رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

افکار و تازه های فکر در حوزه علوم انسانی اسلامی

رصد فکر

این وب سایت برای اهداف زیر تاسیس شده:
1. جمع آوری گزیده افکار و نظرات کسانی که در زمینه علوم انسانی اسلامی و تولید علم حرفی برای گفتن دارن. 2. بررسی افکار و نظرات اشخاص و جریاناتی که در روند کشور تاثیر دارند. 3. تحلیل ها و نقدهایی که در حیطه این افکار و آثار وجود داره. 4. آوردن یک سری نکات که در حیطه شناخت منطق فکری متفکران و علوم اسلامی کمک میکنن.

آخرین مطالب (به ترتیب)
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب (به ترتیب)
آخرین نظرات
  • ۲۸ تیر ۰۰، ۰۷:۴۸ - ابی
    عالی
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۰۹ - علی رحمانی پور
    سپاس
  • ۲۳ فروردين ۹۸، ۰۴:۲۴ - سجاد
    منابع؟
  • ۱۰ مهر ۹۷، ۱۶:۵۸ - خانم معلم
    لایک
  • ۳۰ دی ۹۵، ۱۶:۵۰ - ..جهان ..
    افسوس
  • ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۵۱ - ..جهان ..
    احسنت
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل

آخرین مطالب / استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع بلا مانع است

فروپاشی نخبگان، خیزش اجتماع

هفته گذشته در سالن همایش‌های دبیرخانه انجمن‌های علمی حوزه علمیه نشستی با عنوان «تحلیل جامعه‌شناختی از آخرین وضعیت کشور با تاکید بر وقایع اخیر» برگزار شد. در این نشست دکتر ابراهیم فیاض، دکتر حمید پارسانیا، دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر عماد افروغ، از اساتید صاحب‌نظر در حوزه جامعه‌شناسی بحثی انتقادی درباره مسائل کشور و انقلاب ارائه دادند.
آلمان پس از جنگ جهانی دوم به مخروبه­‌ای تبدیل شده بود که از طرفی به دلیل شکست در جنگ، متعهد به پرداخت غرامت و بدهی­‌های سنگینی شده بود. خرابی­‌های جنگ چنان بود که گویا به این زودی­‌ها این کشور روی رفاه را نمی‌توانست ببیند. داستان‌ آن‌روز‌های آلمان، هم وحشتناک است و هم عبرت‌آموز. مادری، پسرش را برای خرید دو عدد نان فرستاده بود و پسر وسط راه متوقف شد و دقایقی فوتبال بازی کرد. او وقتی به نانوایی رسید، قیمت‌ نان بالاتر رفته بود و نتوانست حتی یک نان هم بخرد. اما علی­رغم همه‌ی این مشکلات، آلمانِ جنگ‌زده، هفتاد سال بعد، تبدیل به قدرت چهارم دنیا شد. سؤال این است چه عناصری در بازسازی آلمان جدید نقش کلیدی داشت؟
با مطالعه‌ی تجربیات توسعه‌ی آلمان، به خوبی می‌توان دریافت که تمرکز آلمان بر چند عامل ساختاری زیر، سبب افزایش تولید ملی این کشور شد:

(رصدفکر: یکی از مشکلات کنونی جامعه علمی ما از جمله حوزه و دانشگاه ضعف فکری، مدیریتی و فرهنگی مسئولان و بزرگان آنها نسبت به نیازهای جامعه و علم آموزان است. در این نوشته نویسنده سعی کرده بدون اینکه وارد مقام داوری و قضاوت شود به بعضی از این ابعاد در حوزه علمیه اشاره کند.)

