رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

۰

مقدمه

در میان مباحث ساختار شناسی سیاسی در حوزه مرزهای قدرت، سه بینش درباب مرزهای قدرت در جمهوری اسلامی به چشم می خورد که هرکدام از آن سه، منبع مشروعیت سیاسی مقام ولایت فقیه را متفاوت از دو بینش دیگر تحلیل می کنند. ما در این مقال سعی داریم برخی جریانات حزبی داخل کشور را تحت سه نظریه مذکور، به لحاظ فکری، طیف بندی نماییم.

سه بینش فکری در حوزه مرزهای قدرت سیاسی جمهوری اسلامی

در حوزه مذکور سه بینش «ملی گرایی اسلامی»، «صدور مطلق انقلاب اسلامی» و «ام القرای اسلامی» وجود دارد. (با ذکر این نکته که هر سه به مسئله مهدویت و لزوم اعتقاد به آن اذعان دارند.)

الف) ملی گرایی اسلامی: این بینش معتقد است که منافع ملی و جغرافیایی در عصر غیبت بر هر منفعت دیگری رحجان دارد. پر واضح است که این نظریه خواسته یا ناخواسته، اصل مهدویت به حاشیه می راند گرچه به آن معتقد باشد چرا که ماهیت حکومت مهدوی، جهانی است نه ملی و یا قومی. تأکید این بینش  بر «ملت اسلامی» است.

ب) صدور مطلق انقلاب اسلامی: این بینش بر این باور است که در مسیر برپایی حکومت مهدوی باید منافع قدرت های مادی را به چالش کشید و در راه صدور و تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی سر از پا نشناخت حتی اگر موجبات دشمنی های منطقه ای و جهانی را بر علیه ملت و دولت را فراهم نماید. این بینش بر اصولی چون شهادت طلبی، تکلیف گرایی و مکتب گرایی، فرعی فرض کردن منافع ملی و دفاع از مظلومین در سرتاسر جهان –البته ترجیح با مسلمین است هرچند که نباید نسبت به دولت ها و ملت های مظلوم و مستضعف غیر مسلمان نیز بی اعتنا بود– متکی است. این بینش، ملل اسلامی را امت وَلی و ملل دیگر را نیز به طور بالقوه امت ولی فرض می گیرد. و برای مقام ولایت، وظیفه «هدایت همه انسان ها را -اعم از مسلم و غیر مسلم-» فرض می کند. تاکید این بینش بر «انقلاب اسلامی» است.-پر واضح است که بینش اصیل و موتور محرک انقلاب اسلامی، همین بینش است-

ج) ام القرای اسلامی: این بینش نیز اول از همه، همه مسلمین را یک امت می پندارد که بایستی در برابر بیگانگان محافظت شوند. بر اساس این بینش مانند بینشِ ملی گرایی اسلامی این طور پنداشته می شود که نباید به هیچ عنوان مخالفت عمیق و شدید قدرت های منطقه ای و جهانی بر علیه ام القرای اسلامی –که در حال حاضر ایران است- برانگیخته شود چرا که موجب تضعیف ام القرا و نهایتا  فروپاشی نظام سیاسی امت اسلامی می شود. پر واضح است که این بینش نه مانند بینش ملی گرایی اسلامی مسئله مهدویت را به مرزهای جغرافیایی و ملی محدود می کند و نه مانند بینش صدور مطلق انقلاب اسلامی مرزهای جهانی برای آن قائل است. این بینش هم هرچند معتقد به مهدویت است اما  در عمل با ماهیت اصل مهدویت که ماهیتی جهانی است در تضاد است چرا که این بینش، منطقه ای می اندیشد. تاکید این بینش بر «حکومت اسلامی» است.

