مفهوم پارادایم و جامعهشناسی اسلامی
در ابتدای این برنامه مدیر گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، اصطلاح «پارادایم» را تداعیگر نگاهی پسین در حوزههای علمی به شمارآورد و تصریح کرد: با توجه به این که در طول تاریخ شاهد شکلگیری پارادایمهای متعددی بودیم، تمامی آنها معطوف به گذشتهاند و جنبه توصیفی دارد. حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسین بستاننجفی، دلیل انتخاب واژه پارادایم را برای تشریح جامعهشناسی اسلامی، فقدان واژه مناسب تر در فرهنگ ایرانی و اسلامی به حساب آورد وتوضیح داد: استفاده از واژه پاردایم در جامعه علمی مفهوم خوشآهنگی دارد و قابل استفاده است. تاکنون تعاریف گوناگونی از هویت انسانی، واقعیت جامعه ونظریهپردازی در باب انسان صورت گرفتهاند که همه آنها در کالبد مباحث هستی، معرفت و انسانشناسی مشخص میشوند.
در ادامه حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حمیدپارسانیا، رئیس کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، با تاکید بر این که لفظ پارادایم ریشه در مبانی پاردایمی «توماس کوهن» دارد، توضیح داد: یکی ازخدمات «کوهن» به جریان پاردایم جامعهشناسی اسلامی، ایجاد فرصتی بینظیربرای حرکت به سوی معرفت و علم بود. البته این اشکال بر کوهن گرفته میشودکه تعاریفش از پاردایم ملموس و آشکار نیستند.
سپس دکتر حسین کچوئیان، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دیدگاه پارادایم معرفتی خود را متمایز از دیدگاه شناختی حوزویان برشمرد و تصریح کرد: نکتهای که محققان حوزوی باید بیشتر به آن توجه کنند، وجود تعارض میان دیدگاه پارادایمی «کوهن» و معنای حوزویان از مساله علم است. نگاه حوزوی، درون علمی است و به حواشی علوم توجهی ندارد. بنابراین تبیین نوع جریان فکری و شیوه تفکر در حوزه جامعه بسیار حایز اهمیت است.
متون اسلامی و جامعه شناسی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین بستاننجفی، در پاسخ به سوال دبیر نشست که «آیا میتوان ادعا کرد متون دینی اسلامی درباره همه عناصر جامعهشناسی اسلامی موضعی اتخاذکردهاند» گفت: در این زمینه موضع رسمی در متون دینی اتخاذ نشده، اما باتوجه به لوازم امر، امکان اتخاذ موضع وجود دارد. بنابراین با این مبنا حرکت میکنیم که در همه عناصر مواضعی قابل استناد به دین اتخاذ کنیم.
مولف کتاب «اسلام و جامعهشناسی خانواده» دو عنصر اساسی هستیشناسی را «انسان و تعریف ماهیت آن» و «جامعه و واقعیت اجتماعی» به شمار آورد و افزود: بامراجعه به درون دین و گزارههای دینی آن، دو عنصر اصلی باید به شکل فلسفی استفاده شده، همچنین در مبحث واقعیت اجتماعی مباحث پارادایمهای رقیب جامعهشناسی اسلامی نیز باید مطرح شوند.
عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با تاکید بر این که جامعهشناسی باید بتواند نظمها و قانونمندیها را کشف کند که این امر جنبهای از واقعیت محسوب میشود، اشاره کرد: علوم اجتماعی به عنوان موضوع جامعهشناسی بخشی از واقعیات رابه رسمیت میشناسد و از سویی مکاتب انتقادی نیز بحثهای تضاد و ساختارهای بنیادین را مطرح میکنند. این مکاتب هر کدام بخشی از وجوه واقعیت را مبنای کار خود قرار میدهند.
وی با طرح این مساله که «براساس مبانی فراتجربی، حضور خداوند در زندگی اجتماعی انسانها به عنوان وجه تمایز جامعهشناسی اسلامی با دیگر پارادایمها مطرح است یا خیر؟» عنوان داشت: یکی از مواردی که در پاسخ به این پرسش باید در نظر گرفته شود،تعیین نسبت فرد و جامعه و خرد و کلان در فلسفه علوم اجتماعی است که بایدبه آنها پاسخ گفته شود. با توجه به آیات قرآن کریم و روایات ائمه اطهار(ع)دو امر «رفتار معنادار» و «علیت جامعه» باید با یکدیگر تلفیق شوند.
مولف کتاب «اسلام و تفاوتهای جنسیتی در نهادهای اجتماعی» با اشاره به این که براساس این مبحث منظور از «فرد» باید مشخص شود، تصریح کرد: افراد زیادی نظیر بوردیو، ساختمان ذهنی انسان را خرد یا کلان مطرح کردهاند و در نهایت در بیشتر آنها جنبه اجتماعی بر فردی غلبه پیدا کرد. متون اسلامی و دینی به معنای خاص کلمه و به طور مستقیم قابل استناد به دیناند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر بستاننجفی یکی از مبانی هستیشناسی را محدودنشدن موجودات به فیزیک به شمار آورد و تصریح کرد: ما قایل به موجودیت خدایی هستیم که در این بین،رابطه علیّ میان موجودات برقرار است. در زمینه بعد معنوی انسان باید به مفهوم فطرت نیز اشاره شود.
دکتر پارسانیا در پاسخ به این سوال که «آیا از دل متون دینی میتوانیم پاسخی برای مباحث جامعهشناسی اسلامی استخراج کنیم؟» گفت: باید بررسی شود که منظور از متون دینی در این مبحث،نقلهاییاند که مورد تایید عقل قرار میگیرد یا خیر. با توجه به دیدگاه دینی به طور عام و خاص آنچه در نقل اسلامی در قرآن و حدیث مطرح میشود، به طور کامل در تکوین و شکلگیری نظریه جامعهشناسی اسلامی تاثیرگذار است.
وی افزود: نگاه دینی به طور عام و خاص، آن طور که در نقل قرآن و اسلام است، کاملاً میتواند در تکوین نظریه، هم به لحاظ هستی شناختی و هم به لحاظ انسان شناختی و معرفت شناختی تأثیر گذار باشد.
وی ادامه داد: نگاه دینی به ما یک اصل میدهد و آن این است که یک هستی نامحدود در کانون هستی قرار گرفته است. قرآن و اسلام کلمه توحید را در کانون مباحث خود قرار دادهاند و قبول یا رد توحید روی همه دانشها تأثیر میگذارد.
مولف کتاب «عرفان و سیاست» تشریح کرد: قرآن و اسلام کلمه توحید را در کانون تبلیغ خود قرار میدهند، این امر بر تمامی علوم، تفاسیر و حوزه دانش اجتماعی تاثیرگذار است. در مباحث حوزه انسانشناسی این امر مسلم است که اگر به مفهوم خلیفةالله بودن انسان اعتقاد داشته باشیم، از طریق آیات و روایت به دیگر مفاهیم خواهیم رسید.
جامعه شناسی اسلامی به چه مسئله ای جواب میدهد؟
حسین کچوئیان در میزگرد “پارادایم جامعه شناسی اسلامی، چیستی و روش شناسی” گفت: شاید نگاه اصلی در انتخاب عنوان پارادایم جامعه شناسی اسلامی این بوده است که میتوان چیز متفاوتی در جامعه شناسی داشت. بنابراین قرار نیست که این بحث حتماً در چارچوب تئوری کوهنی بگنجد.
وی افزود: به نظرمن هیچ اصراری بر این نیست که حتماً خود را به این بحث محدود کنیم. باید توجه داشت که پارادایم کوهنی با پارادایم حوزوی متفاوت است چراکه نگاه حوزوی، نگاهی درون دینی است.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ضمن اشاره به مفهوم دانش ضمنی که کوهن نیز به آن توجه دارد، افزود: علم از نظر کوهن آن چیزی است که توسط کسانی انجام و در آن مسئله ای حل شده است. به عنوان مثال نیوتون مسئله ای را حل کرد اما پس از او، کسانی بوده اند که بنا بر رابطه استاد و شاگردی کار او را دنبال کرده اند.
کچوئیان تصریح کرد: هنوز برای خود من هم این مسئله حل نشده که حوزه علم با حوزه های دیگر چه نسبتی دارد. ما با دو منطق زندگی اجتماعی و علم مواجهیم که با هم مرتبطند اما به نظر من هر چیزی که بخواهد از حوزه زندگی وارد حوزه علم شود باید به منطق علم توجه داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: برای ساخت مفهوم باید تجربه داشت و برای قرار گرفتن در ساحتی که بتوان چیزی را تجربه کرد باید برخی تمهیدات روانی و روحی را تدارک دید.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: اصولاً هرگز اهل علم به صورت مستقل به مبانی و مبادی علم نیندیشیده اند بلکه توجه به این امور معمولاً در جریان حل مسئله به وجود می آمده است. دلیل هر نظریه پردازی، توضیح یک مسئله است. بنابراین جا دارد که این سؤال مطرح شود که جامعه شناسی اسلامی چه چیزی را توضیح یا به چه مسئله ای جواب میدهد.
وی یادآور شد: مهمترین مسئله در علوم اجتماعی این است که نظریات چه چیزی را توضیح میدهند و چه چیزی را توضیح نمی دهند. پس از آن است که میتوان نظر خود را مطرح کرد. مثلاً فمینیست ها میگویند یک زن در مواجهه با یک موضوع چیزهایی را میبیند که ممکن است یک مرد آنها را نبیند.
کچوئیان با تأکید بر اینکه یک نظریه آن چیزهایی را که از نظریات موجود بیرون افتاده است مورد توجه قرار می دهد، گفت: در جامعه شناسی اسلامی باید به چیزهایی پرداخت که نظریه های موجود آنها را مورد توجه قرار ندادهاند یا آن را به غلط توضیح دادهاند.
در پایان نشست دکتر کچوئیان با اشاره به اختلاف دیدگاهش با استادان حوزه درباره رشد علم و تحول،افزود: پرداختن به مباحثی این چنینی، صاحبنظران را به نظریه و پارادایم درستی نمیرساند. فمینیسم در طول ۱۰ سال تبدیل به پارادایمی قوی شد و به نحوی در تمامی حوزههای علمی ادعایی برای خود طرح کرد، اما در حوزه جامعهشناسی اسلامی نزدیک به سی سال مطالبی در این زمینه مطرح شدهاند وهنوز به مبحث متقنی دست نیافتهایم.