رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

منبع: وب سایت مطارح الانظار

واقعیت آن است که نه تنها وجود روایات ضعیف برای استنباط آداب و سنن کافی نیست، بلکه اگر امر و نهی‌ای از طریق معتبر هم برسد باز جای این سؤال وجود دارد که آیا این امر و نهی مولوی است تا با آن استحباب و کراهت اثبات شود یا آنکه ارشادی است و نوعی راهنمایی معمولی محسوب می‌شود نه حکم شرعی؟!

آیا برای اثبات استحباب نیاز به امر مولوی شرعی نیست؟ اگر مطلوب بودن چیزی را از مذاق شرع استفاده کنیم، از کجا و به چه دلیل استحبابش اثبات می‌شود؟..

در بسیاری از موارد فقها به یک ملاک و یا حکم و فتوای کلی توجّه دارند ولی در مقام بیان حکم بدون اشاره به آن ملاک و حکم کلی، حکم را در قالبی خاص می‌ریزند. یعنی به جای آنکه خود حکم را بیان کنند، شکل اجرایی آن را که برای محیط صدور فتوا مناسب است بیان می‌کنند..

بود آیا که در میکده ها بگشایند؟

گره از کار فرو بسته ما بگشایند؟

(رصدفکر: در حال حاضر یکی از بهترین اشخاص برای دستیابی به نظرات علامه طباطبایی ره، آیت الله جوادی آملی هستند. بدون شک این نوشته درباره بررسی تمایزات کار علامه طباطبایی ره بسیار ارزشمند هست. دوستان دقت داشته باشید که یکی از اختلافات علامه طباطبایی و حضرت آیت الله جوادی آملی بصورت کلان در همین مباحث اجتماعی است. به عبارت دیگر اگر مباحث اجتماعی رو در تفکرات علامه طباطبایی ره و آیت الله جوادی دنبال کنید میبینید که دو سبک کاملا متفاوت دارن. بر خلاف شهید مطهری که بسیار متاثر از علامه طباطبایی است. البته این مسئله به هیچ وجه از دقت حضرت استاد جوادی آملی در تقریر مطالب علامه ره نکاسته و باید گفت که انصافا تقریر ایشان جزء بهترین تقریرهاست. شاید در آینده اختلاف روشی عمیق حضرت استادجوادی آملی ره و علامه طباطبایی ره رو در بررسی مباحث اجتماعی بیشتر توضیح دادیم.)

چون فلسفه استدلالی بدون قواعد منطقی قابل تبیین نیست، اگر یک متفکری دیدگاههای خاص منطقی داشت، قهراً آن دیدگاه منطقی در تحریر مسائل فلسفی ظهور خواهد کرد؛ لذا به‏گوشه‌ای از عنایتهای خاص منطقی حضرت علّامه طباطبایی(قدس سرّه) اشاره می‌شود؛ تا همراه با سایر ویژگیهای فلسفی، راز تحول فلسفه در مکتب ایشان روشن گردد...

علاّمه طباطبایی ِ گذشته از تفکر عمیق فلسفی، آشنایی کامل داشت به ژرفای اسلام که در قرآن و سنت معصومین(علیهم‌السلام) متبلور است و چون اسلام به تعریف جامعه، تبیین صلاح و فساد آن، تأسیس جامعه برین، تأمین حیات عقلی و فکری آن، تشکیل مدینه فاضله، تدوین قوانین و مقررات سعادت بخش آن و تعلیم و تکمیل و تتمیم سایر مسائل مربوط به جامعه ره‌آورد فراوانی دارد، از این جهت، علاّمه طباطبایی ِ مباحث وافری را پیرامون جامعه شناسی طرح و ارائه نموده‌اند...

(عناوین: نکات ویژه اندیشه‌های فلسفی علامه طباطبایی / علاّمه طباطبایی و اندیشه‌های اجتماعی)

(این نوشته بخشی از مقاله سیر تکامل فلسفه اسلامی نوشته آیت الله جوادی آملی حفظه الله می باشد)

(لطفا فقط کسانی که فلسفه خوانده اند این مطلب را بخوانند!!!)

