رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۱۸۷ مطلب با موضوع «_________اشخاص_______» ثبت شده است

-

آیا سیاست حضرت امام(ره) برگرفته از فلسفه یا فقط متأثر از فقه ایشان بوده است؟ سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان گفت که نظریه سیاسی امام(ره) مبتنی بر ولایت فقیه تنها برگرفته از فقه است و هیچ ارتباطی با دین‌شناسی امام(ره) ندارد؟!

...بله! شکی نیست که امام(ره) نظریه ولایت فقیه را از فقه گرفته است، نظریه سیاسی حضرت امام(ره) که یکی نظریه ولایت فقیه هست یک نظریه فقهی است، اما نظریه فقهی ایشان با نظریه ولایت سیاسی در عرفان همخوانی دارد، یعنی امام(ره) کاملا اسفار چهارگانه عرفانی یعنی سیر من الخلق إلی الحق، و سیر من‌ الحق إلی الحق، سیر من الحق إلی الخلق که بالحق هست و سیر من‌الخلق إلی الخلق بالحق را طی کرده و از قضا تمام عرفا معتقدند که اگر عارفی سیر من الخلق إلی الحق و سیر من‌ الحق إلی الحق را طی کرد در سیر من الحق إلی الخلق حتما از ولایت سیاسی برخوردار است. بدون شک ولایت سیاسی عرفانی‌ حضرت امام(ره) با ولایت سیاسی فقهی‌ ایشان هماهنگ بوده است و جالب این است که نوع رویکرد و عملکردی که امام داشته از اندیشه‌های عرفانی در اندیشه سیاسی استفاده کرده است. اینکه امام(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در جلسه‌ای که آقای بازرگان و دیگران حضور داشتند در مورد پیروزی انقلاب اسلامی صریحا می‌فرمایند: «من هیچ نقشی نداشتم، شما هم هیچ نقشی نداشتید. فقط خدا نقش داشت.» این نگاهی کاملا عرفانی است و یا وقتی خرمشهر آزاد شد، می‌فرمایند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» این نگاه کاملا عرفانی است که ایشان نسبت به مسائل سیاسی و نظامی داشتند. 
 

موضوعات: هدف عرفان به حق تعالی است/روش شناسی فلسفه امام خمینی/ کاربرد فلسفه در علوم اسلامی/ تدریس حکمت متعالیه با رویکرد عرفانی/ نامه به گورباچف/ فلسفه یونانی یا اسلامی/ 

متن کامل مقاله در ادامه مطلب

دریافت
حجم: 2.98 مگابایت

»هر جا میگوییم فرهنگ، مقصود ما از فرهنگ، یعنى فرهنگ انقلابى، فرهنگ اسلامى، یعنى ایجاد حرکت فرهنگى بر مبناى اسلام و بر مبناى ارزشهاى اسلامى و حرکت دادن جامعه به معناى حرکت فرهنگى به سمت اهداف اسلامى، تقویت فرهنگ اسلامى و باور اسلامى و آداب اسلامى و اخلاق اسلامى و سنتهاى اسلامى؛ فرهنگ این است. این‌جور نیست که به هر شکلى ابزارهاى فرهنگى در کشور به‌وجود آمد، ما خوشحال بشویم که بله، فرهنگ پیشرفت کرده؛ نه، پیشرفت فرهنگ و تکیه‌ى روى فرهنگ به معناى فرهنگ انقلابى است، فرهنگ اسلامى است، فرهنگ دینى است، تقویت ارزشهاى انقلابى و اسلامى است؛ این مراد ما است و این آن چیزى است که مورد انتظار از من و شما - به عنوان سربازان این انقلاب - است که باید سینه‌مان را سپر کنیم و براى انقلاب کار کنیم.«

این مقاله، با مطالعة دقیق، طبقه‌بندی و تحلیل آثار استاد مطهری، تلاش کرده است تأثیر تفکّر توحیدی در عرصه‌های مختلف معرفت را از نظر این متفکّر مسلمان نشان دهد؛ به ویژه نظر ایشان را که الهام گرفته از آیة شریفة «انا لله و انا الیه راجعون» می‌باشد، بسط داده و به دو شاخص «از اویی» و «به سوی اویی» اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که با این دو شاخص، می‌توان مبانی مستحکمی برای گزاره‌های ارزشی تدارک دید. این مقاله، تجلّی اوامر الهی را در دو عرصة نقل و عقل دانسته و برای گزاره‌های ارزشی عقلی، دو قسم گزاره‌های ناظر به الزام اخلاقی و گزاره‌های ناظر به الزام غیر اخلاقی قائل شده است. شاخص مهم دیگر که به منزلة روح اعمال انسان است، انگیزه و قصد الهی است. به این ترتیب و با ترکیب حالات مختلف شاخص‌های مذکور، شانزده حالت گوناگون پدید می‌آید؛ اما در مقاله استدلال شده است که در تفکّر توحیدی، تنها هفت حالت آن می‌تواند یک فعل بایسته باشد.