دو بینش فکری و دو جریان حزبی

در تحلیل گفتار ها و نظرات سردمداران و بزرگان اصولگرایی و اصلاح طلبی به این نکته پی می بریم که بینش اول بیش از همه در عقاید و کردارهای اصلاح طلبان و -یا به طور کلی- کلیه احزابی یافت می شود که در ائتلاف راهبردی «دوم خرداد» در دهه هفتاد برای انتخابات مجلس ششم با یکدیگر دست اتحاد دادند.یعنی، جبهه مشارکت ایران اسلامی (به سردمداری سید محمد خاتمی)، مجمع روحانیون مبارز (به سردمداری موسوی خوئینی ها)، کارگزاران سازندگی (به سردمداری اکبر هاشمی رفسنجانی)، سازمان محاهدین انقلاب اسلامی (به سردمداری بهزاد نبوی)، حزب همبستگی ایران اسلامی، حزب اسلامی کار، دفتر تحکیم وحدت (به سردمداری سید هادی خامنه ای) و تعداد  زیادی از انجمن های حرفه ای. باید دقت داشت که لفظ اصلاح طلبی یک کلیت است و تمامی طبف های فوق زیر مجموعه آن اند.

در ادامه بایستی گفت که بینش فکری سوم نیز بیشتر مایه فکری اصولگرایان و یا کلیه احزابی را تشکیل می دهد که معمولا تحت عنوان اصولگرایی شناخته می شوند. یعنی، جامعه روحانیت مبارز، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، حزب موتلفه اسلامی، رهپویان خط امام، جمعیت ایثارگران، آبادگران و تعدادی دیگر از جمعیت های تشکل یافته تحت عنوان حزب یا غیر حزب که از قلم افتاده اند. –لازم به ذکر است که در این پاراگراف غالب جمعیت اردوگاه اصولگرایی مطرح است و الا ما حساب افرادی چون آیت الله مصباح یزدی، سید جلیلی، آیت الله مهدوی کنی، مهدی کوچک زاده، مهدی بذرپاش و...- را با وجود تعلقشان به اصولگرایی از تفکر غالب در میان اصولگرایان، جدا می کنیم. چونان که در تاریخ صدر انقلاب نیز حساب افرادی چون میر حسین موسوی را از حزب جمهوری اسلامی با وجود تعلقشان به حزب مذکور جدا می کنیم.-

باید به طور خاص به این نکته توجه داشت که نبایستی به هیچ وجه من الوجوه فریب موضع گیری های تبلیغاتی احزاب را خورد چرا که «به عمل کار برآید به سخندانی نیست». امروز، لفظ «مقام معظم رهبری» لقلقه زبان بسیاری از رجال سیاسی است اما در عمل می بینیم که نشانه های مهم و بعضا فراوانی درباب فاصله فکری بسیاری از ایشان با مقام ولایت مشاهده می شود. در این زمینه می توان به اصرار بیجای طیف اصلاح طلبی را بر انجام مذاکرات اخیر، و اتحاد عملیاتی (نه شاید حزبی) طیف اصولگرایی را با اصلاح طلبان در فاصله سالهای 1389-1392 برای فشل کردن امور دولت وقت –دولت دهم- اشاره کرد. شاید عده ای بگویند که اصولگرایان مواضع انقلابی خوبی دارند چه در باب مسئله هسته ای چه درباره شبکه استکبار جهانی، اما مسئله اینجاست که روند مذاکرات هسته ای در دوره آقای علی لاریجانی که نهایتا به تضاد با رئیس دولت وقت منجر شد نمونه خوبی برای جنس فکری و عملی اصولگرایان است.-مسئله این است که اعلام مواضع تند انقلابی در داخل و در پشت تریبون های داخلی هنر نیست، هنر واقعی این است که شخصی که ادعای انقلاب گری دارد در تربیون های بین المللی و در مواجهه با ایادی استکباری نیز، از جرأت و مبانی اعتقادی کافی در دفاع از اصول انقلاب اسلامی برخوردار باشد-

سه بینش فکری و منابع مشروعیت سه گانه

اجمالا عرض می کنیم که طرفداران بینش اول مبنای مشروعیت ولایت فقیه و حتی اما معصوم را، مردم می دانند هرچند که هواداران این طبق قائل به نصب الهی امام معصوم اند اما مسئله بیعت را اصل فرض گرفته فلذا نصب الهی را در بیعت مردم با حکومت می بینند. این طیف فکری حدود اختیارات ولایت فقیه را صرفا در چارچوب قانون قبول دارند در غیر اینصورت از در معارضه با شخص ولایت فقیه بر می آیند از جمله شخصیتهای بارز این طیف، آیت الله منتظری و شریعتمداری هستند. مدل مشروعیت مد نظر این آقایان مشهور به «مشروعیت انتخابی» است.

