وقتی رئیس مناطق آزاد و مشاور رئیسجمهور معتقد است تخصص ایرانیان، پختن آبگوشت بزباش و قورمهسبزی است، انتظاری جز این میتوان داشت؟! همین نوع نگاه سبب میشود شرکت چینی در یکی از مناطق آزاد بازارچه عرضه مستقیم کالا برپا کند و حتی اجازه ندهد کارگر ایرانی بعنوان فروشنده در آنجا کار کند و کارگرانش را هم از چین بیاورد و در بازارچه خود بکار مشغول کند! یعنی علاوه بر سیل واردات و ایجاد اشتغال در صنایع چین، در بازار عرضه کالا هم برای آنها اشتغال ایجاد شده! اما اینجا خبری از کمیته ویژه رئیس جمهور نیست !
ماجرای «دزد دزد گفتن»های مکرر برخی مسئولان دولتی ،چیزی نیست که برای مردم ناآشنا باشد و از آن خبری نداشته باشیم. از قضا این صحبتها بیشتر از زبان کسانی گفته میشود که خود در راس قلههای ثروت و رانت هستند و به احزاب و قبایلی چون کارگزاران وابستهاند! اگر چنین است پس چرا دائما در این شیپور میدمند!؟ گرچه این ماجرا دلایل متعددی دارد اما اشاره به یک نکته مهم و نوعا مغفول، خالی از فایده نیست. در اواخر دولت دهم و اوایل دولت یازدهم، بورس اوراق بهادار با شاخص نزدیک به نود هزار و سرمایه 400 هزار میلیارد تومانی، رونق خوبی داشت و محل مناسبی برای سرمایهگذاری مردم بود. دولتمردان یازدهم، اعم از رئیسجمهور و وزیر اقتصاد و... در 15 ماه نخست دولت، بیش از چهل وپنج بار از مردم برای سرمایه گذاری در بورس دعوت کردند. این مهمترین کار برای جذب نقدینگی سرگردان در بازار بود به امید آنکه در سایه این کار تورم کنترل شود. هفت میلیون نفر، هستی و سرمایه خود را به بورس آوردند تا با اعتماد به قول دولتیان و در آرزوی وصال به «توافق برد- برد»! و گشوده شدن درهای دنیا به روی ایران!- که دولت و رئیسجمهور دائما وعده آن را میدادند- به صنعت کشور کمک کنند.آنها سهم خود را برای کنترل تورم و آبادانی کشور دادند. اما با فروکش کردن جو روانی و کاذب مذاکرات و با آشکار شدن واقعیت تلخ و نگرانکنندهای به اسم بیبرنامگی دولت برای صنعت و با گشوده شدن درهای واردات، ناگهان طوفان ویرانگر سقوط، بورس را در نوردید و تنها تا بهمن ماه پارسال قریب به 120 هزار میلیارد تومان به سهامداران بورس زیان وارد شد! این رقم وحشتناک پس از آن و در پی عدم شفافیت آمارها، به روز رسانی نشد اما از سقوط پی درپی و دائمی شاخص بورس میتوان فهمید که سرمایهگذاران بورس، بخش اعظم و عمده سرمایه خود را ازدست دادهاند.