رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

۰

رابطه احکام اسلام با ضرورت‏هاى اجتماعى‏

(این نوشته بخشی از مقاله "فلسفه فقه از دیدگاه علامه طباطبائی" نوشته سید مهدی طباطبائی است)

این‏که نوع انسان به‏طور فطرى و بر اساس نیازهاى مختلف روحى و مادى، اجتماعى زیست مى‏کند، نیاز به بحث و استدلال ندارد و قرآن در آیات مختلفى بر آن تصریح مى‏کند.[1] آنچه براى ما اهمیت دارد آن است که اولین منادى زندگى اجتماعى و حافظ و تحکیم بخش این نیاز «ادیان» و «انبیاى الهى» بوده‏اند. خداوند مى‏فرماید:

کَانَ النَّاسُ امّةً وَاحِدَةً فَبَعَث اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ و مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسَ فِیْمَا اخْتَلَفُوا.[2]

علّامه قدس سره در این خصوص، پس از ذکر آیه فوق و نیز آیه 13 سوره شورى‏[3] ابراز مى‏دارد:

پس بدین وسیله آگاهى مى‏بخشد که از میان بردن اختلاف در میان مردم و ایجاد وحدت کلمه در بین آنها تنها در صورت دعوت به دین و تفرقه نداشتن در آن بوده است. پس این دین بوده که تضمین کننده اجتماع صالح است‏[4].

دیگر این‏که در میان همه ادیان و شرایع، این اسلام بوده که بیش‏ترین عنایت و توجه را به روابط اجتماعى و جامعه داشته، به‏طورى که در بسیارى از احکام، حتى احکام عبادى، به نوعى جنبه‏هاى اجتماعى لحاظ شده است.

علّامه طباطبائى شاید در میان متفکران اسلامى و مفسّران شیعىِ معاصر، جزء معدود افرادى باشد که بیش از همه به این امر توجّه داشته و در تحلیل‏هاى علمى مربوط به آیات قرآن و موضوعات مختلف دینى، به خصوص احکام شرعى جایگاه خاصى را براى بحث‏هاى اجتماعى و جامعه‏شناسى باز کرده است.

یکى از طولانى‏ترین بحث‏هاى اجتماعى وى در ذیل آیه 200 سوره آل عمران آمده است، تحت عنوان «کلام فى المرابطة فى المجتمع الإسلامى» که در آن، ضمن پانزده فصل، به تبیین اجتماعى بودن انسان، رابطه او با جامعه، احکام اجتماعى اسلام و ... پرداخته است.

در همین بحث، در فصلى تحت عنوان «الإسلام و عنایته بالإجتماع» در مورد اجتماعى بودن بسیارى از احکام اسلام مى‏فرماید:

شکّى نیست که اسلام تنها دینى است که به‏طور شفّاف بنیان آن بر اساس اجتماع شکل گرفته و در هیچ موردى مسأله اجتماع را مهمل نگذاشته است. جهت درک بیش‏تر این مطلب کافى است ابتدا نگاهى بیفکنید بر وسعت رفتارهاى آدمى و انواع و گونه‏هاى مختلف این‏ رفتارها، که اندیشه از بر شمردن آنها ناتوان مى‏ماند. سپس به این نکته توجه کنید که چگونه این شریعت الهى بر همه آن رفتارها احاطه داشته و احکام و قوانین آنها را بر شمرده است، به‏طورى که انسان دچار حیرت و تعجب مى‏شود. به دنبال آن بنگرید چگونه اسلام همه این احکام را در قالب اجتماع گنجانده است. بعد از همه اینها مشاهده مى‏کنیم روح اجتماع به‏طور وصف‏ناپذیرى در همه قوانین رفتارى اسلام نفوذ کرده است.[5]