(منبع: مباحثات؛ رضا تاران)

محمدتقی اکبرنژاد با شعار تحول‌ کتب درسی، عباس تبریزیان با ترویج طب اسلامی، صمصام‌الدین قوامی با طرح امامت و امارت، حسن میلانی در ضدیت با فلسفه و عرفان و… با رویکردهای انتقادی، هرکدام طیفی از طلبه‌های جوان حوزه علمیه قم را تحت تأثیر قرار داده‌ و اتوریته و اقتدار نهاد مرجعیت را با چالش‌هایی مواجه کرده‌اند. هرچند اختلاف نظر بین طلاب و مراجع تقلید در تاریخ حوزه علمیه کم و بیش دیده می‌شود، اما هیچ‌گاه این‌گونه آشکار، گسترده و بعضا ساختارشکنانه نبوده است. این تنش‌ها می‌تواند نشان‌دهنده وجود شکاف‌هایی در رابطه طلبه‌های جوان و علمای رده بالا در حوزه علمیه است که بسترهای فعالیت را آماده می‌کند. البته فعالیت گروه‌ها و اندیشه‌های مختلف در فضای عمومی حوزه علمیه امری طبیعی است که موجب بالندگی خواهد بود سخن در تنش‌های ایجاد شده و رویکردهایی است که اقتدار مرجعیت را تضعیف می‌کند.

متفکر با عالَم مواجه می‌شود و می‌کوشد این مواجهۀ خود را ذیل یک نظام فکری سروسامان دهد. این نظام مدعی ا‌ست مسائل بنیادین انسان را بهتر از سایر نظام‌ها درک کرده و موفق‌تر از آن‌ها می‌تواند این مسائل را حل کند. بنابراین، گفت‌و‌گوی دو متفکر زمانی اتفاق می‌افتد که بر سر مسئله‌ای مشخص بحث کنند و هر کدام از نظرگاه خود به آن مسئله بنگرد و دربارۀ آن سخن بگوید و سخن متفکر دیگر را نقد کند. از این رو، گفت‌و‌گوی دو متفکر عبارت است از هم‌آوردی دو نظام فکری بر سر مسئله‌ای مشترک.

یکی از مشهورترین گفت‌و‌گوهای نظری در دورۀ معاصر جلسه‌ای ا‌ست که سال ۱۹۷۱ میلادی در کالج فنی آیندهوون هلند برگزار شد و در آن، میشل فوکو و نوآم چامسکی دربارۀ «ماهیت انسان» به گفت‌‌و‌گو نشستند. در این جلسه، مسئله‌ای واحد روی میز بود اما تفاوت‌های بنیادین میان نظام‌های‌ فکری‌‌شان باعث شده بود که گفت‌و‌گویی آرام ولی سرشار از اختلاف‌نظر میان آن دو دربگیرد.
چامسکی زبان‌شناسی است که معتقد است در پسِ زبان‌های گوناگون، طرح‌وارۀ مشترکی وجود دارد که فرد با خلاقیت خود از آن استفاده می‌کند و زبان را برمی‌سازد. به نظر او، حوزه‌های دیگری غیر از زبان نیز از طرح‌واره‌های مشابهی بهره‌مندند که مجموع همۀ این طرح‌واره‌ها «ماهیت انسان» را تشکیل می‌دهد. در این میان، «خلاقیت» یکی از کلیدواژه‌های اندیشۀ چامسکی است. از نظر او، فرد با کمک خلاقیت خود این طرح‌واره‌ها را به‌کار می‌گیرد و با جهان تعامل برقرار می‌کند و به پیش می‌رود.

 برتری نفس مَلکی بر دو نفس سبعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود.

 حکمت، فضیلتِ مختص به عقل نظری است و عدالت، فضیلتِ مختص به عقل عملی. حکمت، دانستن حقایق موجودات است آن گونه که هستند و این فضیلت به حسب موضوع معرفت، خود به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود. حکمت در علم النفس، مراتب و قوای نفس را شناسایی میکند و در علم اخلاق، فضائل مربوط از قوا و از جمله فضائل مختص به عقل نظری و عملی را؛ یعنی حکمت و عدالت را شناسایی می کند.

 به این اعتبار می توان گفت که فضیلت حکمت بر همه فضائل برتری و تقدم داشته و به حسب حقیقت خود از دیگر فضائل ممتاز است. در واقع حکمت، معرفت ناب عقلی به حقایق امور است.

 عدالت، فضیلتِ عقل عملی است و عبارت است از: تصرف معرف نفس ناطقه در مراتب، شئون و قوای مختلف بر اساس فضیلت مختص به هریک از آنها. عدالت نیز مانند حکمت بر دیگر فضائل و از جمله بر فضیلت حکمت تقدم دارد؛ زیرا با تدبیر عادلانه عقل عملی است که عقل نظری نیز از قوه به فعل می رسد و علوم نظری و عملی و از جمله فضائل گوناگون را شناسایی می کند.

 عدالت به رغم جایگاه برتری که نسبت به دیگر فضائل دارد برخلاف حکمت یک فضیلت مستقل در قبال دیگر فضائل نیست؛ بلکه مجموعه فضائل مربوط به همه قوا را شامل می شود. با عملکرد و حضور عقل عملی است که فضائل هریک از قوا محقق می شود و نیز نسبت صحیح بین فضائل تامین می گردد.

 تقدم حکمت بر همه فضائل و از جمله عدالت و همچنین تقدم عدالت برهمه فضائل و از جمله حکمت ، این تقدم متقابل حکمت بر عدالت و عدالت بر حکمت را موجب می شود؛ این تقدم متقابل به دو اعتبار مختلف است؛ نفس انسان از آن جهت که باید حکمت را تحصیل کند به استعمال و تصرف عقل عملی نیاز دارد و حکمت از آن جهت که شناخت حه می باشد، شناخت فضائل و از جمله فضیلت عدالت را دربر می گیرد.

مراکز تحقیقاتی پس از مطالعات مفصل نام 10 کشور خطرناک برای زنان را معرفی کرده‌اند. نام آمریکا کنار کشورهایی مثل کنگو، افغانستان و یمن آمده است.


علی‌رغم تبلیغات گسترده‌ای که در مورد آزادی و بهره‌مندی زنان از تمام حقوق خود در آمریکا در رسانه‌های غربی پمپاژ می‌شود آمار و گزارش‌ها و نظرسنجی‌ها چیز دیگری را می‌گویند که هیچ سنخیتی با این ادعاها ندارد. 
در همین راستا خبرگزاری «رویترز» با استناد به نتایج نظرسنجی بنیاد تامسون نوشته: «آمریکا یکی از 10 جایی است که خطرناک‌ترین کشور در جهان برای زنان به‌شمار می‌روند. «بنیاد تامسون» در این نظرسنجی از 550 کارشناس مسائل زنان در جهان سؤال کرده که کدام کشورها در میان 193 کشور عضو سازمان ملل خطرناک‌ترین کشورها برای زنان هستند و این کارشناسان آمریکا را به‌عنوان یکی از این کشورها نام برده‌اند. 
براساس این گزارش آمریکا تنها کشور غربی در بین 10 کشور اول این فهرست قرار دارد و در کنار کشورهای هند، افغانستان، عربستان، کنگو ،میانمار، پاکستان یمن، نیجریه و سوریه قرار دارد.
دانشگاه «کویینپییاک»نیز پیش از این نتایج نظرسنجی را منتشر کرده بود که نشان می‌داد بیش از 60 درصد زنان در آمریکا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند. 

سیدکمال‌حیدری (م. ۱۳۳۵ شمسی، کربلا) مدرس خارج فقه و نویسنده حدود ۱۵۰ کتاب دینی، از شاگردان شهید سید محمدباقر صدر، سید ابوالقاسم خوئی، میرزا علی غروی و سید نصرالله مستنبط (در نجف) و حسن زاده آملی، جوادی آملی و انصاری شیرازی (در قم) است. وی ساکن قم بوده و برخی نظرات وی جدید و بعضاً محلّ مناقشه می‌باشد. قرآن‌محوری، باور به مدخلیّت زمان و مکان در فهم آموزه‌های فقهی و اعتقادی، مشروع دانستن تعدّد قرائت های دینی، رد حجیت اجماع، جواز تعبد به جمیع ادیان و مذاهب الهی و غیرالهی، برخی از آرای او است./ «حسین دهباشی» (م. ۲۷ خرداد ۱۳۵۰، تهران) تاریخ‌پژوه و مستندساز، مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوّم و پژوهشگر تاریخ شفاهی جمهوری‌اسلامی است.