طرفداران بینش دوم مبنای مشروعیت ولایت را –چه معصوم و چه غیر آن- نصب الهی که برپایه لطف و حکمت الهی است می دانند. لذا ولایتِ ولی فقیه را در ادامه ولایت انبیا و ائمه معصومین معرفی می کنند. شخصیتهایی چون آیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی از جمله معتقدین به این طیف فکری اند. این افراد مقام ولایت فقیه را فوق قانون می دانند و برای احکام حکومتی شخص ولی، اصالت قائل اند. مدل مشروعیت مد نظر این آقایان مشهور به «مشروعیت انتصابی» است.

طرفداران بینش سوم نیز مشروعیت دوگانه مردمی-الهی برای ولایت قائل اند. این نوع مشروعیت به جهت آنکه حتی در مقام نظر هم قابل اثبات و فهم نیست و نمونه آن ابدا شرایط تحقق را ندارد لذا اثبات آن نیز در مقام نظر ناقص است چه برسد مقام عمل که اساساً شدنی نیست. از جمله معتقدین به این مدل مشروعیت، غالب اعضای اردوگاه اصولگرایی است -مدل مشروعیت مد نظر این آقایان مشهور به «مشروعیت مردمی-الهی» است- چنانچه اعضای اردوگاه اصلاح طلبی نیز به مشروعیت نوع اول معتقدند.

بحث نهایی

لازم به ذکر است که طیف اصلاح طلبی در مقابل استدلالات طرفداران نهایتا به رد و انکار کامل مباحث نظری مقوله ولایت فقیه سوق داده شده اند. استدلال نهایی طرفداران « مشروعیت انتصابی» این است که ولایت را خدا نصب می کند اما عینیت بخشی به عهده مردم است. اما اگر مردم هم به آن عینیت نبخشند ولایت از شخص ولی سلب نمی شود بلکه تنها، حکومت ظاهری از او سلب می شود. طرفداران مذکور اشاره دارند که: «مقوله مقبولیت از مشروعیت جدا است. و اشکال فکری طرفداران دو بینش اول و سوم عدم اعتقاد به تفکیک دو مفهوم مشروعیت و مقبولیت است. لذا نظام جمهوری اسلامی در زمین اتکایش به مردم و و در آسمان به خدا و امام عصراست. صحبتهایی از امام راحل نیز موید همین مدل مشروعیت است-ولایت فقیه ادامه ولایت رسول الله است- و تاکیدات و اصرار های بی حد امام بر رأی ملت –میزان رای ملت است- دلیل بر حجیت مشروعیت انتخابی در نظر امام نیست بلکه امام قائل به جدا بودن مقوله مشروعیت از مقبولیت است. مقبولیت را در متن مردم و قلوب مردم و مشروعیت را در رضای الهی و معصومین جست و جو می کند».

متاسفانه دامنه رد و انکارها از جانب طیف اصلاح طلبی بعضا از ولایت فقیه به امامت امام معصوم هم کشیده شده است-رجوع شود به نظرات عبدالله گنجی-.

نگارش فوق تنظیم شده است بر اساس تحلیلهای شخص نویسنده از:
 الف) کتاب «در آمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران» اثر «علیرضا ازغندی» 
ب) کتاب «نظام سیاسی و دولت در اسلام» اثر «داوود فیرحی» 
ج) سخنان «مهندس اسفندیار رحیم مشایی» در «جلسه دیدار با دست اندرکاران ستاد مرکزی راهیان نور، فروردین 1391»




نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی