- باید به دنبال اقتصاد اسلامی ناب باشیم نه اقتصاد اسلامی آمریکایی
- نیازی نیست فقه متحول شود، بلکه مشکل از اقتصاددانان است که اسلامشناس نیستند
در اين وبلاگ در كل اينترنت |
(رصدفکر: مسعود درخشان متولد سال ۱۳۲۸ در تهران است که در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکدهٔ اقتصاد دانشگاه تهران شد. وی پس از اخذ مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۰ به عنوان فارغالتحصیل ممتاز رشتهٔ اقتصاد دانشگاههای کشور انتخاب شد و برای تکمیل معلومات دانشگاهی به لندن اعزام شد و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد و دکترای اقتصاد را از دانشگاه لندن (LSE) اخذ نمود. در سال ۱۳۵۷ به ایران مراجعت کرد و به تدریس در دانشکدهٔ اقتصاد دانشگاه تهران پرداخت.
درخشان دکترای اقتصاد مالی را در سال ۱۹۹۷ از مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا با موضوع «سیاستهای پولی و اعتباری در ایران» دریافت کرد.
بعد از تعطیلی دانشگاهها در سال ۱۳۵۹ برای تکمیل و تجدیدنظر رسالهٔ دکتری خود مجدداً برای ۲ سال به انگلستان رفت و علاوه بر تحقیقات در زمینهٔ کاربرد مدلهای اقتصادسنجی، یک مدل کلان اقتصادی نیز برای اقتصاد ایران ساخت. در آستانهٔ بازگشائی دانشگاهها، مجدداً به ایران بازگشت و بههمراه خانواده در قم اقامت نمود و در زمینهٔ اقتصاد اسلامی کار کرد. در سال ۱۳۶۳ برای تأسیس دانشکدهٔ اقتصاد و معارف اسلامی، به دانشگاه امام صادق رفت و تا مهرماه ۱۳۷۱، در دانشگاههای تهران، تربیت مدرس، و امام صادق تدریس کرد.
او از سال ۱۳۷۰ به عنوان اقتصاددان ارشد دفتر مطالعات انرژی در لندن (I.B.E.S) و عضو هیأت علمی دانشگاه لندن مشغول به کار است. کتاب «اقتصادسنجی» او، در دورهٔ پانزدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد. وی را پایهگذار رشتهٔ معارف اسلامی و اقتصاد در دانشگاه امام صادق میدانند و چون عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز میباشد، حضور زیادی هم در این دانشگاه داشته است. درخشان از نظریهپردازان اقتصاد اسلامی است.
امیدوارم از این مصاحبه کمال استفاده رو داشته باشید. متن این مصاحبه در کتاب همایش تحول در علوم انسانی، انتشارات فجر ولایت در سال ۱۳۹۰ صفحات ۲۵۹ تا ۲۸۰ به چاپ رسیده است.)
(دکتر مسعود درخشان، یکی از متفکران اقتصاد اسلامی است که با تخصص اقتصاد مالی و اقتصاد انرژی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه امام صادق (ع) تدریس میکند. تحلیل حاضر، بخشی از سخنرانی ایشان در اردوی علمی بسیج دانشجویی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه است که به زبانی ساده و روایی، به ریشهیابی تاریخ پانصدساله علم اقتصاد در غرب میپردازد. بحثی که به تصریح خود ایشان، در جای دیگری ارائه نکرده است.)
...بعضی می گویند چرا امیرکبیر در دارالفنون رشته اقتصاد تاسیس نکرد؟ (رشتههای دارالفنون اینها بود: پزشکی، نظامیگری، فیزیک، علوم طبیعی، زمینشناسی و مانند اینها). من می گویم فرض کن اقتصاد هم درست میکرد، یک عده را بورسیه میکرد به خارج، چه ربطی به ایران داشت؟ آنها کشورهای صنعتی بودند. اصلاً در ایران صنعتی وجود نداشت! آنها میرفتند آنجا چه یاد بگیرند؟! امیرکبیر چرا جامعهشناسی درست نکرد؟ چرا علوم سیاسی و یا اقتصاد درست نکرد؟ این رشتهها برمیگردد به آنها؛ اصلاً به ما ربطی نداشت، ما یک کشور دیگر و از نوع دیگری بودیم. تعالیم آدام اسمیت و دیگران در مقوله آزادی اقتصادی، با بحرانهای کارگری به چالش کشیده شد. البته در ابتدا به قدری اندیشههای آزادی و لیبرالیسم شدت داشت که می گفتند...
...پس در سالهای هزاروپانصد و هزاروششصد، اقتصاددان به معنای خاص نداریم؛ چیزی هم به نام علم اقتصاد نداریم؛ اما سیاستمدارها هستند که توصیههای اقتصادی میکنند. اقتصاددانها دولتمرد بودند و دولتمردها باید اقتصاددان میشدند...
(رصدفکر: دوستان این مقاله واقعا خوندنیه لذا از دستش ندید، در این بحث دکتر درخشان یک سیر فوق العاده عالی از سیر علم اقتصاد در اروپا رو با تحلیل های جالبی که دارن میارن که بیان جذابشون واقعا این مطلب رو خوندنی کرده..)