علّامه در فصلى دیگر تحت عنوان «الإسلام اجتماعى بجمیع شؤونه» با استدلال به آیاتى از قرآن، به خصوص آیه «وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[6] اظهار مى‏دارد در اسلام وصف اجتماع در همه احکام و دستورهایى که به نوعى ممکن است پاى اجتماع در آن به وسط آید، اتخاذ شده و بر حسب غرض و هدفى که در آن احکام بر اساس نوع ارتباطشان با اجتماع وجود دارد، به این امر پرداخته شده است، چنانکه در احکامى چون جهاد، امر اجتماع مستقیماً واجب دانسته شده و در احکامى چون حج و روزه هم در زمان انجام این اعمال گردهمایى و همسویى مردم در نظر گرفته شده و در پایان نیز با تشریع نمازهاى فطر و قربان بر اجتماع مردم تأکید شده است. نمازهاى یومیّه نیز که جماعت در آنها واجب نیست، با وجوب نماز جمعه به صورت جماعت جبران شده است.[7]

سپس به مقایسه اسلام با سایر شرایع و ادیانى که در قرآن از آنها یاد شده است و نیز جوامع و ملّت‏هاى مترقى برآمده و با ذکر ادله قرآنى و تاریخى نتیجه مى‏گیرد تنها دین اسلام بوده که در برنامه‏هاى انسان ساز خود، به اجتماع به عنوان موضوعى مستقل نگریسته است.[8]

با در نظر گرفتن آنچه در مبحث گذشته، درباره تأثیر توحید و اخلاق در ایجاد فتواى دینى بیان شد، و نیز توجه و تأکید بسیار احکام اسلام بر نقش جامعه و اجتماع، روشن مى‏شود براى ایجاد ضمانت اجرایى احکام و قوانین اجتماعى اسلام، در کنار امور فردى آن باید در وهله نخست اخلاق و توحید را در جامعه گسترش داد. در واقع اهداف کلیّه فعالیت‏هاى اجتماعى و حکومتى و جهت‏گیرى آنها باید به این سمت باشد که روح توحید و سپس اخلاق اسلامى در جامعه جریان داشته باشد. در این صورت است که زمینه عمل به احکام شرعى پدید خواهد آمد.[9]

در این بحث به همین مقدار بسنده نموده و در تکمیل آن به بیان دو موضوع کلى و مهم درباره اجتماعى بودن احکام اسلام مى‏پردازیم. گر چه در فصل آینده نیز، به تناسب موضوعات مختلف فقهى، جنبه‏هاى اجتماعى و مبانى جامعه شناختى این احکام را از نظر خواهیم گذراند.

ولایت و حکومت در جامعه اسلامى‏

بدون شک بحث حکومت، مهم‏ترین موضوع در میان احکام اجتماعى اسلام است، که در قرآن از جنبه‏هاى مختلف مورد تأکید واقع شده است و علّامه در المیزان‏، تحلیلى در خور توجه از آن ارائه نموده است.

وى در ذیل گفتار روابط انسان‏ها در جامعه، فصلى گشوده تحت عنوان: «من الذى یتقلّد ولایة المجتمع فى الإسلام و ما سیرته؟» و در آن در باره فلسفه سیاسى اسلام و حکومت اسلامى به‏طور خلاصه بحث‏هایى ارزنده و نظریاتى بدیع ارائه نموده است.

وى ولایت امر در جامعه اسلامى را از آن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم مى‏داند و در خصوص وجوب اطاعت مردم از او، به آیاتى از قرآن استناد کرده و تحقیق بیش‏تر در این زمینه را به مطالعه سیره آن حضرت و مجموع آیات نازل شده در اخلاق و قوانین شرعى و احکام عبادى، معاملى، سیاسى و ... ارجاع مى‏دهد.[10]

وى در بررسى عمیق‏تر و دقیق‏تر، ما را به نکته‏اى رهنمون مى‏کند که مى‏توان آن را برداشتى سیاسى و فلسفى از قرآن، درباره نظریه حکومت دانست و البته به ضمیمه مطلبى که قبلًا از علّامه درباره ولایت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و وجوب اطاعت افراد جامعه از وى نقل شد، نظریه‏اى جامع و اندیشه‏اى نو در این مورد محسوب مى‏شود.

این نکته، عبارت است از این‏که در جامعه اسلامى همه افراد، مجرى احکام و در واقع حکمران هستند و همه در قبال خود و یک‏دیگر مسؤول مى‏باشند. گفتار علّامه‏ در این خصوص چنین است:

در این جا نکته دیگرى نیز وجود دارد که بر پژوهشگر لازم است آن را مورد توجه وافر قرار دهد و آن این است که عموم آیاتى که در بر گیرنده امر به اقامه عبادات و به پا داشتن جهاد و اجراى حدود و قصاص و غیر آن هستند، خطاب آنها متوجه عموم مؤمنان است، به خصوص شخص پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مانند «وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ»[11] و «وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[12] و «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ»[13] و «جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ»[14] و «جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَ‏ جِهادِهِ»[15] و «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما»[16] و «السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما»[17] ...

وى در ادامه، آیات دیگرى را نیز ذکر مى‏کند[18] که همه بر این امر دلالت دارند که در جامعه دینى که لازم است در آن، قوانین و احکام بر طبق شرع صورت بگیرد، تمام افراد جامعه به اجراى آنها فراخوانده شده‏اند و امر اجتماع به آنان سپرده شده است که بر اساس فرامین و قوانین الهى آن را اداره نمایند.[19]

بنابراین، اجراى احکام و اداره جامعه، حتى در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بر دوش آحاد امّت اسلام نهاده شده و هر یک از آنها در قبال این تکلیف مسؤول بوده‏اند. در این میان وظیفه پیامبر عبارت است از: دعوت و هدایت و تربیت افراد جامعه و اوست که از جانب خداى تعالى به ولایت بر امور دنیا و آخرت امّت اسلامى و امامت آنها تا زمان حیاتش گمارده شده است.[20]

علّامه معتقد است پس از حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز امور جامعه بر عهده تمام افراد جامعه خواهد بود. شیعیان، جانشین پیامبر اکرم را منصوص از جانب خداوند و آن حضرت‏ مى‏دانند و در زمان غیبت امام عصر- ارواحنا فداه- این امر به مسلمانان سپرده شده است.

وى ادامه مى‏دهد:

آنچه مى‏توان در این باره از قرآن کریم استفاده کرد، آن است که مسلمانان مى‏توانند بر اساس سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در جامعه حاکم را انتخاب نمایند و آن سنّت امامت است، نه سلطنت و امپراتورى. و حاکم باید احکام دین را بدون هیچ تغییرى در میان مردم جامعه اجرا نماید و در موضوعاتى غیر از احکام شرعى، بر اساس شورا عمل نماید، مانند رویدادهاى تازه‏اى که بر اساس زمان و مکان [براى جامعه مسلمانان‏] روى مى‏دهد. دلیل همه این مطالب کلیه آیاتى که در مورد ولایت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم دیدیم، به علاوه آیه شریفه: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».[21]

این بیان از جهات مختلفى قابل تحقیق و بررسى است، به خصوص آن‏که با نظریه ولایت فقیه و الگوى حکومتى جمهورى اسلامى قابل تطبیق مى‏باشد، که آن را به مجال دیگرى محوّل مى‏کنیم.[22]

 

 



[1]المیزان ج11، ص 92

[2]  بقره( 2) آیه 213. ن. ک: المیزان، ج 4، ص 93

[3] ( 2).\i« شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‏ وَ عِیسى‏ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ»\E

[4] المیزان، ج 4، ص 93

[5] همان، ص 94

[6] آل عمران( 3) آیه 200

[7] المیزان، ج 4، ص 126 و 127

[8] همان، ص 94

[9] ن. ک: همان، ص 97

[10] همان، ص 122

[11]  نساء( 4) آیه 77

[12]  بقره( 2) آیه 195

[13]  همان، آیه 183

[14]  مائده( 5) آیه 35

[15]  حج( 22) آیه 78

[16]  نور( 24) آیه 2

[17]  مائده( 5) آیه 38

[18]  بقره( 2) آیه 179؛ طلاق( 65) آیه 2؛ آل عمران( 3) آیه 103؛ شورى( 42) آیه 13؛ آل عمران( 3) آیه 144

[19]  المیزان، ج 4، ص 123

[20]  المیزان، ج 4، ص 123

[21]  همان، ص 124 و 125. آیه 21 سوره احزاب( 33) است

[22] بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم)، مرزبان وحى و خرد: یادنامه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائى قدس سره، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: اول، 1381.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی