی/ عرفان مدون/ رابطه عرفان و شرع/ عرفان، جامعه، حکومت/ انقلاب اسلامی و عرفان امام خمینی ره

سایت (rahimpour.ir) در سی و هشتمین مقاله شفاهی بمناسبت بزرگداشت روز ملاصدرا، بخش دوم از تحلیل آثار ملاصدرا را تقدیم کرد.

استاد رحیم پور در این مقاله بیش از 24 موضوع که در مسائل بنیادین علوم انسانی تاثیر گذارند را مطرح و بررسی میکند.

توصیه من به دوستانی که به تاثیر مباحث فلسفه صدرایی در علوم انسانی علاقه مند هستند اینه که حتما این تراک و ترک بخش اول رو گوش بدن واقعا مفیده و یه جمع بندی خوب از مباحث فلسفه صدرایی و حتی آشنایی کلی با این فلسفه با نگاه کاربردی هست.

دانلود فایل صوتی + متن خلاصه مقاله صوتی در ادامه مطلب

در این مقاله استاد رحیم پور به ظرفیت شناسی فلسفه ملاصدرا در مسائل بنیادین علوم انسانی میپردازند. دوستانی که علاقه به فلسفه ملاصدرا دارند و مباحث ملاصدرا رو در حیطه علوم انسانی میخوان پیگیری کنن حتما فایل صوتی این جلسه رو گوش بدن چرا که استاد یه جمع بندی فوق العاده خوب ارائه میدن.

در این مقاله بیش از 19 موضوع مورد بررسی قرار میگیره. از جمله مباحثی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته:

فلسفه صدرایی، در حوزه «فلسفه‌های مضاف» و «حکمت عملی»، امتداد دارد/مفهوم «علم به حقیقت هستی»، اتحاد «عالم و معلوم»، ضرورت درک «غایت هستی» برای «درک هستی»، «حضوری» بودن علم به هستی، هم‌عرضی سطح وجودی انسان با سطح مبادی غیر مادّی «هستی» و... همه و همه، مجاری ریزش نتایج «مابعدالطبیعه» در حوزه فلسفه‌های مضاف و نیز علوم انسانی‌اند./به بخشی از لوازم مهم فلسفه صدرایی در علوم انسانی، جناب ملاصدرا خود نیز تصریح نکرده و شاید واقف نبوده باشد...

فایل صوتی + متن خلاصه فایل صوتی در ادامه مطلب

حرکت جوهری، آثار تربیتی و اخلاقی فراوانی به دنبال می‌آورد؛ زیرا بر اساس این اصل، جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء بودن اخلاق اثبات می‌شود و از این طریق، تأثیر رفتار و اعمال و اثر ابعاد جسمانی در ملکات اخلاقی و ابعاد روحانی به نیکی تبیین می‌شود. با حرکت جوهری، اثر معاش در معاد و تأثیر نحوه‌های مختلف تغذیه و زیست در تربیت و تحولات روحی آشکار می‌گردد؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری، همان غذای حلال یا حرام با تحول جوهری به صورت ملکات و ابعاد روحانی انسان در می‌آید. اندیشه امروز انسان، چیزی جز تغذیه دیروز او نیست.

عناوین: تعریف عرض بر مبنای حکمت متعالیه/ سوق پیدا کردن فلسفه به سوی عرفان بر اساس اصالت وجود/ وجود، محور حرکت جوهری/ ترتب آثار تربیتی و اخلاقی بر اساس حرکت جوهری

در این مقاله به برخی مسائلی پرداخته می‌شود که بر مبنای حکمت متعالیه قابل استنباط است. این مسائل یا در آثار صدرالمتألّهین و حکمای بعد از او مورد تعرض واقع نشده یا آنکه در مرکز توجّهات و مباحثات فلسفی قرار نگرفته‌اند، و لکن مسائل مهمی هستند که می‌توانند مسیر بسیاری از مطالب فلسفی را تغییر دهند.

عناوین: نسبی بودن تقسیم وجود به ربط، ربطی و نفسی براساس امکان فقری/ تقسیمات سه گانه مسائل فلسفی/ تبدیل عنوان علّت فاعلی به مقوم مفعول

بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است.

کلیدواژه ها: علّامه مصباح، اسلامى سازى، علوم انسانى، باید و نباید، علم دینى، اسلام.

