بالاخره قسمتی از مشکلات ما حل شد اما هنوز یه مقدار اسباب کشی داریم که انشاء الله تا هفته آینده حل خواهد شد.
بگذریم.. اما:
یه نکته ای که امروز میخواستم به دوستان بگم اینه که الان افرادی که مشغول نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی اسلامی هستند تقریبا افراد معدودی هستند که همه شما اونها رو میشناسید و البته عده ای هم هستند که زیاد رسانه ای نشدند و گمنام هستند.
هر کدام از این افراد نظریه ها و حرفهایی را تا کنون ارائه دادن که البته طرفدارایی هم دارن. مثلا آقای مصباح یه نظام فکری داره شهید مطهری یه نظام فکری متفاوت داره . آقای خسروپناه یه نظام دیگه ای داره. افرادی مثل آقای میرباقری انتقاداتی اساسی ای به نظام فلسفی دارن و برا خودشون یه نظام فکری دارن که سعی کردن اون خلاهایی که در فلسفه اسلامی میدیدن را با اون نظام از بین ببرن. آقای دکتر عباسی و دکتر فیاض اشکالات اساسی ای به فلسفه دارن از سوی دیگه آقای خسروپناه سعی کردن به بسیاری از این اشکالات جواب بدن..
از سوی دیگه جریان فکری علامه طباطبایی ره و امام خمینی ره رو داریم. بسیاری معتقد هستند که بعد از علامه ره و امام خمینی ره اگر چه بزرگان بسیاری آمدند اما هیچ کدام به پای این دونفر نرسیدند. از طرف دیگه تفکرات مقام معظم رهبری زیدعزه را داریم که از جهاتی به علامه و از جهاتی به امام نزدیک هستند و یک جریان فکری خاص دارن که متاسفانه تحلیل خوبی از سیر تفکرات ایشون من جایی ندیدم..
یه خورده اونطرف تر یه سری از علوم هستند که اصلا در بحث نظریه پردازی اونطورهایی که باید بهشون توجه نمیشه با اینکه کاربا اونها از جهاتی راحتتر هست و یه خورده اینطرف تر رو که نگاه کنید میبنید اصلا خیلی چیزا سیاسی شده یعنی جهت گیریهای سیاسی مثل بختک سایه سنگینی روی موتور حرکت تولید علم و تمدن سازی اسلامی انداخته. یه خورده خیلی اینورتر چیزایی دیگه ای هم هست که الان معلوم شده خیلی خیلی مهمتر هستن که البته باشه بعدا میگم.
خلاصه همه اینها رو گفتم که بگم..