رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۱۸۷ مطلب با موضوع «_________اشخاص_______» ثبت شده است

چکیده: روش تأویل براساس حکمت متعالیه، ویژگی های خاصی دارد. این روش وقتی برای فهم پدیده های اجتماعی به کار می رود، توصیفی عمیق از آنها عرضه می کند. هدف این نوشتار صورت بندی روش تأویل براساس حکمت متعالیه و با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی است.

در این مقاله پس از اشاره به مبانی و مراحل روش تأویل براساس حکمت متعالیه، به تبیین ""تأویل وجودی"" و ""تأویل مفهومی"" پرداخته و دو مرحلۀ ""خرق حجاب"" و ""بازگشت به اصل"" برای رسیدن به چهره باطنی پدیده ها بیان می شود.

یافته های این پژوهش چنین است:

  • «دانشمند علوم اجتماعی با به کارگیری این روش پس از خرق حجاب های فهم پدیدۀ اجتماعی، به اصل و چهرۀ باطنی آنها که همان نماد و نشانه بودن است می رسد»؛
  • «چهرۀ باطنی پدیده های اجتماعی، نشانه ها و نمادهایی هستند که اسما و صفات الهی را در صحنۀ اجتماعات انسانی و روابط حاکم بر آنها نشان می دهند»؛

نتیجه اینکه، فهم پدیده های اجتماعی، اعم از حقیقی و اعتباری، جز در پرتو فهم اسماء الهیِ حاکم بر آن ها امکان پذیر نیست.

دانلود اصل مقاله:

 http://www.ensani.ir/storage/Files/20170826124612-9978-169.pdf

🖋 تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:
برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.
صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.
پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.
تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

🖋 سوال این است که کدام یک از ما تاب و توان این تغییرات را می داشتیم و آن را پای خیانت در امانت رهبر جدید نمی گذاشتیم؟
والله قسم هیچ یک؛ مگر اولوالابصاری معدود و انگشت شمار که شهادت می دهم من جزء آنان نمی بودم و نیستم.
حال تصور کنیم 30 سال پیش مقام معظم رهبری علیه هاشمی و موسوی موضع صریح می گرفتند و دست آنان را از امور کوتاه می کردند، کدام یک از ما که اکنون ماهیت آنان بر ما هویدا شده، این اقدامات برایمان قابل هضم می بود؟
شهادت می دهم که برای نگارنده سوء ظن آقا به موسوی در دوره‌ی نخست وزیری گره ذهنی ناگشوده ای بود تا اینکه در انتخابات 88 پرده ها کنار رفت و فهمیدم آنچه من در آینه نمی دیدم آقایمان در خشت خام می دید.

🖋 اکنون از گذشته به آینده می رویم، خدایی نکرده و بازهم خدایی نکرده فرض می کنیم یکی از سران خدوم کشور پایش بلغزد و رهبری عزیز علی رغم میل باطنی و بر اساس وظیفه‌ی اساسی خود یعنی حفظ انقلاب از دست نااهلان و استحاله شدگان، جلوی فرد مذبور بایستند، جلوی مردی بن بست شکن که خدمات بی نظیری در عرصه‌ی عمران و آبادانی کشور انجام داده و همه‌ی ما جان گرفتن ارزش های انقلاب را در مقطعی مدیون او هستیم؛ در این اوضاع، اوضاع ما چگونه خواهد بود؟

🔹 منورالفکریِ متأثر از فضای غرب وقتی وارد ایران می شود که فرهنگ مذهبی و دینی در ایران حاکم بود و این در حالی بود که جنبه ضددینی بر فضای منورالفکری در غرب غلبه داشت.

🔹 در دهه ۲۰ که جریان روشنفکری وارد ایران می شود دین حضور فعال اجتماعی ندارد لذا جریان روشنفکری، در پوشش دین فعال نمی شود. اما در دوران انقلاب اسلامی به دلیل حاکمیت فرهنگ مذهبی و دینی، جریانات عمل کننده روشنفکری؛ یعنی جریان چپ مارکسیستی و جریان لیبرالیستی مجبور است در پوشش دین عمل کند.

🔷 عملکرد سیاسی معاصر روشنفکر حوزوی را در سه مقطع اصلی می توان دنبال کرد.

🔹 مقطع نخست، مربوط به دوران مشروطه است.
🔹 مقطع دوم، مقطع افول و رکود سیاسی روشنفکری حوزوی است.
🔹 مقطع سوم، مقطع انقلاب اسلامی ایران است. روشنفکری حوزوی در این مقطع ویژگی هایی دارد:

#اولا جایگاه تاریخی و موقعیت فرهنگی و مردمی خود را به نیکی تشخیص داد‌.

#ثانیا با طرح مسئله ولایت فقیه، ارتباط خود با مردم را از مدار افتا و تقلید به امت و امامت منتقل ساخت.

#ثالثا موضع سیاسی خود را از مقاومت منفی به فراتر از رقابت فعال، یعنی براندازی استبداد استعماری منورالفکری و تاسیس حکومت اسلامی ارتقا بخشید.

💠 #درسگفتارجریان‌شناسی‌روشنفکری
🔹 09 آذرماه 96

گفتاری از حمید پارسانیا، درباره مواجهه رویکردهای علوم اجتماعی مدرن با میراث جهان اسلام

(این گفتار مربوط به سخنرانی حمید پارسانیا استاد فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم در هشتادمین سال تاسیس دانشگاه تهران برای بررسی وضعیت جامعه شناسی در ایران می باشد.)

بحث بنده در سه بخش ارائه می شود:

بخش اول به یکی از مسائل فلسفی جهان مدرن و تأثیرات آن بر حوزه علوم اجتماعی پرداخته می پردازد و آن مساله سوژه و ابژه، معنا و تأثیرات آن بر رویکردهای علوم اجتماعی است.

بخش دوم به مسأله سوژه و ابژه و به دنبال آن جوهر و عرض در جهان اسلام اشاره می کند.

بخش سوم از چگونگی انتقال رویکردهای علوم اجتماعی مدرن و نحوه مواجهه آن با میراث فکری جهان اسلام یاد می کند.

(نکاتی درباره این گفتار را در کانال تلگرامی رصدفکر -https://telegram.me/rasadfekr- ببینید. )

حجت الاسلام دکتر پارسانیا عضو  شورای عالی انقلاب فرهنگی در هم اندیشی منتخبی از اساتید برجسته علوم انسانی اسلامی گفت: بسیاری از دوگانه‌های علوم اجتماعی امروز بر مبنای حکمت متعالیه پاسخ مربوط به خود را پیدا می‌کند؛ مانند دوگانه عامل ـ ساختار و ذات داشتن یا بر ساخته بودن معنا.

(رصدفکر: پاسخ به بسیاری از پرسش های علوم انسانی اسلامی در بحث حکمت عملی و حکمت نظری نهفته است. البته پرداختن به حکمت عملی از زاویه نگاه باید و هست نه از زاویه نگاه موجود اختیاری و غیر اختیاری به نظر بعضی نگاه جدیدی است. در اینجا با این نگاه به بحث حکمت عملی و نظری پرداخته شده است. بحث های آیت الله جوادی در این باره، بسیار سلیس و جذاب و عمیق است. این بحث بسیار مهم است و نباید در حد این بحث های مقدماتی متوقف شد بلکه باید این بحثها را دنبال کرد و به علوم  انسانی اسلامی ختم شود.)

حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است. این بایدها و نبایدهای اخلاقی یا سیاسی یا تدبیر منزل و مانند آن از یک مبنای علمی گرفته می‌شود، به جهان‌بینی وابسته است، به معرفت نفس وابسته است، به آشنایی پیوند بین انسان و جهان وابسته است و مانند آن.

اگر کسی بخواهد قانونی را شناسایی کند، باید حوزه آن قانون‌مدار را ارزیابی کند تا انسان را نشناسد و پیوند انسان را با جهان ارزیابی نکند و ارتباط ناگسستنی انسان و جهان با جهان‌آفرین و انسان‌آفرین را بررسی نکند توان ادراک صحیح قانونِ بایدها و نبایدها را ندارد.
البته از حکمت نظری که عهده‌دار بود و نبود است، نمی‌توان مستقیماً مسائل باید و نباید را استنتاج کرد. هیچ کس چنین حرفی را نگفته است که یک قیاس مرکب از دو بود و نبود، یک نتیجه باید را می‌توان گرفت؛ ولی قیاسی که مرکب از دو مقدمه یک مقدمه‌اش بود و نبود است، یک مقدمه‌اش باید و نباید می‌شود، از آن قیاس نتیجه باید و نباید گرفت؛ مثلاً گفت خدای سبحان ولی نعمت است که این به بود و نبود برمی‌گردد و اطاعت از ولی نعمت لازم است که به باید و نباید برمی‌گردد، نتیجه اینکه شکر خدا لازم است، اطاعت خدا لازم است و مانند آن. از این قبیل قیاسهایی که یک مقدمه‌اش حکمت نظری است و مقدمه دیگرش حکمت عملی، نتیجه حکمت عملی گرفته می‌شود. به هر تقدیر همه عناصر محوری حکمت عملی وابسته به جهان‌بینی، انسان‌شناسی و پیوند انسان و جهان است بدون او نمی‌شود حکمت عملی را تدوین کرد.

