رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

منبع: ملاحظات و محاکمات

پس از حاکم شدن جریان اخباری گری بر اندیشه تشیع، بساط بسیاری از علوم از مکتب و مدرسه ی علوم اسلامی برچیده شد و تا مدتها بدون هیچ سازمان و متدلوژی مشخصی منابع اسلامی مورد پژوهش قرار می گرفت که فاقد ثمره ی علمی و تربیتی قابل توجهی برای حوزه های علمیه بود. تا این که با حاکم شدن تقریر جدیدی از علم کلام -مبتنی بر آراء فلسفی حکمت مشاء- توسط متکلمین و حکمایی همانند خواجه نصیر الدین طوسی، اندیشه ی اخباری منزوی شد. با اثر بخشی علم کلام در مواجه با اصول فقه و به تبع آن فقه شیعه، مجددا جهش معرفتی جدیدی در حوزه های علمیه رخ داد که آن رویش علمی-فقهی با عنوان «مدرسه فقهی نجف» خوانده می شود. حدوسط اصلی در تمایز مکتب نجف نسبت به اسلاف اخباری خود، ارائه ی نگاه سازمانی به منابع دین و استنباط احکام از کتاب و سنت فارغ از شأن نزول و صدور آن هاست که نتیجتا انعطاف و کارکرد گسترده تری در شریعت شیعی ایجاد می کرد.

نویسنده: حسین نیا

این نوشته در معرفی جریانهای سیاسی ایران نیست بلکه حکایت 2 جریان سیاسی و انقلابی ای است که تبدیل به دو جریان نظریه پردازی برای تمدن آینده ایران انقلابی شدند.

در ایران انقلاب شد؛ آنکه در رو بود به زیر آمد و آنکه در زیر بود به رو آمد و فصل نو و حیات جدیدی در کالبد ایران شکل گرفت. جریان چهارمی که وارد فضای اسلامی سازی علوم و تمدن سازی اسلامی شد جریان سیاسی انقلاب اسلامی بود که البته دنباله رو معمار آن یعنی امام خمینی ره بودند اما خیلی زود دو شاخه اصلی در این جریان شکل گرفت که میرفت خیلی زود تعارفات را کنار گذاشته و رودر روی هم قرار گیرند.

..هر طرز فکری غایتی دارد و لاجرم برای رسیدن به اهداف خود و البته در صورتی که مجریان آن مصمم باشند تعارفات را کنار گذاشته و آرمانهای خود را میطلبد و آرمانهایی که منافی با آن باشد را بالاخره کنار خواهد گذاشت و طرح های خاص خود را دنبال خواهد کرد. این نکته تا جایی اهمیت دارد که ما شاهد این هستیم که جریان تفکر اصلاح طلبی در اوج فعالیتهای خود برای رسیدن به اهدافش، عملیات براندازی در سال 78 و سال 88 را براه انداخت؛ آن هم توسط افرادی که روزی جزء انقلابیون همین کشور بودند وعملا در جریان رسیدن به اهداف خود قدم به قدم روحیه و حیات آنها از هویت اسلامی به سمت اسلام تحت مدیریت و خواست استکبار جهانی یعنی اسلام آمریکایی تغییر هویت داد تا جایی که هر چه بیشتر میخواستند در جهت اهداف خود حرکت کنند لاجرم بیشتر باید از فرهنگ و آرمانهای اسلامی میکاستند تا آنجا که میبینیم بعد از چند دهه خود در دام برنامه های خود افتاده و آشکارا و پنهان خود به نیروها و امیدهای غرب برای ساقط کردن این نظام اسلامی تبدیل شدند.

-

آیا سیاست حضرت امام(ره) برگرفته از فلسفه یا فقط متأثر از فقه ایشان بوده است؟ سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان گفت که نظریه سیاسی امام(ره) مبتنی بر ولایت فقیه تنها برگرفته از فقه است و هیچ ارتباطی با دین‌شناسی امام(ره) ندارد؟!

...بله! شکی نیست که امام(ره) نظریه ولایت فقیه را از فقه گرفته است، نظریه سیاسی حضرت امام(ره) که یکی نظریه ولایت فقیه هست یک نظریه فقهی است، اما نظریه فقهی ایشان با نظریه ولایت سیاسی در عرفان همخوانی دارد، یعنی امام(ره) کاملا اسفار چهارگانه عرفانی یعنی سیر من الخلق إلی الحق، و سیر من‌ الحق إلی الحق، سیر من الحق إلی الخلق که بالحق هست و سیر من‌الخلق إلی الخلق بالحق را طی کرده و از قضا تمام عرفا معتقدند که اگر عارفی سیر من الخلق إلی الحق و سیر من‌ الحق إلی الحق را طی کرد در سیر من الحق إلی الخلق حتما از ولایت سیاسی برخوردار است. بدون شک ولایت سیاسی عرفانی‌ حضرت امام(ره) با ولایت سیاسی فقهی‌ ایشان هماهنگ بوده است و جالب این است که نوع رویکرد و عملکردی که امام داشته از اندیشه‌های عرفانی در اندیشه سیاسی استفاده کرده است. اینکه امام(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در جلسه‌ای که آقای بازرگان و دیگران حضور داشتند در مورد پیروزی انقلاب اسلامی صریحا می‌فرمایند: «من هیچ نقشی نداشتم، شما هم هیچ نقشی نداشتید. فقط خدا نقش داشت.» این نگاهی کاملا عرفانی است و یا وقتی خرمشهر آزاد شد، می‌فرمایند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» این نگاه کاملا عرفانی است که ایشان نسبت به مسائل سیاسی و نظامی داشتند. 
 

موضوعات: هدف عرفان به حق تعالی است/روش شناسی فلسفه امام خمینی/ کاربرد فلسفه در علوم اسلامی/ تدریس حکمت متعالیه با رویکرد عرفانی/ نامه به گورباچف/ فلسفه یونانی یا اسلامی/ 

متن کامل مقاله در ادامه مطلب