(رصدفکر: در فلسفه اسلامی از بعد از ملاصدرا یک بحث خیلی ظریف و دقیق وجود داره که بنا بر اصالت وجود آیا در خارج ماهیت داریم یا خیر؟ در اینجا اساتید چند دسته میشن.. نکته ای که وجود داره دسته ای میگن درست است که ماهیت من حیث هی در خارج وجود ندارد اما ماهیت مخلوطه در خارج وجود دارد.. حال این مطلب را به چند گونه تقریر میکنند.. 

در اینجا احیانا نظر علامه طباطبایی ره هم مطرح میشه و بعضی میگن که ایشون عباراتشون متشتت هست زیرا در بعضی جاها گفته اند ماهیت "حد وجودی" است در بعضی جاهای دیگه گفته اند که ماهیت طور وجودی است بعضی جاهای دیگه گفته اند که ماهیت حثیت عدمی است و ..

ما در اینجا عبارتی رو از علامه آوردیم که تقریبا تمام این حرفها رو به گونه ای جمع کرده و نشون میده که وقتی ما میگوییم ماهیت ماهیت حد وجودی است معناش این نیست که ماهیت در خارج و لو به عرض وجود، وجود داره.. بلکه معنای حد وجودی رو تبیین میکنند و بیان میکنن که اصلا اگر ما بحث تشکیک رو درست تصور کنیم اصلا جایی برای تصور ماهیت در خارج باقی نمی مونه و اصلا ظرف ماهیت عقل هست نه خارج و .. و به شبهه ای در این باب پاسخ میدن..)

(گزیده: ماهیت اعتباری است و در خارج ثبوتی ندارد و عقل ادراکش میکند پس ناچار ثبوت وی عند العقل است/ معنای حد وجود همان حیثیت عدمیه است/ تحقق ماهیات تحقق سرابی و ظهوری است/ ماهیت حد وجود نیست بلکه اعتبار حد وجود است)

..در این میان طریقه سومى هست که مخصوص به قرآن کریم است و در هیچ یک از کتب آسمانى که تا کنون به ما رسیده یافت نمیشود و نیز از هیچ یک از تعالیم انبیاء گذشته سلام اللَّه علیهم اجمعین نقل نشده و نیز در هیچ یک از مکاتب فلاسفه و حکماى الهى دیده نشده و آن عبارت از این است که انسانها را از نظر اوصاف و طرز تفکر..

موضوعات: تنها راه تهذیب اخلاق/ 3 طریقه و مسلک اخلاقی: مسلک اخلاقی یونانی، مسلک اخلاقی پیامبران، مسلک اخلاقی قرآن و اسلام/ فرق میان این مسالک اخلاقی/ فرق مسلک اخلاقی قرآن با مسلک انبیاء گذشته/ تاثیر قضا و قدر در اخلاق

امام حسین علیه السلام:

"من کان فینا باذلا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا"

آنکه خون قلبش را تنها برای ما بذل میکند و خود را با دیدار با خدا آرام کرده است

با ما کوچ کند..

تبیین این ترجمه در ادامه مطلب

(رصدفکر: بررسی آثار علامه طباطبایی ره نشان میدهد که یکی از دغدغه های اصلی علامه در پیگیری های علمی اش این بوده تا شالوده ای محکم برای علوم انسانی اسلامی بنا کند شالوده ای که بتواند تمام افکار شرق و غرب را در خود تحلیل و هضم کند. نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره نظریه ای در این راستاست بگونه ای که شهید مطهری در کتاب شرح منظومه درباره این نظریه میگوید: این نظریه یکی از شاهکارهای علامه طباطبایی است و صدسال دیگر دانشمندان باید بنشینند و آراء علامه را مورد بررسی قرار دهند.