با حلوا حلوا گفتن، فقه شیرین نمی شود!!

منبع: https://telegram.me/feghahat 

🔹چندی پیش آقای دکتر مرتضی عزتی از مؤسسان و اعضای هیئت مدیره اقتصاد اسلامی، در برنامه ای تلویزیونی ابراز داشت که معلمان دینی باید در عرصه دین نظر بدهند نه در ساحت اقتصاد! او با این بیان خود به یکی از مراجع تقلید جسارت کرد. بی شک این سخن آن هم در رسانه ملی، خبط بزرگی است و در آن شکی نیست.
🔹ضمن تقدیر از همه کسانی که نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند تا از ساحت حوزه و عالمان دین دفاع کرده باشند، جا دارد این سؤال را از خود بپرسیم که چرا این اتفاق افتاد؟

خیلی ها منتظر بودند ببینند که حضرت آقا این فراز از اذکار نماز میّت رو که «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا (خدایا ما غیر از خوبی از این میّت نمی دانیم)» رو در نماز بر جنازۀ هاشمی قرائت می کنند یا خیر؟

آقا در عین حال که به پاس سابقۀ انقلابی هاشمی و رفاقت دیرین با او حرمت نگه داشتند و خود شخصا نماز اقامه فرمودند و برای او از خداوند متعال عفو و غفران طلب فرمودند اما کلمه ای هم دروغ نگفتند که «خدایا ما جز خوبی از او نمی دانیم» و از قرائت این بخش از ذکر صرفنظر فرمودند؛ در حالیکه در نماز مرحوم آیت الله خوشوقت و آیت الله مهدوی کنی و حتی همسر حضرت امام خمینی سه بار این عبارت رو تکرار کردند.

تربیت و موضعگیری سیاسی و اعتقادی از طریق دعا یکی از سبکهای تربیتی اهلبیت علیهم السلام است که بیش از هم در سیرۀ امام سجاد علیه السلام و کتاب صحیفۀ سجادیّه نمود دارد

اما صدا و سیما و نخبگان سیاسی که اینقدر بصیرت و مهارت ندارند تا تکریم و نکوداشت هاشمی را با تحریف و دروغ گویی و قدّیس سازی از او اشتباه نگیرند، اقلا از الان به خود بیایند و رویه شان را اصلاح کنند. اگر دروغگویی در مورد سوابق هاشمی و بازنمایی فرشته وار از او با هر توجیه و دلیل امنیّتی یا رفاقتی جایز بود رهبری انقلاب با توجه به حساسیّت جایگاه و نیز رفاقت دیرین اولی بود.

تاریخ انقلاب اسلامی چه زیباییها و چه زشتیهای آن میراث فرهنگی ملّت ایران است؛ تحریف تاریخ به پاس رفاقت یا امنیّت، خیانت به ملّت است زیرا راه عبرت از گذشته و کسب تجربه برای ساختن بهتر ایران فردا را سدّ می کند. 

خوردن مشروبات الکلى در میان سایر کارهاى مزاحم عقل و تدبیر تنها عملى است که سر و کارش مستقیماً با عقل و شعور مى‏باشد و تنها به منظور کشتن تعقل و تقویت عواطف بى‏سرپرست انجام داده مى‏شود. و به همین جهت آثار شوم و نتیجه‏هاى زشت و ناهنجارى که پیوسته از جهت بهداشت و اخلاق و روان و دین در افراد و در جامعه‏هاى بشرى بسط و توسعه مى‏دهد، به هیچ وجه قابل انکار نبوده و پوشیده نیست. فعلًا سالى که از تاریخ انسانیت نمى‏گذرد که هزارها و هزارها بیمار الکلى به بیمارى‏هاى گوناگون مرى و معده و ریه و کبد و اعصاب و غیر ذلک، گرفتار نشده و در بیمارستان‏ها بسترى نشوند.

سالى نمى‏گذرد که جمعیت انبوهى مجانین الکلى به تیمارستان‏ها منتقل نشوند.

سالى نمى‏گذرد که میلیون‏ها اشخاص کنترل اخلاقى خود را از دست ندهند و یا به انحرافات روانى و گرفتارى‏هاى فکرى مبتلا نشوند.

سالى نمى‏گذرد که این سم مهلک به صدها میلیون قتل و خودکشى و جنایت و دزدى و خیانت و عرض فروشى و رسوایى و پرده‏درى و افشاى اسرار و بدگویى و بدزبانى و ایذا و اذیّت هدایت (!) نکند (و یا وقت‏هاى زیادى، افراد شریف انسان را در حالى که مانند حیوان وحشى پاى‏بند هیچ قانون و مقرراتى نیستند، اسیر و زندانى نکند).

تعقل پاکى که روزانه به واسطه استعمال صدها میلیون لیتر مشروبات الکلى از دست جامعه انسانى مى‏رود، ضایعه اسفناک و جبران‏ناپذیرى است..

منبع: شبکه اجتهاد

شهید مطهری در مورد مناسبات خانوادگی می‌گوید اسلام حقوق مشابهی را برای زن و مرد تعیین نکرده، اما حقوق این دو سرجمع با یکدیگر برابر است. درصورتی‌که علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۲۲۸ سوره بقره به‌گونه‌ای آیه را تفسیر می‌کنند که بحث از برابری ارزشی آن‌گونه که شهید مطهری بیان می‌کنند، مطرح نشود، بلکه هرچه هست تعادل و تناسب است.

شبکه اجتهاد: زنان و جایگاه خانوادگی و اجتماعی آن‌ها همیشه به عنوان چالشی جدی شناخته شده و می‌شود. مبانی دینی و روایی این مناسبات، به درک بهتر آن کمک خواهد کرد. ازاین‌رو مهرخانه گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا زیبایی‌نژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده، در زمینه تفاوت دیدگاه‌های علامه طباطبایی و شهید مطهری در موضوع زنان و حقوق فردی و اجتماعی و جایگاه آن‌ها در خانه و اجتماع ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید.

به عنوان اولین سؤال لطفاً بفرمایید اصولاً تفاوت‌های اصلی که در نوع نگاه علامه طباطبایی و استاد مطهری به زن و خانواده وجود دارد، چیست و آثار این نوع نگاه کدام است؟

خدایا! اگر دستبند تجمّل

نمی­بست دست کمانگیر ما را،

کسی تا قیامت نمی کرد پیدا

از آن گوشه ی کهکشان تیرِ ما را

ولی خسته بودیم و یاران همدل

به نانی گرفتند شمشیر ما را

ولی خسته بودیم و می برد طوفان

تمام شکوه اساطیر ما را

طلا را که مس کرد، دیگر ندانم

چه خاصیّتی بود اکسیر ما را

شاعر: محمد کاظم کاظمی

( آیت‌الله حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رحمت‌الله‌علیه دار فانی را وداع گفتند.)

آقای موسوی اردبیلی یک روز جمعه‌ای(در جریان فتنه 88) آمد کنار آقا، صبحانه‌ای خورد و شروع کرد مطالبی را گفتن. بعد آقا فرمودند: »اجازه می‌دهید برای شما توضیح بدهم؟« آقا شروع کردند جریان فتنه را از ابتدا توضیح دادن. ایشان گفتند: »خدا می‌داند من نمی‌دانستم. من خبر نداشتم. اینها با من صحبت کردند که من بیایم با شما صحبت کنم و آشتی‌کنانی انجام شود«. گفتند: »نمی‌دانستم، من به آنها گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست. نمره ایشان 20 است. ما 18 نداریم، 16 نداریم، آمد پایین. تا 2 هم نداریم« و بعد منقلب شد، گفت: »آقا! کار شما خیلی سخت است. همه اینهایی که با امام بودند، امروز با توجه به منافعشان و رابطه‌های گوناگون همه در مقابل شما ایستادند«. آقا فرمودند: »بله، این‌جوری است، ولی ما تکلیف داریم«.