دریافت فایل متنی در ادامه مطلب


» به مسئولین دولت عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرید. خب، رئیس جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کم‌وبیش اظهار کرده‌اند، گفته‌اند، منتها باید عمل کرد: وَ لا مِمَّن عَلی‌ غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ این‌جور نباشد که به زبان بگوییم، در عمل کُند حرکت بکنیم. در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخلی است، بر استحکام بنیه‌ی درونیِ اقتصاد است. رونق اقتصادی هم این است؛ رونق اقتصادی با تولید حاصل میشود، با فعّال کردن ظرفیّتهای درونی کشور حاصل میشود، نه با چیز دیگر. «

بیانات رهبری در دیدار مسئولین نظام

تصاویر بیشتر از این دیدار در ادامه مطلب

 “ فلسفه‌ی اسلامی فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد."
»مى‏توان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت به وجود مى‏ آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مى‏کند. دنبال این‏ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‏گاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانى ملّا صدرا،- اگر نگوییم از همه‏ى این‏ها، از بسیارى از این‏ها- مى‏شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلًا از آن فلسفه‏ هاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‏ اخلاق، فلسفه‏ اقتصاد و …. این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچ‏کس غیر از شما نمى‏تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.« "
عناوین: فلسفه فقه اکبر است/ فلسفه مبنای نظام سازی و تمدن سازی/ لزوم فراگیری فلسفه در دنیای امروز جهت پاسخ به شبهات/ فلسفه به عنوان پایه علم و تولید علم

..برخلاف تصور برخی دانشجویان، نظریات پوپر را آقای سروش نیاورد. منظورم این است که برخی مذهبی‌ها هم ظرفیتی در پوپر می‌دیدند که با تمسک به آن در برابر مارکسیسم به عنوان یک رقیب نظری بایستند؛ مثلاً با استفاده از این ظرفیت‌ها مارکسیسم را نقد می‌کردند که آیا اصلاً علم هست یا علم نیست؟ آقای بازرگان یک نقدی هم بر اریک فروم نوشت که به مارکسیست‌های با صبغه‌ی فرانسوی، پاسخی داده باشد. در دهه‌ی اول بعد از انقلاب که مارکسیسم داشت فرو می‌پاشید و نظریه‌های لیبرالیسم متأخر هم سر برآورد، کلاً رقیب نظری انقلاب هم متفاوت شد. بالطبع حرکت‌های سیاسی و دانشجویی در حاشیه‌ی چپ هم به کلی ویران شد. به‌هرحال، پوپری که در دهه‌ی ۶۰ فقط برای مقابله با مارکسیسم از آن بهره برده می‌شد، در دهه‌ی ۷۰ به همه‌ی ظرفیت‌های ایجابی لیبرالیستی مورد استفاده واقع می‌شد. این باعث شد که انقلاب اسلامی در دهه‌ی ۷۰ نسبت به اصل مباحث علوم انسانی احساس خطر بیشتری بکند...

این‌ها(برخی که سال گذشته برای سابقه‌شان در علوم انسانی توبه‌نامه نوشتند) علوم سیاسی می‌خواندند و برخی‌شان بچه‌های اطلاعات بودند که آمده بودند علمی به انقلاب خدمت کنند، اما سرشار از نظریات وبری بودند؛ یعنی هم ابزارهای مفهومی را از آنجا گرفتند هم شبیه‌سازی تاریخی کردند. این نظریه، ظرفیت عظیم تاریخی، فرهنگی جامعه‌ی ما که با یک «عقلانیت» پشت امام و ولایت فقیه بودند را نادیده می‌گرفت؛ یعنی در واقع اگر در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ و بر اساس یک تئوری صرف و بدون توجه به واقعیت جامعه‌ی ایران، مارکسیست‌ها دست به یک مواجهه‌ی خطرناک سیاسی با انقلاب زدند، حالا در دهه‌ی ۷۰ این تفکرات علوم اجتماعی هم به مواجهه‌ی خطرناک با انقلاب دست زدند. البته نمی‌گوییم ما نباید نگاه‌های اصلاحی به تاریخ داشته باشیم و باید همه‌اش از واقعیتی اجتماعی ایران سخن گفت، بلکه منظور ما این است نباید هم یکسره به مفاهیم و تئوری‌های وارداتی تن داد و حتی بر آن اساس عمل سیاسی کرد.