به نظر ما شالوده قریب به اتفاق مباحث اجتماعی علامه طباطبایی همین نظریه است و هیچ جایی پای علوم انسانی وسط نمی آید مگر اینکه مبانی این نظریه میتواند بصورت مستقیم دخالت کند.

البته بعضی از شاگردان علامه این نظریه را نمیتوانستند قبول کنند لذا بعد از علامه این نظریه کاملا متروک شد و بیشتر بصورت سمبولیک و خیلی سطحی دنبال شد. نکته ای که شاید برای بسیاری جالب باشد علی رغم تمام اشکالاتی که شاگردان ایشان میگرفتند ایشان هیچ وقت آن اشکالات را وارد ندانست حتی در اواخر عمرشان هم که رساله اعتباریات ایشان که در جوانی نوشته بودند برای بازنگری به ایشان داده شد ایشان تمام مطالب را تایید کردند..

در زمان حیات علامه طباطبایی شاید تنها کسی بهتر از دیگران این نظریه را دنبال کرد شهید مطهری بود تاثر شهید مطهری از این نظریه بسیار مشهود است.. اما شهیدمطهری هم اشکالی به این نظریه داشت که البته الان به اشکال ایشان پاسخ داده شده است..

دوستان حتما این مقاله رو مطالعه کنید تنها نظام کاملی که از حیث فلسفی برای تبیین علوم انسانی اسلامی مطرح شده همین نظریه علامه طباطبایی ست و دیگر نظریه های مطرح شده فرسنگها با این نظریه فاصله دارند.. البته این مقاله در پی بیان رابطه این نظریه با علوم انسانی نیست اما برای آشنایی شما با بخشی از این نظریه مفید است.. البته یک نکته بسیار ناب در این رابطه وجود دارد که یکی از دهها شاهکارهای علامه طباطبایی ره است که بعدا عرض میکنم..)

این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی به‌ویژه دربارة مفاهیم اخلاقی می‌دهد؛ سپس می‌کوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیان‌هایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهم‌ترین مسأله‌ای که مطهری می‌کوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است.

چنین می‌نماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبی‌گرایی می‌انجامد. مطهری تلاش می‌کند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است.

این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان می‌دهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.

(رصدفکر: بدون شک بعد از علامه طباطبایی ره و شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی برجسته ترین شخصیت در حوزه تفسیر و فلسفه بوده اند؛ بگونه ای که بعد از علامه و شهید مطهری بیشترین نگاه ها به ایشان متمرکز شده است. ایشان در بررسی مسائل اجتماعی اسلامی و همچنین انتخاب موضوعات مورد بحث اختلاق سلیقه واضحی با علامه طباطبائی و شهید مطهری دارند. این باعث شده است که عملا در مسئله تولید علم اسلامی ایشان سبک خاص خود را داشته باشند.

عمق افکار آیت الله جوادی در مسائل اسلامی مسئله ای نیست که بر کسی پوشیده باشد اما متاسفانه در مساله تولید علم کارهای عمیقی بر روی آثار ایشان از سوی شاگردان ایشان صورت نگرفته و این باعث شده که برخی گمان کنند که ایشان در طرح علوم اسلامی و تولید علم، طرحی ندارند حال آنکه کسی که با گفتارهای ایشان کمی انس داشته باشد متوجه یه نظام و جریان وسیع فکری پشت صحبت ها و آثار ایشان میشود.

برای آشنایی بیشتر با سبک فکری ایشان و ذوق فکری ایشان در آینده مطالب بیشتری در این وب سابت قرار داده خواهد شد.)

شیطان همه زشتی‌ها و سموم را در قالب برخی هنرها زیبا جلوه می‌دهد و با زر ورقی با عنوان خدمت به دین جلوه می‌دهد، همه زباله‌ها را پشت آن زر ورق زیبا به خورد انسان می‌دهد، انسان‌هایی که فریب می‌خورند در این زباله می‌افتند.