منبع: سایت مشرق نیوز

(رصدفکر: سخنان زیر دو دهه قبل در جریان بازدید رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما و پس از اجرای موسیقی توسط ارکستر صدا و سیما و چند تن از هنرمندان بیان شده است.)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

بنده با اینکه در امر موسیقی سررشته‌ای ندارم و نمی‌توانم در حضور اهل فن، قضاوتی شایسته بکنم لیکن به مقتضای طبیعت بشری که قضاوت بر مبنای ذوق و قریحه انسانی و غرائز معنوی دارد، می‌توانم بگویم اجرایتان خیلی خوب بود. از آقای افتخاری (علیرضا)، آقای مختاباد (سید عبدالحسین)، آقای فیروزبخت (مهیار) و همچنین بقیه آقایان که زحمت کشیدید، تشکر می‌کنیم.

موسیقی هنر دقیقی است

مقوله موسیقی، جزو مقولات مطرح در جامعه و به خصوص در صدا و سیماست. البته در صدد نیستم که تبیین کلی ای در امر موسیقی داشته باشم. چون پرداختن به این مقوله، نیازمند شرایط خاص دیگر است. اینجا داخل استودیوی موسیقی جا دارد از بعد دیگری راجع به این هنر صحبت کنم: اساسا موسیقی که در تقسیم‌بندی‌های علوم قدیم، از شعب ریاضی است و چون با دقت و محاسبه و اندازه‌گیری دقیق سر و کار دارد، جزو بخش‌های دانش ریاضی محسوب می‌شود. هنر دقیقی است.

به تعبیری دیگر، هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشر است که خرد انسانی، آن محاسبه را بر اساس تجربه استخراج کرده و برای آن پیشرفت قواعدی - موازینی گذاشته است..

 

"بیان نورانی حسین بن علی (علیه السلام) این است که این غذاهایی کهمیخوریم، بصورت دانش میشود در «نظر»، و بصورت تصمیم میشود در «عمل». وجود مبارک امام صادق (علیه السلام) فرمود: مال حرام در نوه ظهور میکند ... چون هم روح، جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء است، و هم علم و اراده و نیت و تصمیم. به همین دلیل گفته اند که مواظب غذایتان باشید که حلال باشد و موقع میل کردن آن هم بسم الله بگویید. چون همین غذا میخواهد تبدیل به تصمیم بشود. آنوقت ما دلمان میخواهد که هر غذایی را تهیه کنیم و به فرزندانمان بدهیم و آن ها متخلق به اخلاق الهی بشوند. در صورتی که این خُلق امروزی محصول غذای ده سال قبل است. امام حسین علیه السلام در کربلا فرمود که چون بطون شما از مال حرام پر شده، حرف من که امام زمان هستم در شما اثر نمی کند. این حرف ها برای طب افسانه است، برای علوم حسی افیون است، برای آنهایی که معرفت شناسی آنها در قلمرو حس و تجربه است افسون و خرافه است ..."

قسمتی از بیانات آیت الله جوادی آملی

(در قضیه بازداشت دکتر حسن عباسی مشخص شد که بعضی میتوانند براحتی با یک بازی مطبوعاتی ارگانی را بر علیه یک شخص به خاطر یک اشتباهی که 6 سال پیش کرده است بشورانند)

بازداشت حسن عباسی به خاطر یک اظهارنظر ناروا در 6 سال پیش، این انتظار را ایجاد کرده که دستگاه قضایی مدیران متخلف در ماجرای فیش‌های نامشروع نجومی و حامیان آنها نظیر حسین فریدون را نیز احضار کند.