فقه سیاسی در شیعه، سابقه‌اش از اولِ تدوین فقه است. یعنی حتّی قبل از آنکه فقه استدلالی در قرن سوم و چهارم تدوین بشود - در عهد روایات - فقه سیاسی در مجموعه‌ی فقه شیعه حضور روشن و واضحی دارد؛ که نمونه‌اش را شما در روایات می‌بینید. همین روایت «تحف‌العقول» که انواع معاملات را چهار قسم میکند، یک قسمش سیاسات است - امّاالسّیاسات - که خب، در آنجا مطالبی را بیان میکند. در این روایت و روایات فراوان دیگر، شاخصها ذکر میشود. این روایت معروف صفوان جمّال: «کلّ شی‌ء منک حسن جمیل الّا اکرائک الجمال من هذا الرّجل» و دیگر روایاتی که فراوان است، از این قبیل است. بعد که نوبت به عصر تدوین فقه استدلالی میرسد - دوران شیخ مفید و بعد از ایشان - باز انسان مشاهده میکند که فقه سیاسی در آنجا وجود دارد؛ در ابواب مختلف، آن چیزهائی که مربوط به احکام سیاست و اداره‌ی جامعه است، در اینها هست.

 بنابراین سابقه‌ی فقه سیاسی در شیعه، سابقه‌ی عریقی است؛ لیکن یک چیز جدید است و آن...

..حجت الاسلام و المسلمین یزدان پناه کل بحث را در چهار مقام تبیین کرد: مقام اول:‌ به عنوان مقدمه است و آن اینکه از رویکردهای اخلاقی متعددی را در سنت اسلامی می‌توان در تاریخ مشاهده کرد که برخی ناظر به مباحث اخلاق فلسفی است نظیر کتاب طهارة‌ الاعراق که به عنوان نشان دهنده رویکرد اخلاقی فلسفی است و یا طب روحانی رازی که می‌توان در آن رویکردهای اخلاق روان شناختی ناظر به تأثیرات دنیوی را مشاهده کرد. دسته‌ای از متون دینی را در برخی آثار اسلامی نظیر اصول کافی ج ۲ می‌توان دید که روایات با مضامین اخلاق در آن وجود دارد. احیاء العلوم غزالی و قوت القلوب از جمله آثاری که برخی از متون دینی را با رویکرد اخلاق عرفانی تحلیل کرده است...

...مقام چهارم: پیشنهاد یک مدل در بحث اخلاق عرفان. مسئله سعادت انسان از پایه‌ها و مبانی بسیار مهم اثرگذار در تحلیل مقولات اخلاقی است. سعادتی که عرفا برای انسان مطرح می‌کنند وصول الی الله است و مباحث کلامی را می‌توان بر حسب این مدل به سه مرحله تقسیم کرد: ۱٫ اخلاق قبل از وصول ۲٫ اخلاق حین وصول ۳٫ اخلاق بعد از وصول. در قبل از وصول بر حسب این غایت مسئله ریاضت غلیظ است که فلسفه ریاضت تلطیف سرّ است که موجب می‌شود عشق بیاید و عشق زمینه برای وصول است.

سخنرانی علامه محمد تقی جعفری ره در دانشگاه آتن یونان، 24 فروردین 1374 خورشیدی

دانلود فایل متنی در ادامه مطلب

دوستانی که علاقه مند آشنایی بیشتر با افکار و آثار علامه جعفری هستند از طریق لینک سایت علامه جعفری در پیوندها میتونن پیگیری کنند.

تصعید حیات تکاملی بدون به کار انداختن عقل امکان پذیر نیست و بدون تهذیب روحی، عقل هیچ کار انسانی انجام نخواهد داد. اگر عقل از راهنمایی های وجدان پاک و فطرت سلیم برخوردار باشد، می تواند راه و مسیر رشد و کمال را به انسان نشان دهد، زیرا عقل به تنهایی نمی تواند موجب پیشرفت انسان در تصعید حیات تکاملی شود. عقل باید با تهذیب نفس همراه باشد تا موانعی را که سد راهش می باشد، از میان ببرد.

فقط با به فعلیت رسیدن بعد روحی حیات انسانی است که مفاهیمی چون شخصیت، من، روان و روح می تواند مطرح شود. غوطه ور شدن در خودخواهی ها و لذت پرستی ها، وحدت مدیریت حیات را از میان می برد و نمی گذارد تا مسایلی چون شخصیت، من روان و غیره، برای آدمی مطرح شود. این امور لازمه تکامل حیات انسانی هستند و انسانی که در به فعلیت رساندن بعد روحی خود گامی برنداشته، دیگر توجهی به اموری چون شخصیت، من، روان و روح نخواهد داشت. انسانی که آزادی در لذت پرستی را می خواهد، دیگر به طرح این امور نمی پردازد.