این گونه نیست که شیطان به ما بگوید اینجا چاه است و برو داخلش، بلکه می گوید اینجا بوستان زیبایی است و برو داخل شو و جلو که می روی به چاه می افتی، یکی از کارهایی که می تواند اثر گذار باشد علم است و علم می تواند انسان را از خیال نجات دهد..

مسئله تربیت نفوس، کاری زمان‌بر است. مال را مال گفتند برای اینکه »یَمیل إلیه النفس« یک جاذبهٴ نقد دارد اما پایان تلخش محسوس نیست. مسئله زندان، مسئله مبارزه با مفاسد اقتصادی، اینها نظیر درمان موقّت سردرد و مسکّن است اینها معالج نیست، روح را با زندان نمی‌شود تربیت کرد، بدن را با زندان و شلاّق می‌شود ساکت کرد ، اما روح را با زندان و مبارزه و حتی با اعدام نمی‌شود تربیت کرد. 
جامعه ما یا آن فرصت را پیدا نکرد یا ما در صدد آن نبودیم که بدانیم و بگوییم گناه، سم است، رشوه ، سم است، اینگونه سموم نظیر سموم دنیا نیست، سموم دنیا چند لحظه‌ای با ما درگیر است و آدم را می‌کُشد و تمام می‌شود اما مال حرام این‌طور نیست که انسان بمیرد و تمام بشود، تا ابد با آدم هست ، این مطلب تا برای مردم جا نیفتد خیال می‌کنند که رشوه را با دور زدن قانون می‌شود حل کرد. 

خداوند در سوره مبارکه توبه فرمود بالأخره جهنّم و عذابی هست، اما موادّ سوخت و سوز جهنم را به طور پراکنده در قرآن مشخص کرد، در یک‌جا فرمود هیزم جهنم، خود آدم ظالم است، این آدم کجا می‌تواند فرار کند فرمود: ﴿نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ﴾ اگر درون آدم سوخت، آدم نمی‌تواند فرار کند. 
ادامه صحبت ها در ادامه مطلب

(رصدفکر: بدون شک علامه طباطبائی از حیث علمی از عمیق ترین افراد در مسائل مربوط به حکومت هستند و در درگیر کردن مباحث فلسفی در مباحث اجتماعی جزء معدود افرادی هستند که ابتکارات و موفقیت های خوبی داشته اند. در اینجا بخشی از تحلیلهای ایشان درباره دموکراسی را برای شما قرار دادم. علامه در این نوشتار دموکراسی مطلق را رد کرده و به اصطلاح امروزی مردم سالاری دینی را به نوعی اثبات میکنند..)

 جامعه اسلامى در داشتن دو قسم مقررات ثابته و متغیره خود به جامعه‏هاى دموکراسى خالى از شباهت نیست. در جامعه‏هاى دموکراسى نیز دو قسم مقررات وجود دارد: یکى از آنها در حکم ثابت است و آن مواد قانون اساسى است که تغییر آنها حتى از صلاحیت مجلس شورى و سنا نیز بیرون است و تنها خود ملت مستقیماً با آراى عمومى یا به وجود آوردن مجلس مبعوثان مى‏تواند ماده یا موادى را از قانون اساسى لغو و ابطال نماید. و قسم دیگر، قوانین جزئى و مقرراتى است که در مجلسین شورا و سنا و در مراکز مختلفه اجرا و وضع مى‏شود و به منزله تفسیر موقت مواد قانون اساسى است. این قسم عموماً قابل تغییر است.

در عین حال نباید اشتباه نموده، تصور کرد که روش اسلام با نشان آزادیى که دارد یک روش دموکراسى یا کمونیستى است..


(رصدفکر: دوستانی که علاقه مندند با مشکلات علوم انسانی در کشور ما و راهکارهایی در این باره با نگاهی تخصصی تر و وسیع تر آشنا بشن حتما این مصاحبه رو بخونید این مصاحبه جزء معدود مصاحبه هایی هست که صحبت های فوق العاده ای در این رابطه شده است.)

..به عنوان مثال: در حوزه قطب‌های علمی، یک آسیب جدی در علوم انسانی وجود دارد. می‌دانید قطب علمی یک گروه علمی را می‌گویند که دارای هفت استاد تمام و دانشیار باشند که در آن رشته و گرایش خاص حرف اول را بزنند؛ ما شاید الان در کشور بیش از 15 الی 20 قطب علمی در علوم انسانی نداشته باشیم اما امریکا 4000 قطب علمی دارد که 2500 تا از آنها در زمینه علوم انسانی است...

..می‎گوییم: آقای گیدنز، آقای پارسونز ما در قرآن مفهومی داریم به نام تقوا؛ به نظر شما چگونه این را در جامعه عینی و کاربردی کنیم؟ او می‌آید یک سری تحقیقات تجربی در جامعه انجام می‌دهد؛ یک سری معیار و شاخص می‌دهد که آنها را انجام می‏دهیم و جواب هم می‏گیریم. آیا دینی کردن علوم انسانی به این معناست؟ این یک سطحی از دینی کردن علوم انسانی است که حرف نادرستی هم نیست. مرحوم شهید صدر تقریباً به این معنا اقتصاد دینی را می‎پذیرفت و می‎گفت.

(موضوعات: علوم اجتماعی و رفتاری/وارد بودن اشکالات مدیریتی، ساختاری، روشی و علمی به علوم انسانی موجود/ اشکالات محتوایی، مهم ترین و جدی ترین نقص علوم انسانی موجود/ وجود چهار پارادیم تبیینی، تفسیری، انتقادی و پسامدرن در علوم انسانی/ عدم ورود پارادایم های تبیینی، تفسیری و انتقادی در بحث دینی سازی علوم انسانی/ تقریرهای مختلف از دینی شدن علوم)

نظریه چهارم؛ ولایت‌ فقیه‌:  در طی‌ دهه‌ چهل، نظریة‌ دیگری‌ برای‌ حل‌ مسائل‌ اجتماعی‌ ایران‌ و پی‌گیری‌ یک‌ جریان‌ اصلاحی‌ به‌ عرصة‌ عمل‌ اجتماعی‌ گام‌ گذارد. این‌ نظر بر خلاف‌ دو تئوری‌ پیشین، از آفاق‌ معرفت‌ معنوی‌ و اسلامی‌ جامعه‌ بهره‌ می‌برد، از آسمان‌ وحی‌ می‌نوشید و در بستر عقلانیتی‌ ریشه‌ دوانیده‌ بود که‌ هزاره‌ای‌ پرشکوه‌ را در همراهی‌ و همزیستی‌ با وحی‌ آزموده‌ بود. این‌ تئوری‌ به‌ لحاظ‌ تاریخی‌ در امتداد جنبش‌ عدالتخانه‌ قرار می‌گرفت.

(موضوعات: نظریه ولایت فقیه/ نظریه رهبری کاریزماتیک/ نظریه بسیج توده ای و جامعه مدنی/ رفورمیزم لیبرالی و نفی انقلاب/ نظریه پسامدرن)

(رصدفکر: قبلا یه مقاله رو در دو بخش درباره جریان های فکری سیاسی در ایران از حجة الاسلام پارسانیا گذاشته بودم که واقعا فوق العاده بودن. آقای پارسانیا اونقدر این مقاله ها رو جذاب نوشته بودند که انسان خیال میکنن علاقه و سرگرمی اول آقای پارسانیا کار بر روی همین مباحث هست امیدوارم که این مقاله براتون مفید باشه.)

این مقاله، در صدد توضیح‌ هفت‌ خط ‌»اصلاحات« و جریانهای‌ سیاسی‌ وابسته‌ به‌ آنها در ایران‌ و در شرائط‌ کنونی‌ کشور است: نظریه‌ حد‌اقلی‌ و تقیه‌آمیز علماء در قیام‌ مشروطه، نظریه‌ سکولار از نوع‌ آخوندزاده، نظریة‌ چپ، نظریة ‌»وبری«، نظریة‌ پوپری‌ و نظریة‌ فوکوئی‌ و عاقبت‌ نظریة‌ اصلاحات‌ در چارچوب‌ ولایت‌ فقیه.