عناوین مقاله: مقدمه/ تعریف علوم انسانى/ تعریف علوم انسانى اسلامى/ ضعف هاى علوم انسانى موجود/ ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى/ آسیب شناسى اسلامى سازى علوم انسانى/ راهکارهاى اسلامى سازى علوم انسانى/ شرایط اسلامى سازى علوم انسانى/ نتیجه گیرى

چکیده: جستار حاضر درصدد است پیوند میان دین و فلسفه را از منظر فارابی ـ با استناد به اصل متن آثار وی ـ مورد پژوهش قرار دهد. در این طریق، نخست به تحلیل علل تاریخی نیاز به فلسفه پرداخته شده و سپس انگیزه‏های فارابی برای ایجاد این پیوند معرفی شده¬اند؛ تا از این ره¬گذر، ضرورت ایجاد چنین پیوندی میان دین و فلسفه روشن گردد. مدّعای مقاله آن است که فارابی، با دو روش متفاوت در پی برقراری این پیوند بوده است. روش نخست بر توجّه به سیر تاریخی تکوین زبان استوار است؛ که از این منظر، فارابی به تقدّم زمانی فلسفه بر دین باور دارد. اما در روش دوم، او با توجّه به تمایزهای روش‏شناختی دین و فلسفه در مقام تعلیم، به تبیین نسبت میان آن دو پرداخته است. حال دربارة این دو روش باید گفت که روش نخست قابل نقد است؛ اما می¬توان از روش دوم دفاع کرد.

کلید واژگان:دین؛ فلسفه؛ برهان؛ تخیّل؛ تعقّل؛ روش اقناعی؛ فارابی

موضوعات: مقدمه/ عوامل تاریخی نیاز به فلسفه/ مفهوم فلسفه و ملّة در اندیشة فارابی/ واکاوی مفهوم فلسفه/واکاوی مفهوم ملّه/ پیوند میان دین و فلسفه نزد فارابی/ طرق پیوند/ ویژگی­های ریاست اولی (نبی)/ فرآیند وحی و نقش قوة خیال/ نتیجه گیری

ادامه مقاله در ادامه مطلب

این مقاله، با مطالعة دقیق، طبقه‌بندی و تحلیل آثار استاد مطهری، تلاش کرده است تأثیر تفکّر توحیدی در عرصه‌های مختلف معرفت را از نظر این متفکّر مسلمان نشان دهد؛ به ویژه نظر ایشان را که الهام گرفته از آیة شریفة «انا لله و انا الیه راجعون» می‌باشد، بسط داده و به دو شاخص «از اویی» و «به سوی اویی» اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که با این دو شاخص، می‌توان مبانی مستحکمی برای گزاره‌های ارزشی تدارک دید. این مقاله، تجلّی اوامر الهی را در دو عرصة نقل و عقل دانسته و برای گزاره‌های ارزشی عقلی، دو قسم گزاره‌های ناظر به الزام اخلاقی و گزاره‌های ناظر به الزام غیر اخلاقی قائل شده است. شاخص مهم دیگر که به منزلة روح اعمال انسان است، انگیزه و قصد الهی است. به این ترتیب و با ترکیب حالات مختلف شاخص‌های مذکور، شانزده حالت گوناگون پدید می‌آید؛ اما در مقاله استدلال شده است که در تفکّر توحیدی، تنها هفت حالت آن می‌تواند یک فعل بایسته باشد.

دریافت فایل متنی در ادامه مطلب

..حجت الاسلام و المسلمین یزدان پناه کل بحث را در چهار مقام تبیین کرد: مقام اول:‌ به عنوان مقدمه است و آن اینکه از رویکردهای اخلاقی متعددی را در سنت اسلامی می‌توان در تاریخ مشاهده کرد که برخی ناظر به مباحث اخلاق فلسفی است نظیر کتاب طهارة‌ الاعراق که به عنوان نشان دهنده رویکرد اخلاقی فلسفی است و یا طب روحانی رازی که می‌توان در آن رویکردهای اخلاق روان شناختی ناظر به تأثیرات دنیوی را مشاهده کرد. دسته‌ای از متون دینی را در برخی آثار اسلامی نظیر اصول کافی ج ۲ می‌توان دید که روایات با مضامین اخلاق در آن وجود دارد. احیاء العلوم غزالی و قوت القلوب از جمله آثاری که برخی از متون دینی را با رویکرد اخلاق عرفانی تحلیل کرده است...

...مقام چهارم: پیشنهاد یک مدل در بحث اخلاق عرفان. مسئله سعادت انسان از پایه‌ها و مبانی بسیار مهم اثرگذار در تحلیل مقولات اخلاقی است. سعادتی که عرفا برای انسان مطرح می‌کنند وصول الی الله است و مباحث کلامی را می‌توان بر حسب این مدل به سه مرحله تقسیم کرد: ۱٫ اخلاق قبل از وصول ۲٫ اخلاق حین وصول ۳٫ اخلاق بعد از وصول. در قبل از وصول بر حسب این غایت مسئله ریاضت غلیظ است که فلسفه ریاضت تلطیف سرّ است که موجب می‌شود عشق بیاید و عشق زمینه برای وصول است.