...در شهر دیترویت امریکا سه کمپانی عظیم خودرو وجود دارد اما این شرکت‌ها ورشکست شده‌اند و گفته می‌شود علم اقتصاد نمی‌تواند پاسخگوی نیاز ما باشد وقتی والر اشتاین به ایران می‌آید، به او می‌گویند که نگوید که علم اقتصاد پاشیده شده و لیبرالیسم و کاپیتالیسم زمین خورده است. استادان اقتصاد لیبرال در ایران به شدت نگران این موضوع هستند زیرا همیشه معتقد بودند کشورهای لیبرال بهترین اقتصاد را دارند. وقتی در مصر اخوان مسلمین برای روی کار آمدن، ۹۰ سال تلاش می‌کنند اما فقط یک سال حکومت می‌کنند حال معلوم می‌شود که امام توانست چه انقلابی را با بیماری قلبی‌اش آغاز کندالبته باید بدانیم مطالعه علمی‌این انقلاب امام هنوز شروع نشده است. پیرمردی که مارکسیم و لیبرالیسم را قبول نداشت و فقط حرف از دین می‌زد و اینکه گفته می‌شد دین افیون توده‌هاست و هیچ گاه دین نمی‌تواند جای ایدئولوژی مدرن را بگیرد. اما امام ثابت کرده که می‌توان انرژی جوانان را در انقلاب رها کرد و جلوی رفتارهای افراط‌گرایانه را گرفت و نگاه افراط و تفریط را از دین کنار گذاشت و نگاه متعادل از دین را ایجاد کند.

..برای بسیاری از مردم و حتی افرادی که به هنر اشتغال دارند، قابل قبول است که کسانی در حد عالمان فلسفه و ادبیات، بنشینند و در مورد یک بیت شعر یا یک بخشِ داستان، از موضع نگاه فلسفیِ شاعر و یا نویسنده‌‌ی آن رمان اظهار نظر کنند، اما اگر یک دانشمند به نقد و بررسی یک اثر سینمایی پرداخت، انگار که کاری سخیف انجام داده است.
پرسش شما این بود که در تمدن غرب که خاستگاه هنر سینماست، این مسئله‌‌ی نقد محتوایی چه جای‌‌گاهی دارد. پاسخ، روشن و صریح است: اکنون در غرب، صدها استاد فلسفه، یکی از مهم‌‌ترین وظایف خود را نقد و بررسی محتوایی آثار هنری و نقد خودِ هنرمندان قرار داده‌‌اند.


»کودک ما فرابگیرد که فکر کند - فکر صحیح، فکر منطقى- و براى فکر کردن درست راهنمایى بشود. سطحى‌نگرى، سطحى‌آموزى در مسائل زندگى یک جامعه را زمین‌گیر می‌کند، در بلندمدت بدبخت می‌کند؛ باید فکر کردن را در جامعه نهادینه کرد. لذا شما ببینید که ما مثلاً از شهید مطهرى که نام مى‌آوریم، فقط به علم شهید مطهرى اهمیت نمی‌دهیم، به تفکر شهید مطهرى اهمیت می‌دهیم. اگر کسى داراى تفکر بود، این روحیه موجب می‌شود که او بتواند مسائل مهم علم را هم کشف کند. اگر جوان ما، عالم ما، دانشمند ما متفکر بار آمده باشد، از آن ذخیره‌ى دانشى که در اختیار او است، ده‌ها و صدها مسأله‌ى جدید مطرح می‌کند و پاسخ می‌گیرد. پس استفاده‌ى از علم با تفکر ممکن است.«

(بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور ۱۳۹۳/۰۲/۱۷)

«معنای زندگی»؛ یادداشتی از منوچهر دین پرست در پاسداشت از اندیشه های مصطفی ملکیان

آنچه به دنبال می آید  نقد و بررسی دیدگاه ایشان درباره اخلاق جهانی است که  تحت عنوان «اخلاق جهانی در نهج البلاغه» در حسینیه ارشاد ایراد کردند.

هم اکنون حتی خیلی از کسانی هم که تحصیلات یا زمینه فعالیت‌شان ارتباط چندانی با علوم انسانی ندارد، بدشان نمی‌آید اخبار این حوزه را پیگیری کنند و اگر فرصتی پیش بیاید مطالعاتی هم داشته باشند. طبیعتا در این شرایط حساب افرادی که به صورت تخصصی با علوم انسانی مرتبط هستند متفاوت است و این افراد بصورت جدی اخبار و مطالب مرتبط را دنبال می‌کنند.

حمید پارسانیا، نویسنده و اندیشمندی است که برای هر دو دسته از افراد فوق آشناست و بعنوان کسی که کتاب‌ها و مقالات متعددی نوشته است، مورد تایید علاقه مندان علوم انسانی است.

آخرین کتاب وی که اسفند ماه سال گذشته منتشر شده است «جهان‌های اجتماعی» نام دارد. پارسانیا این کتاب را در سه فصل تنظیم کرده است که هر فصل هم شامل 14 بخش است.