1- تقسیم ادراکات آدمى به دو بخش نظرى وعملى و به تبع آن، انقسام حکمتبه نظرى وعملى، میراث تفکر یونانى است که در حوزهاندیشه اسلامى مورد قبول عام واقع شدومتفکران مسلمان با پذیرش تفکیک مذکور، حاصل تامل و تفکر خودرا در دو بخشحکمت نظرى و عملى به صورت مکتوببراى ما به یادگار گذاشتند.
ادراکات عملى به آندسته از ادراکات گفتهمىشود که به صورت مستقیم به عمل انسانمربوط مىشود مثلا اینکه باید به عدالت رفتارکرد، باید به وعده وفاء کرد و امورى از ایندست که عهده دار بیان بایسته یا شایسته بودنانجام عملى و یا ترک آن است.
درمقابل، ادراکات نظرى به آن دسته ازادارکات اطلاق مىشود که ارتباط مستقیم باعمل انسانى ندارند مثلاعلمبهکروى بودن زمینیا زوج بودن عدد چهار و امورى از این دست.
البته اغلب اتفاق مىافتد که یک ادراکنظرى مبنا و اساس یک ادراک عملى قرارمىگیرد، مثلا اذعان واعتراف به وجود خداوندمبناى حکم عملى به لزوم اطاعت اوست ولىاین نوع از ارتباط با عمل، آنرا جزء ادراکاتعملى قرار نمىدهد.
حکمت عملى به سه شاخه تدبیر منزلوسیاست مدن وعلم اخلاق تقسیم مىشود. (1)
بنابر این شناختباید و نباید و حسن وقبح اعمال انسان، از مصادیق بارز ادراکاتعملى به حساب مىآید.