اخیراً  یک فایل صوتی از حسن عباسی مربوط به 6 سال پیش در فضای مجازی منتشر شد. پس از این ماجرا، عباسی به خاطر اظهارات ناروای خود از ارتشیان غیور عذرخواهی و دلجویی کرد. با این وجود وی دیروز پس از دو جلسه احضار و تحقیق توسط دادسرای نظامی، و به خاطر عدم تودیع وثیق، بازداشت شد.
آن سخنان سخنان نکوهیده‌ای بوده و به همین دلیل نیز عباسی در مقابل قانون اعلام تمکین نموده و در عین حال برای جبران اظهارات خود اقدام کرده است. اما آنچه افکار عمومی توقع دارند اجرای با صلابت قانون در همه حوزه‌ها و به ویژه در قبال ویژه‌خواران و مدیران اشرافی متخلفی است که رهبر معظم انقلاب در ماجرای فیش‌های حقوقی خواستار مجازاتشان شدند؛ چه مدیرانی که برکنار شدند، چه آنها که هنوز مؤاخذه نشده‌اند و چه کسانی نظیر حسین فریدون که با اعمال نفوذ و فشار، موجب انتصاب اجباری کسانی چون مدیر متخلف بانک رفاه (با حقوق 234 میلیونی) شده‌اند.
قاضی سراج رئیس محترم سازمان بازرسی کل کشور چندی پیش اعلام کرد حسین فریدون را از پرونده تخلفات سنگین علی-ص در بانک ملی آگاه کردیم اما فریدون به اعمال نفوذ خود ادامه داد و او را به ریاست بانک رفاه رساند. اکنون سؤال این است که آیا مطالبه رهبر معظم انقلاب درباره «مجازات» عوامل این حرام‌خواری و فساد مدیریت اشرافی بدمست، عملی شده است؟ آیا جرم عباسی سنگین‌تر است یا فریدون؟ انتظار می‌رود قوه محترم قوه قضائیه با ورود قاطع به ماجرای غارت بیت‌المال در موضوع فیش‌های حقوقی، می‌تواند اطمینان بیشتری به مردم درباره کوتاه نیامدن از حقوق عمومی به ویژه در مقابل افراد متنفذ بدهد.
(دکتر حسن عباسی روز یکشنبه از بازداشت آزاد شد)

(رصدفکر: یکی از معدود متفکران درجه اول اسلامی که به بررسی افکار عرفانی هند و چین پرداخته است علامه طباطبایی ره است. علامه ره اعتقاد داشته است که باید افکار سرزمین های دیگر همچون هند و چین به زبان فارسی ترجمه شود و از کنجکاوی ها و افکار آنها باید با خبر شویم و نباید خود را در افکار و اندیشه های خود محسور کنیم. از نظر ایشان عرفان هندی و چینی هر دو به دنبال به تصویر کشیدن یک عرفان عمیق و خالص بوده اند اگر چه در بعضی موارد در تحقق این هدف کامیاب و گاهی هم ناکام مانده است. ایشان عرفان چینی را در مجموع عمیق تر از عرفان هندی میدانسته اند.)

بیانات با نزاکت اسلام وقتى که با بیانات دیگران و به ویژه با عرفان هندى مقایسه شود، این امتیاز را دارد که حقایق عرفانى در لفافه بیانات عمومى که سایر طبقات نیز هر کدام مناسب درک ویژه خود از آن بهره‏مندند ایراد شده و از هرگونه پرده‏درى تحرز به عمل آمده است، ولى بیانات دیگران این امتیاز را ندارد و به همین سبب اسلام از نتایج زیان‏بخشى که تعلیمات دریده دیگران به بارآورده، مصون و محفوظ مانده است؛ مثلًا اگر به عرفان هندى مراجعه کرده، اوپانیشادهاى کتاب مقدس‏ ودا (بخش معارف الهى کتاب‏ ودا) را از نظر بگذرانیم و آغاز و انجام مطالب را به همدیگر برگردانیم و هر سخنى را با اشباه و نظایر آن سنجیده، تفسیر کنیم، خواهیم دید که جز یک توحید دقیق و بسیار عمیق مقصدى ندارد، ولى در عین حال سخنان استوار و پایدار خود را به اندازه‏اى دریده و بى‏پرده بیان مى‏کند که هر مراجعه کننده‏اى که از مطالب عرفانى اطلاع کامل ندارد، سخنان نغز و استوار آن را جز یک رشته افکار خرافى نخواهد اندیشید و لااقل از بیاناتى که توحید حق را با کمال دقت وصف مى‏کند، جز حلول و اتحاد و افکار بت‏پرستى نخواهد فهمید.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با اساتید دانشگاه با یادآوری جمله‌‌‌ تاریخی که در دهه هفتاد بیان کرده بودند، به واکنش دولتمردان آن دوران و ریاکاری امروز آنها اشاره کردند.

منبع: رسولان؛ برترین مرجع دانلود آثار آیت الله العظمی محمد صادقی تهرانی
چندی پیش در وب سایت رسولان خاطره ای رو از آیت الله صادقی تهرانی در باره نظر آیت الله خویی ره در مورد علامه طباطبایی ره گذاشته بودن.