لینک مصاحبه تصویری:

https://www.aparat.com/v/Q4uC0/خشت_خام_%۲F_نوبت_چهلم_و_یکم_%۲F_گفتگوی_حسین

متاسفانه طبق بعضی اخبار، بعضی وارد کنندگان، کالا را با دلار 4200 تومانی خریداری و پس از واردات با دلار 7 هزار تومانی به فروش میرساند..

اینجور پول در آوردنی در این شرائط بد اقتصادی از گوشت سگ هم نجس تره.

نویسنده «تغییرات اجتماعی در ایران» با اشاره به دغدغه ابن خلدون معتقد است: دغدغه ابن خلدون نه از جنس پاسخ به سوال مدرنیته معاصر ایرانی است و نه از  جنس سوال های امثال  طباطبائی و سنت گراهای متوهم. ابن خلدون یک نظام تئوریک دارد، موضوعش هم مشخص است. او در متن سنت قرار دارد به همین دلیل آوردن ابن خلدون از متن سنت به جهان معاصر یکی از خطاهای فاحش است که معمولا انجام می شود. ابن خلدون در منطق سنت، منطق یگانه ندارد چون در جهان اسلام نظام ها و جریان های معرفتی متفاوتی وجود دارد که در هردوره ای یکی از آنها غالب می شود. آثار او پر از سنخ شناسی است تا چیزی که در جهان سنت وجود دارد را توضیح بدهد.

 

آزادارمکی در ادامه می گوید: ابن خلدون یک رقیب و همسایه دارد، آن هم تاریخ است. او با تاریخ زیست می کند و دانشش در سایه دانش تاریخ و معرفت تاریخی است. ابن خلدون ادامه بیرونی، واقدی و مسعودی است و اتفاقا خیلی هم از آنها فاصله نمی گیرد به عبارتی کار او ادامه سنت تاریخ نگاری است و البته نوآوری هایی هم دارد. به همین دلیل نمی توان توقع داشت که از ابن خلدون جامعه شناسی بیرون بیاید، ممکن است از آن فارابی دربیاید ولی قطعا جامعه شناسی که امروز مدنظر ماست از آن بیرون نمی آید. اگرچه ممکن است از دیدگاه های آن جامعه شناسی انقلاب اسلامی ایران دربیاید. چون بحث ابن خلدون، بحث نظریه پیدایش دولت، افول دولت، امر اجتماعی و امر تابعی است.

چکیده: روش تأویل براساس حکمت متعالیه، ویژگی های خاصی دارد. این روش وقتی برای فهم پدیده های اجتماعی به کار می رود، توصیفی عمیق از آنها عرضه می کند. هدف این نوشتار صورت بندی روش تأویل براساس حکمت متعالیه و با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی است.

در این مقاله پس از اشاره به مبانی و مراحل روش تأویل براساس حکمت متعالیه، به تبیین ""تأویل وجودی"" و ""تأویل مفهومی"" پرداخته و دو مرحلۀ ""خرق حجاب"" و ""بازگشت به اصل"" برای رسیدن به چهره باطنی پدیده ها بیان می شود.

یافته های این پژوهش چنین است:

  • «دانشمند علوم اجتماعی با به کارگیری این روش پس از خرق حجاب های فهم پدیدۀ اجتماعی، به اصل و چهرۀ باطنی آنها که همان نماد و نشانه بودن است می رسد»؛
  • «چهرۀ باطنی پدیده های اجتماعی، نشانه ها و نمادهایی هستند که اسما و صفات الهی را در صحنۀ اجتماعات انسانی و روابط حاکم بر آنها نشان می دهند»؛

نتیجه اینکه، فهم پدیده های اجتماعی، اعم از حقیقی و اعتباری، جز در پرتو فهم اسماء الهیِ حاکم بر آن ها امکان پذیر نیست.

دانلود اصل مقاله:

 http://www.ensani.ir/storage/Files/20170826124612-9978-169.pdf

🖋 تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:
برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.
صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.
پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.
تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

🖋 سوال این است که کدام یک از ما تاب و توان این تغییرات را می داشتیم و آن را پای خیانت در امانت رهبر جدید نمی گذاشتیم؟
والله قسم هیچ یک؛ مگر اولوالابصاری معدود و انگشت شمار که شهادت می دهم من جزء آنان نمی بودم و نیستم.
حال تصور کنیم 30 سال پیش مقام معظم رهبری علیه هاشمی و موسوی موضع صریح می گرفتند و دست آنان را از امور کوتاه می کردند، کدام یک از ما که اکنون ماهیت آنان بر ما هویدا شده، این اقدامات برایمان قابل هضم می بود؟
شهادت می دهم که برای نگارنده سوء ظن آقا به موسوی در دوره‌ی نخست وزیری گره ذهنی ناگشوده ای بود تا اینکه در انتخابات 88 پرده ها کنار رفت و فهمیدم آنچه من در آینه نمی دیدم آقایمان در خشت خام می دید.

🖋 اکنون از گذشته به آینده می رویم، خدایی نکرده و بازهم خدایی نکرده فرض می کنیم یکی از سران خدوم کشور پایش بلغزد و رهبری عزیز علی رغم میل باطنی و بر اساس وظیفه‌ی اساسی خود یعنی حفظ انقلاب از دست نااهلان و استحاله شدگان، جلوی فرد مذبور بایستند، جلوی مردی بن بست شکن که خدمات بی نظیری در عرصه‌ی عمران و آبادانی کشور انجام داده و همه‌ی ما جان گرفتن ارزش های انقلاب را در مقطعی مدیون او هستیم؛ در این اوضاع، اوضاع ما چگونه خواهد بود؟

کریمی قدوسی مطرح کرد؛
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: برخی از دولتی‌ها جاسوس‌بودن افرادی نظیر جیسون رضائیان و دری‌اصفهانی را قبول ندارند!
محمدجواد کریمی‌قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پس از سخنرانی در جمع مردم ورامین در حسینیه ثارالله علیه‌السلام، در بخش پاسخ به پرسش‌های مردم اظهار داشت: درباره نفوذی‌های حاضر در تیم مذاکره‌کننده هم از آقای ظریف سؤال کرده‌ایم که طی روزهای آینده در صحن مطرح می‌شود. البته یکی از این نفوذی‌ها گیر افتاده و زندانی است.
کریمی قدوسی با بیان اینکه کرسی استادی نفوذ در دنیا در دستان انگلیسی‌هاست، گفت: هر سرویس‌ قوی و معروف اطلاعاتی در یک امر خاصی مهارت بالایی دارد. به عنوان مثال سرویس موساد در بحث ترور قوی است و دانشمندان ما را هم به‌وسیله نفوذ ترور کرد.
وی افزود: در لندن مجموعه‌ای از مراکز آموزشی، تحقیقاتی و پژوهشی مختص پرورش عناصر اعتقادات شیعی وجود دارند.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه تشریح کرد: عنصری به نام آقای چوب‌تراش به آنجا می‌رود، چندین سال در حوزه علوم اسلامی آموزش می‌بیند و لباس روحانیت را هم بر تن می‌کند. چوب‌تراش از آنجا به نجف می‌رود و به خانه‌های مراجع و علما نفوذ پیدا می‌کند. حتی در آنجا درجه اجتهاد نیز می‌گیرد.

🔹 منورالفکریِ متأثر از فضای غرب وقتی وارد ایران می شود که فرهنگ مذهبی و دینی در ایران حاکم بود و این در حالی بود که جنبه ضددینی بر فضای منورالفکری در غرب غلبه داشت.

🔹 در دهه ۲۰ که جریان روشنفکری وارد ایران می شود دین حضور فعال اجتماعی ندارد لذا جریان روشنفکری، در پوشش دین فعال نمی شود. اما در دوران انقلاب اسلامی به دلیل حاکمیت فرهنگ مذهبی و دینی، جریانات عمل کننده روشنفکری؛ یعنی جریان چپ مارکسیستی و جریان لیبرالیستی مجبور است در پوشش دین عمل کند.