(موضوعات

(منبع: وب سایت علی ایمانی نسب)

طبق تحقیقات انجام شده، نظم عددی خاصی بر قرآن حاکم است، یکی از این نظم ها، ارتباط عددی خاصی است که میان شماره سوره ها و تعداد آیات آن برقرار است، بدین صورت که، اگر چهار ستون تشکیل دهیم:

 در ستون اول :شماره هر سوره

در ستون دوم: تعداد آیات هر سوره

 در ستون سوم: حاصل جمع شماره هر سوره و تعداد آیات آن که عددی فرد شده است (مثلا سوره آل عمران سومین سوره قرآن است و 200 آیه دارد که حاصل جمع شماره سوره و تعداد آیات آن می شود 203 که عددی فرد است)

 و در ستون چهارم حاصل جمع شماره هر سوره و تعداد آیات آناگر عددی زوج شده است (مثلا سوره حمد، که اولین سوره قرآن است هفت آیه دارد که حاصل جمع شماره سوره و تعداد آیات آن می شود 8 که عددی زوج است)

سپس اگر اعداد واقع در هر ستون را با یکدیگر جمع کنیم با اعداد جالب توجهی برخورد می کنیم که در جدول زیر آمده است:..

منبع: وب سایت علی ایمانی نسب

ریچارد داوکینز یک زیست شناس انگلیسی است که به خاطر اندیشه الحادی و ضد دینی اش از بزرگترین ملحدین جهان در عصر حاضر به شمار می رود. داوکینز بر نظریه داروین درباره پیدایش موجودات زنده که لازمه آن، پیدایش گونه های جانوری بدون یک نیروی هدایتگر هوشمند است، بسیار تأکید می کند و از این نظر از جدی ترین پرچم داران داروینسیت در عصر حاضر محسوب می شود. با این حال، در لابه لای سخنان داوکینز سخنانی به چشم می خورد که به صراحت، مدعای او را در اثبات نظریه داروین نفی می کند و همین هم باعث تناقض گویی های او شده است. اما بهتر است قبل از طرح بحث اصلی خود مقدمه ای کوتاه درباره دو دیدگاه متضاد درباره پیدایش موجودات زنده ذکر کنیم:..

تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی 

اندوه بزرگیست، زمانی که نباشی

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور

از چشم تو و حجره فیروزه تراشی

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار 

فیروزه و الماس به آفاق بپاشی

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم

اندوه بزرگی ست چه باشی چه نباشی

"دوستان عزیز! سلامتی رهبر انقلاب صلواتی بفرستید"

دیدن ادامه تصاویر + دانلود موسیقی ماه و ماهی در ادامه مطلب

(رصدفکر: اگر چه دکتر فنایی اشکوری علی رغم تالیفات و تحقیقات بسیار خوبی که در زمینه فلسفه دارن هنوز شناخته شده نیستند اما شاید بسیاری از شما متوجه شده باشید که الان دکتر فنایی اشکوری هم یکی از کسانی است بطور جدی در علوم انسانی حرف برای گفتن دارن، صحبت هایی که حتما باید شنید. لذا ما لازم دیدیم که یک مطلب دیگه هم از ایشون بذاریم تابیشتر با تفکرات ایشون آشنا بشید)

