7. نظریّه رضایت عمومى
پارهاى اشکالات نظریّه قرارداد اجتماعى، فیلسوفان را بر آن داشت تا شکل دقیقترى از آن مطرح کنند و آن نظریّه رضایت عمومى (consent theory) است. کسى که به شکل صریح و روشنى از این نظریّه دفاع کرده است جان لاک (John Lock) فیلسوف تجربهگراى انگلیسى است. گرچه لاک در پارهاى از کلمات خویش سخن از قرارداد اجتماعى هم به میان مىآورد، منشأ مشروعیّت را حتّى در قراردادهاى اجتماعى رضایت مطوىّ در آن مىداند. مدّعاى این نظریّه این است که مشروعیّت حکومتها و الزام شهروندان به اطاعت از آنها، مبتنى بر رضایت آنها نسبت به حکومت و قوانین و قراردادهایش است.
این نظریّه از پارهاى مشکلات نظریّه قرارداد اجتماعى برى است؛ مثلاً مدّعى نیست که قرارداد و پیمانى صریح بین شهروندان بسته شده است تا اشکال شود که چنین پیمانى به لحاظ تاریخى خلاف واقع است. آن چه مدّعاى این نظریّه را تشکیل مىدهد رضایت شهروندان است و به راستى این نظریّه از این لحاظ، بسیار موجّهتر از نظریّه قبل است.