🔷 عملکرد سیاسی معاصر روشنفکر حوزوی را در سه مقطع اصلی می توان دنبال کرد.

🔹 مقطع نخست، مربوط به دوران مشروطه است.
🔹 مقطع دوم، مقطع افول و رکود سیاسی روشنفکری حوزوی است.
🔹 مقطع سوم، مقطع انقلاب اسلامی ایران است. روشنفکری حوزوی در این مقطع ویژگی هایی دارد:

#اولا جایگاه تاریخی و موقعیت فرهنگی و مردمی خود را به نیکی تشخیص داد‌.

#ثانیا با طرح مسئله ولایت فقیه، ارتباط خود با مردم را از مدار افتا و تقلید به امت و امامت منتقل ساخت.

#ثالثا موضع سیاسی خود را از مقاومت منفی به فراتر از رقابت فعال، یعنی براندازی استبداد استعماری منورالفکری و تاسیس حکومت اسلامی ارتقا بخشید.

💠 #درسگفتارجریان‌شناسی‌روشنفکری
🔹 09 آذرماه 96

«به رغم تاثیر فراوان دو مقوله سوبژه و ابژه در کل تاریخ فلسفه، اهمیت آن در فلسفه مدرنیسم که شروع آن از دکارت است بسیار بیشتر از قبل میگردد»

کانال تلگرامی رصدفکر

https://telegram.me/rasadfekr

گفتاری از حمید پارسانیا، درباره مواجهه رویکردهای علوم اجتماعی مدرن با میراث جهان اسلام

(این گفتار مربوط به سخنرانی حمید پارسانیا استاد فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم در هشتادمین سال تاسیس دانشگاه تهران برای بررسی وضعیت جامعه شناسی در ایران می باشد.)

بحث بنده در سه بخش ارائه می شود:

بخش اول به یکی از مسائل فلسفی جهان مدرن و تأثیرات آن بر حوزه علوم اجتماعی پرداخته می پردازد و آن مساله سوژه و ابژه، معنا و تأثیرات آن بر رویکردهای علوم اجتماعی است.

بخش دوم به مسأله سوژه و ابژه و به دنبال آن جوهر و عرض در جهان اسلام اشاره می کند.

بخش سوم از چگونگی انتقال رویکردهای علوم اجتماعی مدرن و نحوه مواجهه آن با میراث فکری جهان اسلام یاد می کند.

(نکاتی درباره این گفتار را در کانال تلگرامی رصدفکر -https://telegram.me/rasadfekr- ببینید. )

حجت الاسلام دکتر پارسانیا عضو  شورای عالی انقلاب فرهنگی در هم اندیشی منتخبی از اساتید برجسته علوم انسانی اسلامی گفت: بسیاری از دوگانه‌های علوم اجتماعی امروز بر مبنای حکمت متعالیه پاسخ مربوط به خود را پیدا می‌کند؛ مانند دوگانه عامل ـ ساختار و ذات داشتن یا بر ساخته بودن معنا.

(رصدفکر: پاسخ به بسیاری از پرسش های علوم انسانی اسلامی در بحث حکمت عملی و حکمت نظری نهفته است. البته پرداختن به حکمت عملی از زاویه نگاه باید و هست نه از زاویه نگاه موجود اختیاری و غیر اختیاری به نظر بعضی نگاه جدیدی است. در اینجا با این نگاه به بحث حکمت عملی و نظری پرداخته شده است. بحث های آیت الله جوادی در این باره، بسیار سلیس و جذاب و عمیق است. این بحث بسیار مهم است و نباید در حد این بحث های مقدماتی متوقف شد بلکه باید این بحثها را دنبال کرد و به علوم  انسانی اسلامی ختم شود.)

حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است. این بایدها و نبایدهای اخلاقی یا سیاسی یا تدبیر منزل و مانند آن از یک مبنای علمی گرفته می‌شود، به جهان‌بینی وابسته است، به معرفت نفس وابسته است، به آشنایی پیوند بین انسان و جهان وابسته است و مانند آن.