این خاطره برای من خیلی جالب بود چون درباره ابعاد فقهی اصولی علامه طباطبایی ره کمتر شده که صحبتی به میون بیاد. البته من دورادور همیشه میشنیدم که بعضی از شاگردان علامه طباطبایی ره اعتقاد داشتن که علامه در فقه و اصول اعلم بود.. اما از این حیث که دقیقا شخصی رو بشناسم این دومین کسی که هست ادعایی شبیه این رو(نه دقیقا این ادعا رو) مطرح میکنن. نفر اول یکی از مجتهدینی بودن که خودشون درس خارج علامه طباطبایی ره رو شرکت کرده بودن  و حتی تقریرات درس خارج فقه علامه طباطبایی ره رو هم نوشته بودن و قائل بودن که فقه علامه به مراتب جلوتر از علمای دیگه بوده.

 

دریافت
حجم: 480 کیلوبایت

من به تمام دعوت‌های اخلاقی‌ای که نه برای فداکاری برای خداست مشکوک هستم. آنها سپری است برای اینکه جهاد را از کار بیندازد.

(رصدفکر: علیرضا پناهیان یکی از خطیبهای خوش فکر و خوش استعدادی هستند که مدتهاست متاثر از مبانی فکری علامه طباطبایی ره مباحثی را با عنوان تنها راه مطرح میکنند که مباحث بسیار جذاب و مفیدی است. در اینجا گفتاری از ایشون رو آوردیم که تقریبا از همون نوع طرز فکر ناشی میشه که بحث بسیار جالبی هم هست.)
بعضی‌ها در محضر پروردگار عالم به خودارضایی معنوی می‌پردازند. اتفاقاً این علائمی هم دارد ها! خودارضایی معنوی علائمی دارد. یکی از علائمش این است که طبق آداب انجام نمی‌دهد. یکی از علائمش این است که طبق عادت انجام می‌دهد. یکی از علائمش این است که کار واجب‌تر برایش پیش بیاید عبادتش را قطع نمی‌کند. یکی ‌از علائمش این است که به برادران عابدش کمتر احترام می‌گذارد تا به عبادت خودش.
 
یک عابدی در بنی‌اسرائیل داشت نماز می‌خواند، بچه‌ها مقابل او مرغی را داشتند پَر می‌کَندند با شکنجه می‌کُشتند، زنده‌زنده، آن مرغ هم جیغ و داد می‌کرد، خب درد می‌کشید، آقا مرغ را می‌خواهی بخوری ذبحش کن. می‌خواست برود کمک کند نرفت. این روایت است که برای شما می‌گویم. بعد نمازش را ادامه داد حالا مرغی است دیگر. زمین دهن باز کرد او را در عذاب فرو برد. در روایت هست تا الآن که من با شما سخن می‌گویم امام می‌فرماید که او در قعر عذاب در حال فرو رفتن است.
 
وایستاده برای من نماز می‌خواند! جان یک جانداری است اگرچه حیوان، نابجا داشت شکنجه می‌شد، نمازت را ول نکردی بروی او را نجاتش بدهی؟! بازی در آوردی برای من!
 
حالا ببینید نمازخوان‌هایی که فریاد مظلوم، دل‌شان را تکان نمی‌دهد. شما دیگر به اوج عرفان که برسید قله‌هایی می‌بینید مثل حضرت آیت الله العظمی بهجت. آقازادۀشان می‌فرمودند که یک انفجار در بغداد که رخ می‌داد،...

(رصدفکر: بعد از رحلت علامه طباطبایی تفکرات دست اول فلسفه اسلامی به آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعلق داره. یکی از تفکرات علامه طباطبایی که توسط شهید مطهری هم دنبال میشد مبحث خلقت شناسی در مبحث تولید علم هست. ای کاش آیت الله جوادی بیشتر در فروع  و تاثیرات این بحث صحبت میکردند. چیزی که میشه گفت این است که این بحث یک بحث بسیار جذاب و پویا هست که میتونه ابعاد جدیدی رو در نوع کاوشهای متفکرین اسلامی در علوم اسلامی بازه کنه.)

"جهان، مخلوق خداست و تمام علوم به خلقت شناسی بر می گردد؛ یعنی موضوعاتِ مسایل، محمولاتِ آنها و ترتب محمول ها بر موضوع ها، همگی صنع خداست و هر رشته ای از علوم تجربی و ریاضی و تجریدی، پژوهش کار خدا را به عهده دارد. بنابراین، فرض ندارد که علم از آن جهت که علم است، سکولار باشد، هر چند ممکن است عالم از جهت دین باوری یا خلاف آن سکولار باشد.."