به نظر بنده در مورد اسلامی‌سازی محتوای علوم طبیعی، نمی‌تواند بحث جدی وجود داشته باشد؛ به این دلیل که علوم طبیعی، روش خاص خودشان را دارند و اسلامی و غیراسلامی درباره روش علوم طبیعی معنا ندارد. اگر یک نظریه‌ در علوم طبیعی به شواهد تجربی مستند باشد، به عنوان یک نظریه علمی پذیرفته می‌شود و لازم نیست مستند به دلیل و منبع شرعی باشد. یک فرضیه، نظریه، قانون، و گزاره علمی مادام که مخالف صریح تعلیمی از تعالیم دین نباشد ارزش علمی دارد و اسلامی سازی آن معنا ندارد. البته به ندرت ممکن است تعارضی بین یافته های علمی و تعالیم اسلامی پیش آید. در موردی که تعارضی پیش آید البته باید به رفع تعارض پرداخت یا از طریق بازنگری در اعتبار آن یافته علمی و یا از راه بازنگری در فهم ما از متن دینی.
بنابراین در محتوای علوم طبیعی نمی‌توان اسلامی‌سازی کرد. متدولوژی علوم طبیعی، یک متدولوژی تجربی است، اما درباره مبانی علوم طبیعی و به تعبیری درباره جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی، می‌توان بحث اسلامی‌سازی را طرح کرد.

جهان‌بینی حاکم بر علوم طبیعی می‌تواند مختلف باشد:..

(رصدفکردکتر فنائی اشکوری تاکنون بیش از 50 کتاب و مقاله در نشریات داخلی و خارجی منتشر نموده و در کنفرانس های بین المللی مختلفی(از جمله در دانشگاه های آمریکا، کانادا، انگلستان، ایتالیا، اتریش، سوئد، یونان، اسلونی، لبنان، اندونزی و ...) در زمینه های فلسفه، عرفان و دین به ارائه مقاله و سخنرانی پرداخته است.وی همچنین در بسیاری از دانشگاه ها و مراکز علمی ایران سخنرانی کرده است و با رسانه های مختلف داخلی و خارجی (صدا و سیما و نشریات و خبرگزاری ها و سایت های مختلف) در مسائل گوناگون علمی، دینی ، اجتماعی و سیاسی گفت و گو داشته است. برای آشنایی بیشتر با ایشون میتونید به اینجا مراجعه کنید.

بدون شک یکی از کسانی که آثار خاص به خود در زمینه فلسفه مخصوصا تاریخ فلسفه دارند دکتر فنایی اشکوری هست. ایشون در زمینه تولید علوم انسانی و البته موضوعات روز دیگه هم نظرات خوب و مورد اعتنایی دارن. توصیه من اینه که در زمینه تولید علم خوندن مقاله زیر رو از دست ندید که بسیار مفید هست).

سوالاتی که دکتر فنایی در این گفتگو پاسخ میدهند: 

نسبت ما با علوم انسانی غربی چیست؟ چه نکات اشتراک و اختلافی وجود دارد؟/شما از عبارت »بازسازی علوم انسانی« در کوتاه‌مدت، به جای تولید علوم انسانی جدید استفاده می‌کنید. مراد از این عبارت چیست؟/ما می‌توانیم با علوم انسانی موجود چهار نوع برخورد داشته باشیم/ رویکردها و جریان‌های مختلف نسبت به تولید علوم انسانی در کشور کدام‌اند؟/برخی معتقدند تمدن جدید غرب برای ساخت خود از علوم موجود در عالم اسلام بهره گرفته است و این گونه نیست که همه‌ی علوم جدید غرب، محصول تمدنی غرب باشد. این گزاره تا چه اندازه صحیح است؟/ برخی می‌گویند چون فلسفه‌ی اسلامی (به طور خاص حکمت صدرایی)، بیش از آنکه معطوف به فیزیک باشد، به متافیزیک توجه دارد، عملاً نمی‌توان به وسیله‌ی آن، دست به جامعه‌سازی و به تبع آن، نظام‌سازی و تمدن‌سازی زد. این فرض تا چه اندازه صحیح است؟/ برای تولید علوم انسانی مبتنی بر پشتوانه‌های هویتی و تمدنی، حوزه باید پیشرو باشد یا دانشگاه؟/ رویکرد مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) نسبت به تولید علوم انسانی چگونه است؟/ آیا مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) به عنوان حد واسطی بین دو نهاد حوزه و دانشگاه عمل می‌کند؟

(رصدفکر: در اینجا صحبت های حجت الاسلام خسروپناه که به بعضی اشکالات دکتر فیاض -و البته بخاطر مشترک بودن بعضی اشکالات، به دکتر عباسی- پاسخ دادند رو آوردم.