اگر کسی بخواهد قانونی را شناسایی کند، باید حوزه آن قانون‌مدار را ارزیابی کند تا انسان را نشناسد و پیوند انسان را با جهان ارزیابی نکند و ارتباط ناگسستنی انسان و جهان با جهان‌آفرین و انسان‌آفرین را بررسی نکند توان ادراک صحیح قانونِ بایدها و نبایدها را ندارد.
البته از حکمت نظری که عهده‌دار بود و نبود است، نمی‌توان مستقیماً مسائل باید و نباید را استنتاج کرد. هیچ کس چنین حرفی را نگفته است که یک قیاس مرکب از دو بود و نبود، یک نتیجه باید را می‌توان گرفت؛ ولی قیاسی که مرکب از دو مقدمه یک مقدمه‌اش بود و نبود است، یک مقدمه‌اش باید و نباید می‌شود، از آن قیاس نتیجه باید و نباید گرفت؛ مثلاً گفت خدای سبحان ولی نعمت است که این به بود و نبود برمی‌گردد و اطاعت از ولی نعمت لازم است که به باید و نباید برمی‌گردد، نتیجه اینکه شکر خدا لازم است، اطاعت خدا لازم است و مانند آن. از این قبیل قیاسهایی که یک مقدمه‌اش حکمت نظری است و مقدمه دیگرش حکمت عملی، نتیجه حکمت عملی گرفته می‌شود. به هر تقدیر همه عناصر محوری حکمت عملی وابسته به جهان‌بینی، انسان‌شناسی و پیوند انسان و جهان است بدون او نمی‌شود حکمت عملی را تدوین کرد.

دیروز «پاتریک پویانه» مدیرعامل شرکت فرانسوی توتال که برای عقد قرارداد با وزارت نفت کشورمان به ایران آمده بود، با آقای دکتر روحانی ملاقات کرد و خبر این ملاقات با آب و تاب منتشر شد. تا اینجای ماجرا، اگرچه به علت نامتقارن بودن مسئولیت‌های طرفین - رئیس‌‌جمهور یک کشور با مدیرعامل یک شرکت خارجی-  خالی از اشکال نیست ولی چنانچه ماجرا در همین  حد و اندازه باقی می‌ماند با تسامح قابل اغماض تلقی می‌شد. اما این ملاقات در حالی صورت پذیرفته که چند روز قبل دولت فرانسه حاضر نشد درباره ملاقات آقای ظریف،  وزیر امور خارجه کشورمان با «امانوئل‌ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه بیانیه‌ای صادر کرده و یا کمترین خبری از انجام این ملاقات منتشر شود. این اقدام دولت فرانسه در فرهنگ جاری و شناخته شده روابط بین‌المللی به مفهوم و معنای «تحقیرکشور میهمان» است که متاسفانه دولت محترم علی‌رغم آنهمه ادعا درباره حفظ حرمت ایران و ایرانی، نه فقط از کنار این تحقیر آشکار به آسانی عبور کرده است بلکه با پذیرش ملاقات مدیرعامل شرکت فرانسوی توتال با رئیس‌جمهور کشورمان به این تحقیر رنگ‌و لعاب رسمی!  هم داده است!..

با حلوا حلوا گفتن، فقه شیرین نمی شود!!

منبع: https://telegram.me/feghahat 

🔹چندی پیش آقای دکتر مرتضی عزتی از مؤسسان و اعضای هیئت مدیره اقتصاد اسلامی، در برنامه ای تلویزیونی ابراز داشت که معلمان دینی باید در عرصه دین نظر بدهند نه در ساحت اقتصاد! او با این بیان خود به یکی از مراجع تقلید جسارت کرد. بی شک این سخن آن هم در رسانه ملی، خبط بزرگی است و در آن شکی نیست.
🔹ضمن تقدیر از همه کسانی که نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند تا از ساحت حوزه و عالمان دین دفاع کرده باشند، جا دارد این سؤال را از خود بپرسیم که چرا این اتفاق افتاد؟