میشه گفت مقاله " فلسفه سیاسی امام خمینی ره" نیز بخشی دیگر از پاسخ آقای خسروپناه به دکتر فیاض بود که قبلا توی وبلاگ گذاشتم میتونید ببینید.

در این وب سایت نیز نقدی بر بعضی دیگر از صحبت های دکتر ابراهیم فیاض بصورت موجز نوشته شد که در اینجا میتونید مشاهده کنید.)

صحبت‎هایی که از سوی ابراهیم فیاض زده شد، انتقادات بسیاری را به دنبال خود داشت. اینکه از طرف وی عنوان شد دو جریان فراماسونری و بهائیت از حکمت متعالیه زاده شده است و اتفاقاً حاکمیت فلسفه‎ی صدرایی در حوزه‎های علمیه‎ی کشور باعث عقیم شدن آن‎ها گردیده است و…، ما را واداشت تا پس از انعکاس سخنان ابراهیم فیاض به سراغ یکی از محققین فلسفه‌ی صدرایی رفته و نظرات او را درباره‌ی بنیاد و اساس فلسفه‌ی صدرایی و بحث‎های پیش‎آمده، جویا شویم.

(رصدفکر: به هر دلیلی که بود چند سال پیش صحبت هایی از دکتر حسن عباسی در نقد فلسفه اسلامی و ملاصدرا روی سایت ها قرار گرفت که البته عکس العمل خیلی ها رو برانگیخت؛ از دوستداران فلسفه و مریدان بعضی فلاسفه بگیرید تا بعضی از اساتید فلسفه مثل حجة الاسلام خسروپناه، حجة الاسلام غرویان و سید رضی شیرازی و بعضی افراد دیگه.

اگرچه دکتر عباسی انسانی انقلابی و بسیار عملگراست و بحث های بسیار خوبی همچون فلسفه برای کودکان یا افسران استراتژیست رو نه فقط در تئوری بلکه در وادی عمل براه انداخت و یک قدم علمی فرهنگی دیگری در خدمت به این مملکت و نظام اسلامی برداشت اما در این صحبتها در کنار دغدغه های مثبتی که داشتند نقاط ضعفی هم بود که خودبخود باعث شد اعتبار ایشون حداقل در زمینه فلسفه در چشم حوزوی ها بسیار کم بشه. متن صحبت های 18 دقیقه ای ایشون رو اینجا براتون آوردم که میتونید در ادامه مطالب ببینید.

نکته ی دیگه ای که میخواستم بگم اینه دوستان دقت داشته باشن که بحث های ایشون رو بصورت علمی نگاه کنید و اگه اشکالی دارید تا حد ممکن بصورت علمی پاسخ بدید.. یه نکته دیگه هم هست که در ادامه مطلب نوشتم میتونید ببینید..)

دکتر عباسی: ..اما سوال من اینه که اگر حکمت فلسفه ملاصدرا توانایی داره لطف کنن، مطالبه کردیم، جلوی جریانی که توی دانشگاه علامه طباطبایی داره دیدگاه می‌لتون فریدمن رو توی مقررات زدایی داره سوار می‌کنه بر طرح تحول اقتصادی کشور، لطف کنن دوستان صدرایی ۲صفحه متن از دل اندیشه صدرا برای تحول اقتصادی توی فلسفه اقتصاد بدن..

موضوعات: قرآن میگوید حکمت نه فلسفه/ انقلاب ما صدرایی نیست/ فلاسفه صدرایی حرف جدید ندارند/ فلسفه صدرا توان تولید فلسفه مضاف و نظام های اقتصادی و غیره ندارد/ با فلسفه اسلامی یه بند گزاره نمیتوان اثبات کرد/ امام از صدرایی بودن عبور کرد/ فلسفه مسیر را کند میکند اما حکمت قرآنی نه/..